ما علیه تمامی مسئولان جنایت کار حکومت اسلامی ایران اعلام جرم میکنیم و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی بازداشت شدگان هستیم!
دو هفته از سرکوب سیستماتیک و کشتار وحشیانه ی مردم جان به لب رسیده از بیدادگری های حکومت اسلامی ایران در آبان ۹۸ میگذرد و گفته میشود که در برخی شهرها روند سرکوب و نظامی کردن مناطق حساس شهر هم چنان ادامه دارد. هر روز نامی و عکسی و مشخصات دلخراشی از معترضان کشته شده در خیابانها و بیمارستان ها و از زندان ها که زیر شکنجه کشته شده اند، بیرون میآید و با هزاران درد شاهدیم که عمق فاجعه بیش از آن چیزی است که در رسانههای مختلف منتشر می شود. تعداد بازداشت شدگان نیز بسیار گسترده و نامعلوم است و به نظر میرسد که بیش از تعدادی است که در خبرها میآید و شرایط نگهداری آنها نیز بر هیچکس روشن نیست. بی خبری خانوادهها از وضعیت عزیزان شان در درون زندان ها به دلیل سرکوب و سانسور گسترده، امکان دستیابی به حقیقت را نه تنها از آنها بلکه از تمام جامعه ی پویا که خواهان دانستن حقیقبت هستند، سلب کرده است، ولی دیکتاتوری حاکم تا کجا میتواند این چنین جامعه را در سکوت خبری نگاه دارد و بی تردید اخبار جنایت های آنها جسته و گریخته توسط خود مردم معترض و آسیب دیده تکثیر و پخش می شود.
برای خبر رسانی به خانوادهها و تحویل دادن بدن های کشته شدگان نیز خشونت و سرکوب را به حد نهایت رسانده اند و در بسیاری موارد اجازه ی برگزاری مراسم آزادانه به خانوادهها را نمیدهند و بدن های برخی را با دریافت مبالغ هنگفت به خانوادهها تحویل میدهند تا به این وسیله خانوادهها را بیشتر و بیشتر آزار دهند و بترسانند. این جلادان سراپا فاسد هم جان مردم را میگیرند و هم مال مردم را و اگر بتوانند شان انسانی برخی خانوادهها را هم زیر فشار شدید خرد خواهند کرد و باید هوشیار باشیم و اجازه ندهیم که ما و حقوق انسانی مان را زیر پاهای کثیف شان له کنند.
این حاکمان جنایت کار وقاحت را از حد گذرانده اند و باز می خواهند از ترفندهای کثیف گذشته ی خود استفاده کنند و برخی خانوادهها را یا با تهدید یا با تطمیع، مجبور کنند تا بپذیرند که فرزندان شان بسیجی بوده و توسط مردم کشته شدهاند. سپس آنها را شهید بنامند و به خانوادهها غرامت پرداخت کنند تا به این وسیله هم تبلیغات کثیف شان را علیه معترضان انجام دهند و هم صدای دادخواهی خانوادهها را خاموش کنند و آنها را به گوشهی عزلت بکشانند. علی خامنه ای که در آبان ماه همراه دیگر سران نظام دستور شلیک مستقیم به مردم را داده بود، در گزارش روز چهارشنبه خبرگزاری ایرنا، در پاسخ به گزارش شورای عالی امنیت ملی دستور داده است: «شهروندان کشته شده که «هیچ گونه نقشی در اعتراضات» نداشتند و «در میانه درگیریها جان باختهاند در حکم شهید محسوب شده و خانوادههای آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند». ناهید شیربیشه و منوچهر بختیاری (مادر و پدر پویا بختیاری) جزو اولین خانوادههایی بودند که با شجاعت و روشنی به این دستور اعتراض کردند. مادر پویا گفته است: « از خشم و آه من بترسید، ارزش خون فرزندم بیش از میلیاردها دیه است. نه تسلیت تان را میپذیرم نه دلجویی تان.». درود بر این خانوادههای دادخواه و جسور که مرعوب حاکمان جنایت کار نمیشوند. ن
ناهید شیربیشه را به حراست آموزش و پرورش شهر قدس احضار کردند. او شجاعانه گفت: «من چنان با صلابت، چنان مفتخر، چنان سربلند در اداره راه میرفتم که احساس میکردم تمام عوامل اداری باید به پای من بایستند، چون من پسرم را تقدیم همین کشور کردم. کشوری که آنها دارند توی آن زندگی می کنند. وقتی به من گفتند که متاسفیم و تسلیت میگوییم که پویا را از دست دادی. گفتم من پویا را از دست ندادم، شما او را از دست دادید.».
همراهی دیگر خانوادههای دادخواه و فعالان سیاسی و اجتماعی با خانوادههای آسیب دیده و خانوادههای زندانیان سیاسی در این شرایط از اهمیت زیادی برخوردار است و نباید بگذاریم که خانوادهها تنها بمانند. به هر شکل که میتوانیم با خانوادهها همراهی کنیم و به آنها سر بزنیم و به آنها روحیه بدهیم و صدای شان را بلند کنیم.حکومت همواره از این با هم بودنها و همراهیها وحشت دارد و برای همین به شدت تلاش میکند تا فریاد دادخواهی خانوادهها را در گلو خفه کند.
احضار مادران شجاع و دادخواهی چون شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم بیگی از کشته شدگان ششم دی ماه ۱۳۸۸، برای همراهی با مادر پویا بختیاری و دیگر خانوادههای زخم خورده به همین منظور است. این ظالمان جنایت کار، پسر جوان و نارنین شهناز اکملی را ده سال پیش کشتند و به جای پاسخگویی بر چرایی قتل پسر، حال میخواهند مادر را زندانی کنند. خبر رسیده که پروین محمدی، فعال حقوق کارگری نیز شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸، پس از مراجعه به شعبه ۷ اجرای احکام کیفری دادسرای ناحیه ۱ کرج بازداشت و به زندان کچویی منتقل شد. پیش تر نیز ژیلا کرم زاده مکوندی از مادران پارک لاله ایران و راحله راحمی پور از خانوادههای دادخواه دهه ی شصت را بازداشت کرده بودند. ژیلا کرم زاده در۱۰ آذر و راحله راحمی پور در ۱۷ آذر و هر دو با وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی و به طور موقت آزاد شدند. ما خواهان لغو حکم و پایان دادن به پرونده سازی برای شهناز اکملی، ژیلا کرم زاده مکوندی، راحله راحمی پور، پروین محمدی و دیگر فعالانی هستیم که زیر بار این پرونده سازی ها مدام در معرض خطر هستند.
در شانزدهم آذر امسال در روز دانشجو، دانشجویان شجاع ما در دانشگاههای مختلف کشور و در امنیتی ترین شرایط و زیر سایه ی سرکوب گران خون ریز، در همراهی با معترضان آبان ماه و به یاد کشته شدگان بی تدفین و در اعتراض به کشتار مردم و برای آزادی زندانیان سیاسی تجمع هایی امیدبخش داشتند و شعار دادند: «فقر، کشتار، گرانی، مردم شدند قربانی»، «خیابونا خونی شد، آزادی قربانی شد»، «جواب ما تفنگ نیست، این همه کشته کم نیست»، «بیگاری، بیکاری، حجاب زن اجباری»، «زنده باد زندگی، زنده باد مقاومت»، «نان، کار، آزادی، اداره شورایی»، «از نیزارهای ماهشهر تا مرزهای کردستان، از شیراز تا تهران، از سیستان تا تبریز». در بیانیه بخشی از دانشجویان دانشگاه تهران هم چنین آمده است: « اما ما دانشجویان، در این بزنگاه و در حین فرود آمدن سهمگینترین شلاقهای ستم و استثمار بر گردهی فرودستان، که خود زخمخورده همین شلاقهاییم، نظارهگری منفعل نیستیم و نخواهیم بود… ما دانشجویان، خون های خشکیده بر کف خیابان را فراموش نمی کنیم، این را هم به در خونخفتگان و هم به خونریزان شان قول میدهیم». آنها بر روی پلاکاردی نوشته بودند: «و ما نیز شادمانیم رفیق، نگاه کن! گریه نمی کنیم، نه رفیق! می گرییم پنهانش نمی کنیم، چرا که ما رزمندگانیم و تو را دوست می داریم رفیق و در رزم مان تو را کم خواهیم داشت و دلمان برای تو تنگ خواهد شد». درود بی پایان به عشق و مقاومت و رزم شان.
ما مادران پارک لاله ایران، سرکوب وحشیانه، کشتار و بازداشت های گسترده ی مردم معترض در آبان ماه ۱۳۹۸ را به شدت محکوم میکنیم و خواهان روشن شدن حقیقت چرایی و چگونگی کشتار این عزیزان و محاکمه و مجازات آمران و عاملان این جنایت ها هستیم. ما میخواهیم بدانیم به چه حقی مسئولان حکومت اسلامی ایران دستور حمله و شلیک تیر به مردم معترض در خیابان دادند؟ ما میخواهیم بدانیم به چه حقی تعدادی زیادی از معترضان را بازداشت کرده اند؟ ما میخواهیم بدانیم که تعداد کشته شدگان، مجروحان و بازداشت شدگان چند نفر هستند و هر کدام در کجا و در چه وضعیتی قرار دارند. ما میخواهیم بدانیم چه بلایی بر سر معترضان در خیابان ها، چه بلایی بر سر بدن های کشته شدگان، چه بلایی بر سر خانوادههای کشته شدگان و چه بلایی بر سر زندانیان و خانوادههای آنها درون و بیرون زندان ها آوردهاند و می آورند. ما خواهان روشن شدن حقیقت و آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی بازداشت شدگان اخیر هستیم.
ما هم چنان تأکید میکنیم که خواهان: ۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایاتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین اعتقاد عمیق داریم که این خواسته ها با اتحاد و همبستگی و مبارزات پیگیر ما دادخواهان به دست خواهد آمد و تردیدی نیست که برای رسیدن به این خواسته ها باید برای رسیدن به ۴) آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع و اعتصاب و تشکل و احزاب مستقل، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین ازحکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بی عدالتی ها را در ساختار حکومت و قوانین آزادی ستیز و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران می دانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۸ آذر ۱۳۹۸
+++
گزارشی از همراهی با خانوادههای بازداشت شدگان جلوی زندان اوین
امروز با یکی از دوستان قرار گذاشتیم که جلوی زندان اوین برویم تا بتوانیم با خانوادهها همراهی کنیم و از حال شان با خبر شویم. ساعت از ده گذشته بود و باران شدیدی میبارید. دوستم نیز از دور مرا دید و دست همدیگر را گرفتیم و به جلوی دادسرا رفتیم.
جمعیت زیادی جلوی دادسرای اوین جمع شده بودند و تقاضای وارد شدن و دادن در خواست شان را داشتند. یکی بیرون آمد و گفت: «دیگه وقت تمام شد، بروید هفته دیگه بیایید». ولی مردم نرفتند.
عده ای برای دادن وثیقه آمده بودند. دختر جوانی برای مادر و برادرش آمده بود. قبلا گویا ۱۴۰ میلیون تومان برای مادر و۲۰۰ میلیون تومان برای برادر خواسته بودند، ولی امروز گفته بودند ۵۰۰ میلیون برای مادر و ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون برای برادرش میخواهند و این خانم سند خانهاش را آورده بود، چون بیشتر می ارزید و امیدوار بود که قبول کنند. ولی بیشتر مردم واقعا از کم درآمد ها و به اصطلاح فرو دستان بودند که سندی نداشتند تا به وثیقه بگذارند.
باز یکی از داخل دادسرا بیرون أمد و مردم را با داد و بیداد به صف کرد، با اینکه عده ی زیادی داخل بودند. بعد از تشکیل صف، تعداد زیاد مردم مشخص شد. صف از در دادسرا تا در بزرگ زندان رسید.
وکیلی هم برای پرونده ی سها مرتضایی آمده بود. سها را به عنوان بیمار عصبی می خواهند به بیمارستان روانی ببرند. اگر او را به بیمارستان ببرند، معلوم نیست چه بلایی بر سرش بیاورند. وی هم در صف ایستاده بود و به او گفتیم تو وکیلی و بدون نوبت میتوانی داخل بروی، ولی گفت فرقی نمیکند و مردم همه مشکل دارند.
بعد از تشکیل صف، به ترتیب مردم به داخل دادسرا می رفتند، ولی صف خیلی کند پیش می رفت. باران خیلی تند شده بود و ما دیگر تصمیم گرفتیم که بر گردیم. هنوز عده ی زیادی در صف ایستاده بودند و حتما ساعت دو یا سه هم ساعت اداری تمام میشود و کار مردم می ماند.
باور کنید مردم زیر باران همین طور بلاتکلیف ایستاده بودند و بیشتر هم از کم در آمدها بودند. چند پیر مرد آمده بودند و به زور راه میرفتند و یکی از شدت باران کیسه ای پلاستیکی سرش کشیده بود.
به گفته شورای صنفی دانشجویان کشور: «سها مرتضایی فعال دانشجویی و دبیر پیشین شورای صنفی کل دانشگاه تهران که پیش از این محکوم به تحمل شش سال حبس تعزیری شده بود، شهریور امسال ضمن کسب رتبه ۱۰ کنکور دکتری علوم سیاسی با بهانه همیشگی «نقص در پرونده»، «ستارهدار» شد. در تابستان ۱۳۹۷ به دنبال صدور احکام قضایی سنگین برای فعالان صنفی، سها مرتضایی در عین ناباوری و تعجب همگان توسط قاضی احمدزاده به شش سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت سیاسی و عضویت در احزاب و گروه ها و دسته جات سیاسی محکوم شد. سها مرتضایی در مهر ماه سال جاری در اعتراض به ستارهدار شدن خود اقدام به تحصن در مقابل کتابخانه مرکزی دانشگاه کرده بود. بعد از این حرکت مدنی که نهادهای امنیتی داخل دانشگاه یعنی حراست و کمیته انضباطی و همینطور نیروهای اطلاعاتی خارج از دانشگاه حتی با وجود تمایل آشکار خود توجیهی برای مقابله با این حرکت پیدا نمی کردند، اقدام به دعوت از خانواده سها مرتضایی به دانشگاه نمودهاند. در این جلسه مادر خانم مرتضایی تهدید میشود که اگر دخترش به تحصن خود ادامه بدهد، بلافاصله دستگیر و علاوه بر میزان حبس دادگاه بدوی (شش سال زندان) دو سال و نیم دیگر به حکم حبس او اضافه خواهد شد.». مادر سها مرتضایی می گوید: «من هرگز پای چنین چیزی را امضا نمی کنم. دختر من هیچ مشکلی ندارد و رتبه ده کنکور است و ترجیح می دهم دخترم به زندان برود تا اینکه شما هر بلایی خواستید سرش بیاورید. گفتنی است که طبق اظهارات شاهدان عینی، بازداشت اخیر سها مرتضایی به شکل آدم ربایی بوده است. خانم مرتضایی در تاریخ بیست و شش آبان با یک پیامک به محوطه ورودی خوابگاه فاطمیه دانشگاه تهران فراخوانده شده و سپس با ضرب و شتم از مقابل خوابگاه روبوده می شود. پیرو این آدمربایی حراست دانشگاه تلاش می کند «برگه مهمان» خانم مرتضایی در خوابگاه را از بین ببرد تا با این بهانه نقش خود در این آدمربایی را انکار کند.».
لعنت به اینها که زندگی را برای مردم سیاه کرده اند.
یکی از مادران پارک لاله ایران
۱۷ آذر ۱۳۹۸