انقلاب مثل اتوبوس نمایش “عباسآقا کارگر ایرانناسیونال” رفیق شهید سعید سلطانپور در خیابانهای شهر میگردد. محلهها و شهرها و حتی روستاهایی را پیدا میکند که کسی انتظار کاری از ایشان نداشت، اما حالا انقلابیاند و کاری کردهاند کارستان. کی نام #رویدر بندر خمیر و #هنگویه در هرمزگان را شنیده بود؟ شهر #اوز و #زرقان و #فیشور یا روستاهای #قادرآباد و #بلغان در استان فارس را چه کسی میشناخت؟ #بردسکن خراسان را چطور؟ حالا همه این جاهای کوچک را به کاری بزرگ میشناسند.
هرچند که کار بزرگتر را مردم کردستان میکنند که خواب خوش برای جاش نگذاشتهاند. اما ما نیز مردمی هستیم و کارهایی میتوانیم، آنقدر که چندتایی از سگهای هار رهبر سنگدل را چند ساعتی سرگردان و هراسان کنیم.
امشب هم محلهی سینا (محبوبمجاز شرقی) و سالار (جوانمرد) میدان نبرد جوانان با سرکوبگران بود و سگهای هار تا ساعت ۱۰.۳۰ مردم را با لیزر در کوچهها دنبال میکردند و با گاز اشکآور سعی داشتند پراکندهشان کنند.
در یکی از این حملهها در کوچهی رنجبر بین سینا و سالار که مجبور شدیم از شر گاز اشکآور به داخل یکی از خانهها پناه ببریم، یکی از همسایهها گفت: “وقتی کار به کوچهها رسید، یعنی کارشون تمومه.”
کار اما از کوچهها گذشته و به خانهها رسیده. وقتی داخل خانهها میریزند، آدمها را میدزدند، شیشهها را میشکنند یا خانه را آتش میزدند، یعنی کار بالا گرفته و میرود که تمام شود.
کار وقتی بالا گرفت که مردم، یا بهتر بگویم زنها، همان لحظهی ورود سگها به کوچه شعار مرگ بر دیکتاتور میدادند. صدای زنانهی انقلاب در این محله حتی یک شب قطع نشده. از شب اول شورش در این محله، ۴ آبان، هر شب ساعت ۱۰ و نیم، شعار آغاز میشود. گاهی زنی تنها شعار میدهد و دیگزان دیرهنگام همراهی میکنند. شبی را به خاطر دارم که صدایی مردانه شعار آغاز کرد و ده دقیقه بلند و بلاانقطاع شعار “مرگ بر دیکتاتور” داد، بیآنکه کسی همراهی کند. و ناگهان، صدای زنانهای بلند شد و آنگاه دیگر صداهای زنان و مردان بود که میآمد. آنشب به خاطرم آمد که تمام دوازده سال سکونتم در این محله – خاصه آن روزها و شبهای شوم آبان ۹۸ – از خودم میپرسیدم آیا روزی یا شبی در اینجا هم مردم شعار خواهند داد؟ آیا انقلاب با محلهی ما هم میرسد؟
حالا که رسیده، نباید گذاشت این شعله بمیرد. حالا که صداهای زنان در خیابان به گوش میرسد، باید همصدا شد. با صدای انقلاب که زنانه است؛ مثل زنی که از بلندگوی مسجدی در مهاباد سرود انقلابی “ای رقیب” را خواند. همان شبی که زنان انقلابی مساجد را تسخیر کردند، کار بالا گرفته بود و روزی در کتابها خواهند نوشت که کار اینگونه تمام شد. کار از آبان ۱۳۹۸ آغاز شد و همین روزها به انجام میرسد.
#محله_سلسبیل
#محله_سینا
#محبوب_مجاز
#خیابان_رودکی
#خیابان_نواب
#تهران
#قیام_ژینا
#قیام_زندگی
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#مبارزه_ادامه_دارد
#زن_زندگی_آزادی
@sarkhatism