در ۴ اسفند ۱۴۰۱، پیمان دادخواهی انتشار یافت که من – باقر ابراهیم زاده آنرا امضا کرده بودم. برای تقویت و گسترش جنبش دادخواهی بر این باور بوده و هستم که جنبش دادخواهی ، اصلی ترین وظیفه اش جمع آوری نیرویی است که سیکل خشونت و سرکوب سازمانیافته حکومتی و دینی را در کشور درهم شکند و به آن برای همیشه پایان دهد. به این لحاظ تاکید این پیمان بر »لغو مجازات اعدام در ایران، دادخواهی با فرجام حقیقت و عدالت در هر موقعیت، پایان دادن به مصونیت از مجازات برای آمران و عاملان جنایات سیاسی، بازسازی و استقلال کامل دستگاه قضایی، مبارزه با فراموشی« ، را در این راستا میدانستم.
در کشوری که همواره سرکوب سیاسی و مذهبی و ملی و طبقاتی و جنسی ،جزء اصلی سیاست حاکم بوده است، در کشوری که همواره نیروی ترقیخواه و پیشرو ، با سرکوب خونین و زندان و شکنجه و اعدام و محرومیت ها و مجازاتهای گزاف مواجه بوده، در کشوری که سرانجام دو انقلاب مشروطیت و بهمن ۵۷ آن ، در ائتلاف شوم سلطنت و روحانیت با شکست روبرو شدند. خصوصا برای ما که شکست انقلاب ۵۷ و عروج روحانیت به قدرت و جهنم کنونی را ناشی از نیم قرن سیاست سرکوب خشن و بیرحمانه ی نیروهای ترقیخواه و آزادیخواه توسط رژیم پهلوی وحمایت های آشکار و پنهان ساواک از روحانیت ونیروهای مرتجع مذهبی شیعه میدانیم ، و میدانیم که خمینی تنها با بند وبست های آشکار و پنهان با قدرتهای امپریالیستی توانست آنگونه سریع بر تخت سلطنت ولایت بنشیند.
اینک که انقلاب زن – زندگی -آزادی در ایران ، جنبشهای عظیم اجتماعی را وارد صحنه ی سیاسی کرده و افق سرنگونی حکومت اسلامی در دسترس است. تلاشهای سیاسی از همه سو برای سامان دادن آلترناتیو حکومت اسلامی در حال قوت گرفتن است. در این راستا، طرفداران سلطنت و نظام پیشین با حمایت اربابان امپریالیستی اش با شعارها وپلاکاردهای مرگ بر انقلاب ۵۷ ، مرگ بر کمونیست و چپ و مجاهد، حمله به نیروهای مخالف حکومت اسلامی رونمایی از نمادهای سرکوب امنیتی ساواک وثابتی و… به میدان آمده اند. در این زمانه دیگر سکوت در مقابل عروج دوباره و چند باره سلطنت اشتباه جبران ناپذیری است. جنبش دادخواهی نمیتواند ونباید هرگز در مقابل این روند سکوت کند. پیمان نامه ی دادخواهی نمیتواند ونباید به یک دوره و تنها رژیم جنایت اسلامی محدود بماند. برا ی پایان دادن به مصونیت از مجازات آمران وعاملان جنایات سیاسی و در مقابله با فراموشی وبرای شکستن سیکل سرکوب و شکنجه و اعدام، خصوصا در شرایطی که بازماندگان نظام پیشین در همراهی با ابررسانه های طبقه حاکم و ارتجاع ، میکوشند چهره ای » مدرن، سکولار وترقیخواه» از رژیم سلطنت ارائه کنند و نیروی سلطه در تلاش فروش» برند سلطنت« بعنوان یگانه راه برون رفت از جهنم اسلامی است، موفقیت این سیاست معنایی جز شکست انقلاب ۱۴۰۱، ادامه سیکل سرکوب سیاسی و مدنی نیروی ترقیخواه نیست. بعنوان عضوی از خانواده های خاوران، زندانی سیاسی نظام سلطنتی، فعال جنبش دادخواهی ، براین باورم که این پیمان دادخواهی ، جنبش مارا نمیتواند برای به فرجام رساندن عدالت و داد گامی به پیش راند. چرا که در رابطه با نظام پیشین سرکوب حکومتی-رژیم سلطنت پهلوی سکوت کرده است. به این وسیله امضای خودم را از این پیمان برمیدارم. نه می بخشیم، نه فراموش میکنیم.
باقر ابراهیم زاده
اسفند ۱۴۰۱- اول مارس ۲۰۲۲