شاعر، فیلمساز ،یکی از اعضای پایدار کانون نویسندگان ایران، زندانی سیاسی بکتاش آبتین را کشتند. کانون نویسندگان ایران، با اعلام خبر مرگ بکتاش آبتین نوشته است: » حکومت آزادیستیزان، گُردی از دلاوران آزادیخواه را از ما گرفت.»
بکتاش آبتین ، که دوران محکومیت شش ساله اش را در زندان اوین میگذراند، در زندانی آلوده به کرونا و بیماریهای فراوان دیگر ومحدودیتها ی سازمان یافته ی زندانبانان حکومت اسلامی محبوس شد. پیش از این ، کانون نویسندگان ایران در اطلاعیه ای نسبت به خطراتی که جان بکتاش ودیگر زندانیان سیاسی را تهدید میکند هشدار داده بود. »زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان جسم نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود… او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ…» واضافه کرده بود که از بیست وسومین سالگرد مراسم ناتمام کشتن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده بازآمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله زنان زندانی رقم خورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد. .
بکتاش آبتین ، از سال ۱۳۹۴ با بازجویی ها وتهدیدهای مکررماموران امنیتی حکومت اسلامی روبرو بود، بخاطر اشعارش، شرکت در مراسم یادبود محمد مختاری ومحمد جعفر پوینده، با اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» در دادگاه انقلاب تهران به شش سال زندان محکوم شد . او در آن زمان در واکنش به این حکم در صفحه فیسبوک کانون نویسندگان نوشت: «من این حکم را قبول ندارم. اصولا محاکمه هیچ کس را به دلیل ابراز نظر و عقیدهاش قبول ندارم. برای همین هم عضو کانون نویسندگان شدهام. مدافع آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا هستم و این فشارها در عزم من برای مبارزه با سانسور خللی وارد نمیکند. من به حکم صادر شده اعتراض میکنم . او از مهرماه سال ۹۹ دوران حبسش آغاز شد. در ایندوره دوبار به بیماری کرونا مبتلا شد وبالاخره در زمانی که همه ی فرصت ها برای درمانش از دست رفته بود، به بیمارستان منتقل شد . علیرغم تلاش پزشکان برای نجات شاعر وعضو کانون نویسندگان ایران ، بکتاش آبتین جان داد.
خبرها حاکیست که خبر جان باختن بکتاش آبتین با انزجار افکار عمومی و با واکنش زندانیان سیاسی بند ۸ زندان مواجه شده است. زندانیان با سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور در زندان اوین دست به اعتراض زده اند. آنان از سالنهای مختلف در محلی که بکتاش در آن زندانی بود، تجمع کرده و در حضور رئیس بند و مسئولین زندان علیه رژیم شعار داده اند. زندانبانان مجبور به ترک سالن شده اند. آنان اسیران شجاع ،اردوگاههای مرگ ولایت مرگ هستند. صدایشان باشیم. نباید این زندانیان را تنها گذارد، که اگر اقدامی نکنیم سرنوشت های تلخی در انتظار اسیران این زندانها خواهد بود!
ضمن تسلیت به خانواده گرامی بکتاش آبتین، به کانون نویسندگان ایران ، به همبندان او در زندان اوین وهمه زندانیان سیاسی، وبه همه مردمانی که دل د رگرو آزادی بی حد وحصر بیان و اندیشه دارند، بر این باید تاکید کرد که رژیم اسلامی مسبب این جنایت شنیع ومرگ دلخراش است. این سیاست پروندهسازی و قتل خاموش نویسندگان وشاعران وفعالان اجتماعی ومدنی را باید درهم شکست. حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن مسئول مستقیم این جنایات علیه زندانیان سیاسی است. باید همراه با همه انسانهای آزادیخواه وبشردوست خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای کانون نویسندگان ایران و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی شد. باید تلاش کرد که همگان را به اعتراض وهمبستگی با جنبش دادخواهی مردمان ایران، دادخواهی خانواده های خاوران، قربانیان جنایتهای سیاسی در همه ی این چهاردهه، دادخواهی خانواده های جانباختگان دی ۹۶، آبان ۹۸، هواپیمای مسافربری اکراین و… فراخوانیم . باید همه ی مردمان ایران وهمه انسانهای شریف وآگاه ونهادها وسازمانها واحزاب ترقیخواه و بشردوست علیه این جنایت حکومت اسلامی به اعتراض برخیزند. نگذاریم این جنایات ادامه یابد، نگذاریم آمران وعاملان این جنایات از دست عدالت ومجازات بگریزند، فریاد اعتراض مان را سراسری کنیم. کشتن بکتاش آبتین ،ادامه کشتار محمد مختاری ، جعفر پوینده ، احمد تفضلی، غفار حسینی ، پیروز دوانی ، سعید سلطانپور و دهها و صدها نویسنده وشاعری است که قلمهایشان شکسته شد، زبانهایشان بریده وجان عزیزشان گرفته شد. اگر اعتراض مان را سراسری و همگانی نکنیم، مرگ فروشان وآدمخواران تاریک اندیش، ما وکشور مارا بسوی جهنم خواهند برد!