دیروز در گردهمایی چهار هزار نفره ونکوور، برخی از این دوستان – چپ نادم و جمهوریخواه نادم- ما را به خاطر پژواک دادن یکی از شعارهای اخیر جنبش دانشجویی و بخشی از جوانان اقلابی یعنی شعار: مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” متهم به “اخلال در سیاست همه با هم” و تضعیف اتحاد ایرانیان میکردند!! آنها در حالی این اتهام را به ما میزنند که ابدا مشکلی با پخش یک کامیون پرچم شیر و خورشید و شمشیر توحش نظام سلطنتی و موروثی پهلوی و اواخر قاجاریه در میان مردم و حمل شعار: رضا شاه روحت شاد و جاوید شاه و عکسهای رضا پهلوی و فرح پهلوی ندارند و اینرا تفرقه افکنی در صفوف خیزش انقلابی و تلاش برای کسب هژمونی این انقلاب به کمک ابر رسانه های وابسته نمی دانند!! رسانه هایی که در لابلای برنامه های خود تحت عنوان پای حرف مردم دارند زیرکانه این گفتمان را پمپاژ میکنند که افراد بگوئید از شرکت در انقلاب بهمن پشیمان هستید و با سینه زنی در رکاب شاهزاده آماده اند اشتباه خود را جبران کنند!!
من بارها در اینباره نوشته ام و یا در برنامه های تلویزیونی به آن پرداخته ام. اگر قرار باشد کسی را برای ملاخور شدن انقلاب 57 و به قدرت رسیدن ارتجاع سیاه مقصر دانست خود رژیم پهلوی و حامیان امریکایی و غربی آن هستند.
محمدرضا پهلوی بارها اعلام کرده بود که الویت سیاست استبدادی و سرکوبگرانه رژیم اش، تار و مار کردن کمونیستها است. به همین خاطر سالها دهها هزار آخوند با هزاران مسجد و حسینیه و امامزاده را آزاد گذاشته بود که هم به ترویج خرافات اسلامی بپردازند و هم مردم را از خطر “کفار کمونیست” برحذر دارند. رژیم شاه حتی حاضر به تحمل لیبرال های سکولار مصدقی نیز نبود.
این یک اصل مسلم علمی و جامعه شناسانه است که انقلاب را کسی پیش بینی نمی کند و کسی نمیتواند تاریخ آنرا اعلام نماید، از این منظر با کودتا و جنگ تفاوت اساسی دارد. اگر استبداد و نابرابری طبقاتی و فعال مایشایی شاه و دربار بیداد نمیکرد مردمان ستمدیده و زحمتکش خارج از محدوده ، فتیله انقلاب 56-57 را روشن نمیکردند و وقتی انقلاب شروع شد عملا بیش از صد هزار آخوند با دهها هزار ستاد مثل مسجد و حسینیه در اختیارشان بود تا رهبری انقلاب را به کمک رسانه های خارجی و نیز تصمیم کنفرانس کشورهای امپریالیستی غرب در گوادلوپ مال خود کنند. اکثر مبارزین و روشنفکران چپ در اواخر پائیز 57 بود که از زندان آزاد شدند که اگر هم میخواستند نمیتوانستند با هژمونی تثبیت شده ملایان تحت امر خمینی رقابت کنند.
این دوستان “نادم” یادشان رفته که وقتی اثری از خیزش های انقلابی بزرگ نیست عملا جز چپ ها نیروی دیگری در صحنه مبارزه و تداوم همبستگی با جنبشهای کارگری و اجتماعی در خارج وجود ندارد. ما البته خوشحالیم که انقلاب نوین ایران سبب افزایش روحیه انقلابی در میان این قشر خاموش شده است، اما قرار نیست از موضعی طلبکارانه یقه فعالین چپ را بگیرند که در تمام طول سال یکروز صف مبارزه را ترک نکرده اند و بدتر از آن تحت لوای ” همه با هم” هیزم به آتشدان جریانی بریزند که عزم خود را برای بازگرداندن نظام موروثی و انگلی سلطنت جزم کرده است.
خوشبختانه در انقلاب نوین ایران علیرغم دروغ پراکنی های رسانه های وابسته مثل ایران اینترنیشنال، خبری از ” رضا شاه روحت شاد” و “ای شاه ایران برگرد به ایران” نیست، بلکه عکس آن یعنی شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر را در برخی اعتراضات بویژه در قشر آگاه جنبش دانشجویی مشاهده می کنیم.
من برای آزادی اندیشه و تغییر عقاید احترام قائلم به شرطی که فرد “چنجد شده” تغییر فاحش عقیده خود را در زر ورق های پوشالی همچون “ضرورت اتحاد و همه با هم” نپیچد.
دوستان! این برگ انجیر را کنار بگذارید با شهامت اعلام کنید که در کدام کمپ ایستاده اید : اردوی بیشمار کار و رنج برای عبور توامان از استبداد سیاسی مذهبی و نابرابریهای طبقاتی و یا اردوی رژیم چنج با کمترین تکان اجتماعی بویژه در آپارات حاکمیت و نظام مقدس سرمایه داری؟ وقت تصمیم گیری است، در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست!
نهم اکتبر 2022