در کشور ما که سالانه با بیش از یک و نیم میلیون نوزاد مواجه است اهمیت آموزش و پرورش کودکان، نوجوانان و جوانان به عنوان ارزنده ترین سرمایه ملی می باید دو چندان باشد. به ویژه باید توجه داشت که آموزش و پرورش دوران پیش از دبستان می بایستی مانند دوران دبستان و راهنمائی عمومیت پیدا کند تا کودکان از دوران خرد سالی با هم دیگر بزرگ شوند و از آموزش و پرورش یک سان برخوردار باشند. اما رژیم جمهوری اسلامی با سیاست های نئولیبرالی اقتصادی و ایدئولوژی عقب مانده و ارتجاعی اسلامی که در خدمت رانت خواری، چپاول و غارتگری است تلاش دارد با بی کار ساختن و باز داشتن زنان از اشتغال، نگه داری و آموزش کودکان را در دوران پیش از دبستان بر عهده ی مادران بگذارد و تنها بخش کوچکی از کودکان وابسته به اقشار مرفه، از کودکستان و آموزش پیش از دبستان برخوردار هستند.
بر اساس آمار رسمی کشور در سال آموزشی ۱۳۹۹ ـ ۱۳۹۸ بیش از پانزده میلیون نفر در سه حوزه ابتدائی، راهنمائی و متوسطه رهسپار کلاس درس شده اند. در شرایطی که با توجه به میزان افزایش جمعیت کشور، این رقم می بایستی در سال جاری بیش از شانزده میلیون نفر باشد، بنا به گزارش رسمی معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش، به دوازده میلیون و دویست و چهل دو هزار نفر، شش میلیون و هشتصد هزار دبستانی، دو میلیون و دویست و دوازده هزار راهنمائی و سه میلیون و سیصد و هفتاد هزار دبیرستانی کاهش یافته است که با ملاحظه ی کوچ هشتصد و پنجاه هزار دانش آموزی که روانه ی کشورهای دیگری شده اند، باید گفت در سال جاری بیش از دو میلیون دانش آموز و نوآموز از تحصیل بازمانده اند. بیش ترین شمار این دانش آموزان از خانواده های روستائی، کارگری و زحمت کشان شهر و روستا هستند که یا امکان دست یابی به مدارس را ندارند و یا خانواده ها توان پرداخت هزینه شرایط تحصیلی آن ها را ندارند. جدای از این که به سبب بحران حاد اقتصادی و دامنه ی بی کاری و عدم اشتغال، یا ناکافی بودن درآمد ماهیانه یا سالانه، انبوهی از والدین هم که فرزندان شان به مدارس راه یافته اند برای تامین امکانات تحصیلی و هزینه زندگی آنان در تنگنا هستند. حال آن که قانون آموزش اجباری و رایگان در هزار و سیصد و بیست و دو خورشیدی به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و به موجب قانون اساسی همین رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هم، آموزش اجباری و رایگان است و دولت وظیفه دارد برای همه ی کودکان شرایط مناسب آموزش و پرورش فراهم سازد.
کیفیت آموزشی هم به نوبه ی خود در طی بیش از چهار دهه حکومت اسلامی بهبودی نیافته و در بر پاشنه گذشته می چرخد. در کشور چند ملیتی ایران که بیش از پنجاه در صد دانش آموزان از اقلیت های ملی هستند هم چنان از آموزش به زبان مادری محروم اند. بر اساس آمار رسمی جای پنج هزار آموزگار ورزش در مدارس خالی است. شصت در صد دبیران و آموزگاران در رشته های تدریس می کنند که تخصص ندارند. از جمعیت یک میلیون و سیزده هزار و ششصد و پنجاه و پنج نفر کادر اداری و آموزشی کشور، انبوهی که به بیش از دویست هزار نفر یا یک پنجم کادر آموزشی تقویم می شود از حوزه های دینی هستند. این شمار انبوه در امر آموزشی نقش منفی دارند. آنان با ترویج خرافات دینی به شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان می پردازند و در پیوند تنگاتنگ با نهادها و سازمان های اطلاعاتی و امنیتی، با فریب دانش آموزان، به کنترل خانواده ها و هم کاران می پردازند.
جدای از کم بود فضای آموزشی و پرورشی و مدارس دو شیفته و سه شیفته دولتی، کیفیت آموزشی در مدارس دولتی هم یک سان نیست تا چه رسد به تفاوت مدارس دولتی با مدارس خصوصی که در پرتو سیاست های نئولیبرالی، سرمایه گذاری در بخش آموزشی از دبستان تا دانش گاه گسترش یافته است. مدارس خصوصی به ویژه در دوره ی راهنمائی و متوسطه در پرتو دریافت شهریه های کلان کیفیت بالاتری دارند و اداره آینده ی کشور به اختیار همین نخبه هایی در می آید که از خانواده های مرفه برخاسته اند و در نقطه مقابل آن، از میان میلیون ها دانش آموزی که از تحصیل باز مانده اند، شمار در خور توجهی به کودکان خیابانی می پیوندند که با اندوه فراوان آینده ای ناروشن دارند و شماری از آنان که به ناچار به صف کودکان ولگرد و گدایان کوچه و خیابان می پیوندند، چه بسا به تدریج جذب باندهای تبه کار می شوند.
کیفیت دانش گاه ها و مدارس عالی به مراتب از متوسطه و ابتدائی نامناسب تر است. اگر چه شمار دانش گاه ها و مدارس عالی افزایش یافته و هم اکنون حدود دو میلیون و دویست هزار دانش جو داریم اما شمار زیادی از این دانش گاه ها و مدارس عالی موسسات تجارتی کارنامه ساز هستند و بیش ترین شمار دارند گان این کارنامه ها به شمار بی کاران افزوده می شوند دانش آموخته گان نخبه ی چند دانش گاه هم با پایان یافتن دوره ی آموزشی برای تکمیل دانش خود، یا برخورداری از یک زندگی بهتر رهسپار کشورهای دیگری می شوند تا آن جا که. افزایش روز افزون شمار نخبه گان گریخته از کشور سبب شده، رژیم خروج از کشور را منوط به پرداخت ضمانت های گزاف نماید. اما ضمانت های گزاف هم مانع از خروج نخبه گان و خودداری آنان از بازگشت نخواهد شد.
بی گمان فرار مغزها و نخبه های کشور، خسرانی جبران ناپذیر است و سوای آمریکا، کانادا، استرالیا و کشورهای اروپائی، ترکیه هم در این دهه به نوبه ی خود در صدد جلب و جذب نیروهای برجسته ی ایرانی برآمده، و اگر چه کیفیت آموزشی در دانش گاه های ترکیه برتری چندانی بر دانش گاه های ایران ندارد اما همین امسال، یک موسسه ی جذب دانش جوی ترکیه، در تهران اقدام به برگزاری کنکور نمود و شماری از برجسته گان کنکور را برای آموزش در دانش گاه ها و مدارس عالی ترکیه گزین نمود.
این کارنامه سیاه جمهوری اسلامی در زمینه آموزش و پرورش از کودکستان تا دانش گاه، نتیجه سیاست اسلامی کردن آموزش، تداوم سیاست های ماجراجویانه صدور انقلاب اسلامی در منطقه و گسترش نظام سرمایه داری نئولیبرالی است که میلیاردها دلار از درآمدهای کشور را صرف هزینه های نظامی درون مرزی و برون مرزی و آوازه گری برای اسلام شیعی می نماید و میلیون ها تن از شهروندان توان تامین هزینه ی تحصیلی کودکان خود را ندارند. هزینه ی گزافی که این رژیم به سازمان تبلیغات اسلامی می پردازد و یا برای برگزاری نمایش اربعین در خاک عراق یا جشن غدیر هزینه می کند می تواند تامین کننده هزینه ی کودکانی باشد که از تحصیل محروم مانده اند.
سال تحصلی تازه در شرایطی آغاز می شود که ژینای نازنین، مهسا امینی با مرگ غم انگیز خود ناقوس انقلاب را به صدا درآورده و دانش آموزان، آموزگاران و دانش جویان می بایستی با اعتصاب عمومی و تظاهرات عمومی بساط جمهوری اسلامی را از بیخ و بن براندازند. خود داری از تمکین به پوشش اجباری، خودداری از شرکت در مراسم نماز و تحریم کلاس های ایدئولوژی را عمومیت بخشند. آموزگاران و دبیران طی سه سال گذشته در کنار کارگران و بازنشسته گان، مبارزه پرشوری را برای دریافت حقوق مناسب برای تامین زندگی خویش و بهبود کیفیت آموزشی و پایان دادن به نظام طبقاتی و تبعیض آمیز کنونی پشت سر گذاشته اند، بی گمان بی اعتنا به وعده های فریبنده دولت رئیسی، می بایستی مبارزات خود را در پیوند با کارگران، دانش آموزان، دانش جویان و جنبش مبارزاتی زنان که به اوج خود رسیده است تا نیل به مقصود ادامه دهند.
رایگان بودن آموزش و پرورش تا پايان دوره دبیرستان برای کلیه اقشار مردم. تحصیل رایگان دانشگاهی برای همه .
سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۲۷ شهریور ماه ۱۴۰۱