ما همه قرار گذاشتیم
وفراخوانم از طرف صنف داشتیم
فراخوان داشتیم برای اعلام انزجار به اعدام دکتر قره حسنلو و اعدامهای اخیر
توگروههای صنفی رای گیری شده بود
چون میدونستیم سرکوب میشیم قرار گذاشتیم
توماشین وپیاده رو و جاهای مختلف باشیم وبعد همه جمع شدن بریم جلوی وزارت بهداشت جلو نظام پزشکی
تقریبا ۲۰۰ نفری بودیم
متولد ۳۳ و ۳۸ و ۵۴ و ۴۸
خیلی از دکترا بودیم
من ویه همکارم زودتر رسیدیم
تمام پیاده روی وزارت خانه
پر پینت بال و موتوری و ون.خیابو ن پر پر یعنی سبز سبز
اطراف وزارت خونه هم کلاه قرمزهای لباس شخصی
هردونفر راباهم گیر میدادن
من امادگی داشتم
کیفم خالی خالی کردم
حتی از گوشیم
و فقط آب معدنی باهام بود.
راس ۱۲ اومدیم به جمع ملحق شیم
تا اومدیم پایین
گرفتمون به زور
تافهمیدن پزشکیم
مقاومت کردیم و بلافاصله تفنگ دراورد گفت اگر سوار نشین شلیک میکنیم
بردنمون کلانتری ۱۳۸ جنت آباد
برای تعهد واینا
بازجویی و
تا عصرم نگهمون داشتن
نکته مهم
اول از همه ما رفتیم توفاز انکار
چون از قوانین اصلی انقلاب اینه
ماهمه تو انکار بودیم
اونا میدونستن ما برا چی اونجاییم.
ون اول ما بودیم و۲۲ نفر مدام بااینکه بااحترام رفتار میکردن تهدید میکردن که
احتمالا به فشافویه منتقل میشید واحتراما تا فردا تعیین تکلیفتون زمان میبره
حتی تو یه ون دیگه یه خانم چادری دست یکبی از پزشکهای دندان پزشکمون راپیچونده بود
یا به یه پزشک مسنمون گفته قبل سوار کردن ون وبهش گفته بود بی پدر سوار شود که تو ون اعتراض کردن وپرسنل گاردی عذرخواهی کردن
خلاصه که ون ۲۲ نفره اول راتهدید میکردن ولی
ون دوم رسید
ون سوم
ون چهارم
و زیاد شدیم
بیمارستان آتیه
بیمارستان لاله
همه هم رامیشناختیم
هم رامیشناختیم
یکم ترسیدن اونجا از جمعیتمون
حتی وکیل بیمارستان لاله اومد اونجا سروصدا که بمن بگین تفهیم اتهام وکلام چیه
اینا عمل دارن باید برن.
یکی ارتوپد داشت عمل داشت
یکی زایمان داشت
متولد ۲۲
متولد ۳۸
متولد ۴۴
دکترای سن وسال دار
بعد جمعیت زیاد شد
و همه پشت هم
که یهو یکی ازدکترا پیرمون
یقه لباسش راباز کرد وگفت بیاین
من رابکشید
نمیدونید برای چی اومدیم
به اعدام معترضیم
من شماها رابزرگ کردم
این بچه ها رامن بزرگ کردم
خیلی بچه های ایران زیر دست من بودن
الان باید دونه دونه کشته بشن
ناعادلانه
شما نمیدونید چرا ما معترضیم؟
برای دکتر قره حسنلو
برای نه به اعدام
مخصوصا که یکی از خانم دکترامون پلاکارد نه به اعدام توکیفش بود وهمه
میگفتن خدابهت رحم کنه
که یهو خانم دکتره زد سیم اخر گفت خدا بمن رحم کنه یا بشما
منرابکشید
من تا آخرین قطره خونمون سرحرفم ایستادم
که یهو ما گفتیم اب بیارید
خانم دکتر حالش بده
مامیخواستیم اینا بدونن
که ماباهمه سرکوب همه فراخوان هامون
مثل فراخوان اوین
و فراخوان جلوی نظام پزشکی
بازم رفتیم وخواستیم بگیم
نه به اعدام واین حکمها واقعا ما رامنزجر کرد
خلاصه ون چهارم که رسید دیدن واقعا زیاد شدیم
واین مهمه 🟡اینا از جمعیت میترسند🟡
اونا گفتن قاضی گفته چون تعداد شما زیاد بوده ونرفتنتون به مطبمم ممکنه بازتاب بدی داشته باشه تورسانه ها
تعهد بدید وسمت وزارت بهداشتم امروز دیگه نرید
🔴درمورد تعهد
اول هی کد ملی ومیزدن
حتی سه بار گرفتن
اسم وفامیل
وسیستم سوم حتی راستی ازمایی کدملی داشت
تعهد مثل اعتراف اجباری بودن یه کاغد اماده بود
متنش همچین چیزی بود
اینجانب فلانی باکد ملی فلان
اعلام میدارم دریک فراخوان غیردولتی غیرقانونی که از طریق شبکه های معاند تبلیغ شده بود
باصحت وسلامت کامل عقلی شرکت کردم بااینکه میدونستم غیرقانونیه
وقول میدم دیگه شرکت نکنم واگر شرکت کنم عواقبش باخودم
برگه ای که بمن دادن دوتا آیتم اضافه تر هم داشت
که نوشته بودن طبق شبکه های معاند صنفم راتعطیل کردم
من مخالفت کردم گفت اگر امًضا نکنی باید بمونی
وبری فشافویه
موقع بیرون اومدنم
تک تک اسامی را بابرگه تعهد تطبیق میدادن
وبعد اجازه خروج میدادن
من رامستقیم به شلیک تهدید کردن
ازمون تعهد بی سروته گرفتن
یه لحظه دلم برای اون بچه هایی که زیر کتک اعتراف اجباری میکنن سوخت
ولی خب ما ادامه دادیم به چیزی که فکر کردیم ومیکنیم درسته
خواستم بکم رسانه ایش کنید چون واقعا ما پزشکها باهمه فشارها ایستادیم
👇👇👇به امید آزادی