جمهوری اسلامی در سالی که گذشت
سال هزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی را پشت سر نهادیم، سالی به سبب گسترش فقر و افلاس توده ای، تداوم مبارزه کارگری، دامنه ی نا فرمانی های مدنی و شورش توده ای از یک سوی، و به اعتبار بازسازی ماشین پلیسی نظامی نظام حکومتی، شدت یابی دامنه ی سرکوب توده ای و به ویژه تشدید مجازات کنش گران کارگری، سیاسی و مدنی از سویی دیگر، متمایز از سال های گذشته!
و اینک سرفصل هایی از چند روی داد برجسته ی این سال!
1 ـ خروج آمریکا از برجام و برقراری یک رشته از تحریم های اقتصادی و مالی تازه ی دولت ترامپ، علیه جمهوری اسلامی که از نیمه ی دوم سال هزار و سیصد و نود و هفت آغاز شده بود، در این سال با گسترش آن به مسدود ساختن حساب های بانکی بیش از هیجده تن دیگر از فرماندهان سپاه و مهره های رژیم و شمول تحریم به هشت کشور استثنا شده ی خریدار نفت، با کاهش صدور نفت ایران به میزان سیصد هزار بشکه در روز، فشار تحریم های اقتصادی و مالی به گونه ای شدت یافت که جمهوری اسلامی با حمله ی موشکی به دو نفت کش در حال بارگیری امارات عربی، در صدد انتقام برآمد و تهدید نمود که اگر نتواند نفت خود را بفروشد با بستن تنگه ی هرمز بر روی نفت کش های خارجی، مانع از فروش نفت دیگر کشورهای نفتی حوزه ی خلیج فارس خواهد شد.
در ادامه این تهدید، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را بر فراز خلیج فارس سرنگون ساخت و در یک تهاجم موشکی از خاک عراق و یمن، به تاسیسات نفتی “آرام کو” در عربستان صدمات بسیارجدی وارد ساخت. اما پس از تهدید متقابل آمریکا دایر بر بمباران تاسیسات نفتی ایران، از بیم تهاجم سنگین نظامی این کشور، به آرامی عقب نشست. اگر چه در برابر توقیف یک کشتی حامل نفت عازم سوریه، توسط پلیس برینانیائی جبل طارق، یک کشتی نفتی بریتانیائی را در آب های خلیج فارس ربود، تا با آن طاق بزند. شاید یکی از انگیزه های آمریکا، برای ترور سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده تیپ برون مرزی سپاه و مهدی ال مهندس فرمانده حشد الشعبی عراق، که در سوم ژانویه سال جاری مسیحی روی داد در پاسخ به حمله ی موشکی بر تاسیسات نفتی آرام کو بود که آمریکا سلیمانی را به اعتبار نفوذ در گروه های ضد امریکائی عراق و یمن مسول آن می دانست.
2 ـ اگر چه از میزان درگیری نظامی، با ابرقدرت آمریکا و تهاجم به هم پیمانان منطقه ای آن، کم و بیش کاسته شد، اما تشدید فشار تحریم های اقتصادی و انسداد همه جانبه ی روابط بانکی طرف های معامله ی جمهوری اسلامی، از بیم تهدیدهای آمریکا که ورای فشارمالی و اقتصادی نقص کننده ی تحریم، با مجازات های سنگین قضائی همراه است، جمهوری اسلامی را آن چنان به تنگنا انداخته است که امکان دریافت بهای نفت فروخته شده به ژاپن و کره جنوبی را هم ندارد.
تلاش سه کشور بزرگ اروپائی، بریتانیا، فرانسه و آلمان، با تاسیس یک صندوق حساب ذخیره ارزی به منظور پرداخت بخشی از نیازمندی های ضروری جمهوری اسلامی هم به جائی نرسیده و نتوانسته است چندان مشکل گشا باشد. هر چند که جمهوری اسلامی هنوز هم با هفده کشور جهان، داد و ستد بازرگانی و امکان کسب درآمد ارزی دارد، اما از حجم صادرات چهل میلیارد دلاری سال جاری، تنها هفده میلیارد دلار به کشور برگشته و بیست و سه میلیارد دلار آن، به حساب های شخصی عوامل حکومتی و مافیای اقتصادی در خارج از کشور واریز شده است.
3 ـ در سالی که گذشت، به سبب تداوم مبارزات توده ای و کارگری و تظاهرات دانش جویان، اجتماع اعتراضی آموزگاران، بازنشستگان، مال باختگان و …، خامنه ای در ظاهر امر برای مقابله جوئی با آمریکا، و در واقع و نفس امر برای تحکیم قدرت خویش و یک پارچه گی نظامی، پلیسی و قضائی، در تشدید سرکوب مبارزات توده ای، در سلسله مراتب فرماندهی سپاه پاسداران، چند تن از قرماندهان سپاه را با چهره های چاکرمنش تر و خشن تری جای گزین ساخت. سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری را پس از ده سال، از سمت فرماندهی کل سپاه پاسداران بر کنار و مقام او را به حسین سلامی جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران بخشید که در طی سال های پایانی زنده گی هاشمی رفسنجانی ـ وی را به سبب پشتبانی از میرحسین موسوی در جریان انتخابات سال هشتاد و هشت، سخت به چالش می کشید. در ادامه ی این اقدام، پاسدار معاود از عراق، نقدی را به سمت فرماندهی ستاد هم آهنگ کننده ی سپاه و بسیج بر گزید که پیش از این در سمت فرماندهی نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی(ناجا)، در بازداشت و شکنجه شهردارهای مناطق چندگانه تهران خشونت بی حد و مرز خود را به نمایش گذاشت، یا در سمت فرماندهی نیروهای بسیجی، دوش به دوش سرتیپ پاسدار محمدباقر قالیباف شهردار پیشین تهران، در حمله به خواب گاه دانش جویان دانش گاه تهران مداخله داشت و به همین گونه تغییرات تازه ای در سمت های فرماندهی نیروی زمینی، دریائی و هوائی سپاه!
در ادامه ی هم آهنگی ماشین سرکوب، هم در این سال با مرگ ناگهانی هاشمی شاهرودی ریاست مجلس مصلحت نظام، که از وی به عنوان جانشین احتمالی خامنه ای نام برده می شد، با گزینش صادق لاریجانی چهره ی بدنام ریاست قوه ی قضائیه، به جانشینی وی، آخوند ابراهیم رئیسی، مشهور به آیت اله اعدام را که به خشونت و شدت عمل شهره ی عام است، به مقام ریاست قوه قضائیه برگزید تا هم با مخالفان نظام، با شدت عمل بیش تری برخورد شود و هم این که رئیسی جای گاه خود را برای جانشینی احتمالی خامنه ای، یا شورای رهبری از هم اکنون مستحکم سازد.
با انتصاب رئیسی به سمت ریاست قوه ی قضائیه، شدت عمل شعبه های دادگاه به اصطلاح انقلاب، اوج تازه ای یافت. صدور احکام های زندان های دو رقمی برای تبلیغ یا نافرمانی، تمام قوانین خودساخته و خودپرداخته ی چهل ساله ی جمهوری اسلامی را زیر گرفت. خانم نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق مدنی شهروندان، به جرم دفاع از زنان و دختران انقلاب خیابان و زنانی که در هشت مارس به دیگر زنان گل داده بودند، به سی و هشت سال زندان و زنان و دخترانی که حجاب از سر برداشته بودند، یا برداشتن حجاب را تشویق کرده بودند، از پانزده تا بیست سال محکوم شدند و به همین گونه، رهبران اعتصاب های کارگری این سال و سال های گذشته و شماری از بازداشت شده گان تظاهرات ماه آبان، یا تظاهرات دانشجوئی به حبس های سنگین محکوم شدند و سخن از اعدام های اعلام نشده ی تظاهرات دانش جوئی و تظاهرات آبان ماه می رود.
4 ـ با توجه به دامنه ی ناآرامی ها در دو سال گذشته، خامنه ای دامنه ی اختیارات فوق قانونی خود را با سلب ته مانده ی اختیارات نیم بند مجلس شورای اسلامی، و کاهش بیش تر اختیارات رئیس جمهور بی اختیار، با تغییر و گزینش شمار هر چه بیشتری از وزرای دولت او، باز هم افزایش داد. مجلس مصلحت نظام که قرار بود واسطه ای باشد برای حل اختلافات مجلس و شورای نگهبان، با گزینش “هیات عالی نظارت مجلس مصلحت نظام” به زائده ی شورای نگهبان تبدیل شد. تشکیل شورای اقتصادی با مشارکت روسای سه قوه، هم رئیسی رئیس قوه ی قضائیه را وارد سیستم تصمیم گیری نمود و هم این که یکی از اصلی ترین اختیارات نمایده گان را از آنان و مجلس آینده سلب نمود. تهییه و تنظیم بودجه ی سالانه ی کشور را هم که از اختیارات دولت بود، از دولت سلب و تحت نظارت خود در آورد.
تشدید مجازات زندانیان سیاسی، و شدت عمل علیه کنش گران کارگری و نافرمانی های مدنی هم که اشاره شد وجه دیگری از تشدید قدرت و تشدید فشار دیکتاتوری باید دانست که بی گمان رو به روئی هر چه بیش تر و یک پارچه تر کارگری و توده ای، سقوط هر چه شتابان تر نظام را در پی خواهد شد.
5 ـ از آن جا که سران رژیم، زیر فشار تحریم های اقتصادی و ناتوانی از لگام زدن بر غارت گری باندهای مافیائی، که خود در آن ها سهیم اند، برای تامین هزینه ی دست گاه های تبلیغات اسلامی و جنگ برون مرزی و تعهدات مالی و نظامی در چهار کشورعراق، سوریه، لبنان و یمن، هم چنان در تنگنا هستند، سران سه قوه، در هفته ی پایانی آبان ماه، در یک اقدام ضربتی، با تائید پیشاپیش سید علی خامنه ای، بهای بنزین را به میزان سه برابر افزایش دادند تا در پرتو آن، با کسب معادل دو و نیم میلیارد دلار در سال، بخشی از ارقام نجومی کسر بودجه را تامین کنند و به وارونه ی دو سال پیش، که با رد لایحه ی افزایش بهای بنزین و مواد غذائی، از جانب مجلس، به اعتراضات توده ای مهار زده شد؛ این بار خامنه ای با سلب اختیارات مجلس و تائید موضع سران سه قوه، که به نوبه ی خود بدعتی تازه در نظام حکومتی جمهوری اسلامی است، فرمان کشتار و سرکوب اعتراض کننده گان را صادر نمود.
6 ـ اعتراضاتی که هیجده شهر و مناطق کارگری و حاشیه نشین شهرهای بزرگ و مناطق توسعه نیافته را در بر می گرفت، با توسل به خشونت نظامی، ترورهای خیابانی و بازداشت های جمعی، به طور موقت فرو نشست و رژیم توانست به دومین شورش توده ای بزرگ چهار دهه ی گذشته، مهار زند. اما زمینه های ناآرامی هم چنان برقرار است. بحران اقتصادی و اجتماعی از ژرفای خود می جوشد و اعتراضات توده ای را بازتولید می کند. زیرا با کاهش درآمدهای نفتی، تعطیل برنامه های عمرانی و گسترش دامنه بی کاری و ارقام نجومی تورم، چشم اندازی برای بهبود اوضاع اقتصادی و مالی و لگام زدن به فقر توده ای در پیش روی نیست.
این تظاهرات تاریخی، یک بار دیگر، اما به گونه ای جدی و همه جانبه، سرتاپای رژیم را به لرزه در آورد. مردم یک بار دیگر، با هر دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا، تصفیه حساب نمودند و مدعیان اصلاح طلبی از کوچک تا بزرگ، بار دیگر به زیر عبای خامنه ای خزیدند و مانند دو سال پیش بر بقای نظام اسلامی تاکید ورزیدند.
در پی برگزاری این اعتراض توده ای، که خامنه ای با سیاست آتش به اختیار دست سپاه، نیروهای انتظامی و بسیجی را برای خون ریزی باز گذارد، این بار ریاکارانه از قربانیان این جنایت به عنوان شهید یاد نمود و به درخواست پاسدار دریادار شمخانی نماینده ی خود در شورای امنیت ملی، خواستار برخورداری بسته گان آنان از مزایای وراث شهید شد. اما بسیاری از بسته گان جان باخته گان از پذیرش این درخواست سر باز زدند و با این تودهنی به وی فهماندند مادام که در بر پاشنه ی خشونت می چرخد، توده های جان به لب رسیده، جز سرنگونی قهرآمیز حکومت اسلامی راه حل دیگری در پیش روی ندارند.
7 ـ در جامعه بحران زده ی ما که فقر، فحشا، اعتیاد، بی کاری، نابرابری و بی آینده گی جوانان موج می زند و در شرایطی که به سبب شدت عصبیت توده ای ناشی از کشتار و شدت عمل رژیم در برابر تظاهرات مسالمت آمیز آبان ماه، جامعه آبستن شورش تازه ای بود، ترور قاسم سلیمانی، با پنچ تن از همراهان او و مهدی ال مهندس فرمانده حشد الشعبی و یک عراقی دیگر، در فرودگاه بغداد، به یاری جمهوری اسلامی شتافت و به سید علی و دیگر سران حکومتی امکان داد تا با مظلوم نمائی و شهید بازی که پیشینه ی دیرینه ی و ابزار کلاشی و ریاکاری آخوندهای شیعه است، بخشی از توده ها را بار دیگر به ترحم واداشته، به سود خود به میدان آورند.
اگر چه این مظلوم نمائی تا حدودی موثر افتاد و بخشی از توده ها که هنوز هم استعداد فریب خوردن و یا خودفریبی دارند، با حضور در مراسم تشییع جنازه ی سلیمانی در تهران و کرمان پاسخ مثبت دادند و در کرمان به سبب بی توجهی گرداننده گان مراسم خاک سپاری، گذر جمعیت مشایعت کننده از کوچه های تنگ برای بزرگ نمائی جمعیت، بیش از پنجاه قربانی و انبوهی مجروح بر جای گذاشت، اگر چه تشییع جنازه در تهران هم با شمار زیادی مجروح و به احتمال زیاد قربانی همراه بود. اما ترفند شهید بازی و مظلوم نمائی، به سبب سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکرائینی، با صد و هفتاد و شش سرنشین و از جمله شمار زیادی سرنشین ایرانی، به هنگام برخاستن از فرودگاه خمینی در رباط کریم به ِگل نشست و بر باد رفت.
چرا مسولان ایمنی پرواز و پدافند هوائی رژیم و مقامات ارشد حکومتی، در برابر درخواست های داخلی و خارجی و افشاگری های مستند آمریکا که پرواز دو فروند موشک و اصابت به هواپیما را به نمایش گذاشت، به مدت سه شبانه روز، به انکار موشک پرانی و سرنگونی عمدی هواپیمای مسافربری می پرداختند، پاسخ این گستاخی چندان دشوار نیست.
سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکرائینی هم زمان بود با موشک پرانی انتقامی سپاه پاسداران از پای گاه موشکی غرب کشور، به دو پای گاه نظامی آمریکا در خاک عراق و ادعای کشتن هشتاد نظامی آمریکا، به نشانه ی هر ده نفر نظامی آمریکائی به جای یک نظامی ایرانی، عراقی! و نمی خواستند با اعتراف بدون درنگ به سرنگونی هواپیمای مسافربری، از آهنگ آوازه گری انتقامی و بالیدن بر توان موشکی خود بکاهند.
در شرایطی که سه شبانه روز آوازه گری انتقامی ادامه یافت، به مردم ایران و جهان دروغ می گفتند که هواپیما به سبب نقص فنی سرنگون شده و در شرایطی که آخرین قطعه از بقایای هواپیمای متلاشی شده به عنوان سند جنایت را از روی زمین بر می داشتند، ناچار به اعتراف شدند و شخص خامنه ای با خرفتی تمام با دروغ بزرگ تری زبان گشاد که چهل و هشت ساعت از موضوع بی اطلاع بوده! فرمانده کل قوا که چهل و هشت ساعت از حادثه ای به این درجه از اهمیت در کشور خود بی خبر بماند، تنها می تواند یک مرده ی متحرک باشد.
با تائید خبر سرنگونی عمدی هواپیمای مسافربری، دانش جویان مبارز بی درنگ به خیابان ها آمدند و با افشای دروغ پردازی های خامنه ای و روحانی، بر طبل رسوائی رژیم کوبیدند.
سرنگونی آگاهانه هواپیمای مسافربری اوکرائین که جنایت تاریخی دیگری است علیه شهروندان ایرانی و کل بشریت، نشان از آن دارد که اداره ی کشور و سرنوشت هشتاد و پنج میلیون ایرانی در کف چه چهره های فاشیست مآبی قرار دارد. اسلام گرایانی که وحشیانه تر از فاشیست ها و داعشی ها، از کشتن و قربانی ساختن خودی و بیگانه ابائی ندارند.
8 ـ جنایتی برجسته تر از سرنگونی هواپیمای مسافربری و خودداری از اعتراف به سرنگونی آن، تکذیب دو ماهه ی شیوع بیماری کرونا است. که شخص خامنه ای و دیگر سران لشکری و کشوری رژیم، برای بسیج هواداران خود و توده های فریب خورده در نمایش سالانه ی سال گرد انقلاب در بیست و دوم بهمن ماه و شرکت در انتخابات فرمایشی مجلس شورای اسلامی در دوم اسفند، شیوع بیماری و مرگ بیش از صد نفر از اهالی قم را که به گودال ریختند مرتب انکار می کردند. حال آن که با اعلام به موقع شیوع بیماری و اتخاذ روش های پیش گیری، برای حاهش شمار بیماران می توانست با تلفات انسانی و زیان های مادی و معنوی کم تری همراه باشد.
در پرتو شیوع بیماری کرونا، بساط مشاطه گری نماز جمعه در تهران و دیگر شهرستان های کشور تا رفع خطر بیماری برچیده شد و زیارت گاه های قم، شیراز و مشهد که خود در ترویج این بیماری ایفای نفش موثری داشتند، بر روی زوار بسته ماند. مساله ای که می توانست بدون درنگ به اجرا در آید. هر چند شمار چندی از روحانیان با بستن امکان مقدسه، مساجد و تکیه ها و نماز جمعه بنای مخالفت دارند اما کسی برای آن ها تره خورد نم ینماید. از این روی اگر چه تلفات انسانی و عوارض ناشی از بیماری کرونا سنگین و دردآور است. اما گسترش بیماری آن هم در دو شهر مذهبی قم و مشهد که زیارت گاه شیعیان است و به زعم کسانی برآورنده ی حاجت دردمندان، بی گمان تلنگری خواهد بود که ذهنیت بیمار مقبره پرستی را به تکان وادارد و جاروئی که بقایای خرافات مذهبی را بروبد و به زباله دان ادیان سرازیر نماید. اگر چه سید علی خامنه ای باز هم با وقاحت تام توصیه می کند دعای رسول اکرم و ائمه ی اطهار را فراموش نکنید.
9 ـ در یک بالماسکه انتخاباتی تحت نظر خامنه ای و بیت رهبری، آن هم برای مجلسی که دیگر اختیار و اقتدار چندانی ندارد، جناح خامنه ای با به خدمت گرفتن حربه ی رد صلاحیت نامزدها از جانب وزارت کشور و شورای نگهبان، دویست و بیست کرسی از دویست و نود کرسی مجلس آینده را به رقابت انحصاری و یا بدون رقابت جریان های فوق ارتجاعی اصول گرایان، جبهه ی پای دار و گروه موئتلفه، سپرد و به اصلاح طلبان حکومتی، که هنوز هم به دریوزه گی خود ادامه می دهند، تنها برای کسب چند کرسی از هفتاد کرسی بقیه امکان رقابت داد.
در این انتخابات خامنه ای و فرماندهان سپاه پاسداران که با پیش انداختن سرتیب پاسدار محمد باقر قالی باف در راس گروه بندی های ائتلافی اصول گرایان بی اصول، در صدد قبضه ی هر چه بیشتر امور هستند، جدی ترین و بزرگ ترین تودهنی ممکن چهل ساله را دریافت داشتند. بنا بر آمار رسمی اعلام شده از جانب وزیر کشور که درستی و صحت آن هم مورد تردید است، از شصت و یک میلیون نفر واجد شرایط رای دهنده تنها بیست میلیون نفر در انتخابات شرکت نمودند. . و در تهران هیجده در صد رای دهنده گان به پای صندوق های رای رفتند که از این هیجده در صد، هشت در صد هم رای باطله بود.
خامنه ای که در برابر نگرانی دیگر سران در مورد تحریم انتخابات، مرتب به آن ها وعده یوم اله می داد با شنیدن واویلا ناچار به اعتراف شد و با اعتراف به این رسوائی بزرگ تاریخی، آمریکا و دشمنان جمهوری اسلامی را مسبب قلمداد نمود که موضوع بیماری کرونا را بزرگ کرده اند. حال آن که سید علی خامنه ای، شیخ حسن روحانی و دیگر مقام های مسول کشوری و لشکری به منظور شرکت شهروندان در انتخابات، با خودداری از اعلام دامنه ی ابتلا به ویروس کرونا و خودداری از برقراری اقدامات قرنطینه ای تا زمان برگزاری انتخابات، بزرگ ترین خیانت ممکن را مرتکب شده اند و در نتیجه ی این خیانت هم اکنون بیماری کرونا آن چنان شیوع یافته، که سخن از انبوه مرگ و میرهای روزانه ی می رود.
بدین سان، توده ی مردم همان گونه که طی دو روز تظاهرات پرشکوه آبان ماه با شعارهای کوبنده ی خود نشان دادند که خواهان سرنگونی کلیت نظام و برچیدن نظام ارتجاعی اسلامی و نظام دینی و ارثی هستند، با این با تحریم درخشان میلیونی و ماندن در خانه، رساتر از هر فریادی، قدرت و توان اراده ی توده ای خود را به نمایش گذاشتند و نشان دادند که دوران فریب بالماسکه ی انتخاباتی به سر آمده است.
اگر چه فقر و درمانده گی بی داد می کند، اگر چه شیوع ویروس کرونا به مرحله ای بس خطرناک رسیده است. اما این دو عامل بیش از هر چیز، بی کفایتی نظام حکومتی را عریان تر ساخته است و بی گمان سالی پرتپش در راه است و گرگ های گرسنه ای برای ماترک جمهوری اسلامی دندان تیز کرده اند. اما سرنوشت آینده ی کشور در دستان پرتوان نسل برومندی از مبارزان طبقاتی، از کارگران، دهقانان، دانش جویان، آموزگاران، زحمت کشان، روشن فکران، زنان و مردان آزادی خواهی قرار دارد، که در طی این چهار دهه در کوران مبارزه فولاد آب دیده شده اند.
مجید دارابیگی
سوم فروردین ماه 1399
23 مارس 2020