معرفی کتاب : سازماندهی جنبش های کارگری شورشی در جنوب جهانی، امانویل نس
جنوب جهانی امروز کانون مبارزات کارگری است
بررسی وضعیت جهانی طبقه کارگر از طریق تمرکز بر استثمار شده ترین کارگران در کشورهای جنوب جهانی، نشان میدهد که این طبقه کارگر جنوب است که جهان را سر پا نگه می دارد. در اساطیر یونان آمده است که اطلس، یکی از خدایان( تیتان) که شکست خورد، محکوم شد که تمام وزن جهان را بر دوش خود حمل کند. استعاره اطلس در اقتصاد جهانی امروز کاربرد دارد، زیرا کارگران جهان سوم از طریق امپریالیسم اقتصادی محکوم به تحمل بار کل جهان هستند. در حالی که نابرابری در سراسر جهان در حال افزایش است، در میان اقتصاددانان سیاسی این ایده رشد میکند که مازاد کار طبقه کارگر در «پیرامون» ، اقتصاد جهانی را حفظ می کند. کارگران در جنوب جهانی از طریق امپریالیسم اقتصادی محکوم به تحمل بار کل جهان هستند. در حالی که این کارگران از شمال جهانی منزوی به نظر می رسند، در واقع عمیقاً در زنجیره کالاهای جهانی ادغام شده اند و برای حفظ سرمایه داری جهانی ضروری هستند.
واقعیت آن است که صنعت زدایی در شمال جهانی منجر به ناپدید شدن عمده تولید صنعتی و طبقه کارگر نشده است. درعوض صنایع در جنوب جهانی جابجا ، بازسازی و متمرکز شده است. تولید در جنوب جهانی، طبقه کارگر صنعتی عظیمی را ایجاد کرده که از طریق مبارزات خود در حال رشد و گسترش آگاهی و سازمان یابی است.
کلید پیدایش این مراکز صنعتی جدید، توسط نهادهای مالی بین المللی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، مقررات زدایی ، خصوصی سازی شرکت های دولتی ، ایجاد مناطق ویژه اقتصادی از طریق جذب شرکت ها به سمت یارانه های دولتی برای توسعه، برای زمین های ارزان قیمت، کاهش مالیات و کاهش تعرفه ها که همراه با با کاهش و حفظ هزینه های بسیار پایین نیروی کار و بهره وری بالا ، شرایط مساعدی را برای سود سرمایه داری بوجود آورده است ، اما نتیجه برای مردم این مراکز جدید، فقر و ستم بیشتر برای کارگران، ایجاد جوامع حاشیه ای و مهاجرت بوده است.
این تجدید ساختار جهانی، نه تنها باعث ایجاد تمرکز جدید سرمایه و فقر شده است، بلکه سبب ایجاد تمرکز جدید گسترده کارگران نیز می باشد. بررسی ها، توانایی وقدرت فوقالعاده این کارگران را نشان میدهد که برای دستمزد و شرایط کاری بهتر به مبارزه میپردازند. برای مثال، یک موج اعتصابی در سال 2014 منجر به تعطیلی سه تولیدکننده پیشرو پلاتین در آفریقای جنوبی شد که حدود 2.25 میلیارد دلار درآمد داشت.
کارفرمایان که سرمایه و پول خود را در خطر می بینند، برای سرکوب تلاشهای کارگران در سازماندهی خود در محل کار از استراتژیهای تهاجمی استفاده میکنند، به این امید که قدرت فوقالعاده کارگران را مهار کنند. یکی از رایجترین موارد، اخراج کارگران دائمی و جایگزینی آنها با کارگران قراردادی از طریق ایجاد قراردادهای انعطافپذیرتر و شرایط کاری متزلزل تر می باشد. کارگران قراردادی اغلب کارگران مهاجری هستند که ریشه یا پیوندهای محلی ندارند و از حمایت قانونی و حقوق کمتری برخوردارند و حقوق بسیار کمتری نسبت به کارگران دائمی دریافت می کنند. این بدان معناست که کارگران قراردادی راحت تر در مقابل کارگران دائمی قرار میگیرند و میتوان از آنها برای نهادینه کردن شکاف در نیروی کار استفاده کرد. این عمل به حدی گسترده شده است که تخمین زده می شود که در یک منطقه اقتصادی خاص در هند، کار قراردادی تا 85 درصد از نیروی کار را تشکیل می دهد.
در دوران معاصر، امپریالیسم با گسترش استثمار کارگران جنوب جهانی در بخشهای اصلی اقتصاد یعنی کشاورزی، معادن، و صنعت مشخص شده است. در واقع، با انتقال تولیدات صنعتی به جنوب جهانی، جایی که بخش اعظم جمعیت جهان در آن ساکن هستند، موارد بسیار زیادی از اعتراضات کارگری در حال گسترش است. در جنوب جهانی، کارگران شاغل در بخش های تولیدی در مقایسه با کارگران صنعتی در کشورهای توسعه یافته شهری و مهاجر نشین، در معرض شرایط کاری بسیار سختتر و خطرناک تر هستند. تحقیقات نشان میدهد که در سالهای اخیر، کارگران با سرعتی بالاتر از همیشه دست به اعتراضات تودهای زدهاند و به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند. مبارزات در کارخانههای بزرگ و کوچکی صورت میگیرد که زنجیره های تامین جهانی برای تولید و توزیع کالاها و خدمات ضروری در اقتصادهای پیشرفته را مستقیما مختل میکند.
مطالعه موردی (کیس استادی) در کتاب تاکید میکند که کارگران بخشهای غیررسمی روستایی و شهری جنوب جهانی در زنجیرهای کالای جهانی ادغام شدهاند و نیروی کار آنها برای حفظ نرخ سود در سراسر جهان ضروری است. بررسی های موجود از این ادعا حمایت میکند که سود از کارگران مناطق روستایی و همچنین کسانی که برای تأمین معاش اقتصادی از مناطق روستایی به شهرها مهاجرت میکنند، به دست میآید و نشان میدهد که وجود کارگران غیررسمی اطراف مراکز اقتصادی عمده، در بخشهای روستایی و شهری برای حاشیه سود شرکتها حیاتی هستند و اینجا محل اصلی اعتراضات اقتصادی بین کار و سرمایه است.
تولید کالاهای کشاورزی کلیدی مانند قهوه، کاکائو و مواد غذایی استوایی در مناطقی صورت می گیرد که دستمزد ها به دلیل توسعه نیافتگی امپریالیستی پایین و عرضه بیش از حد نیروی کار از مناطق روستایی وجود دارد.
در سطح جهانی، هر چند مهاجرت شهری افزایش یافته اما کل جمعیت کارگران کشاورزی کاهش نیافته ، در واقع شواهد نشان می دهد که نیروی کار روستایی در دو دهه اول قرن بیست و یکم گسترش یافته است. جمعیت کشاورزی در طول قرن گذشته و حتی طی 50 سال گذشته به رشد خود ادامه داده است، زیرا جوامع روستایی همچنان به تولید کشاورزی برای امرار معاش متکی هستند و تقاضای جهانی برای کالاهای کشاورزی همچنان در حال گسترش است. رشد جمعیت در مناطق روستایی روایت غالبی را که بر رشد غیرقابل اجتناب شهری در سطح جهانی تمرکز می کنند را به چالش می کشد. در حالی که رشد شهری در حال گسترش است، نرخ رشد جمعیت روستایی نیز گسترش می یابد. همزمان، شهرنشینی انبوه در طول قرن گذشته باعث افزایش جمعیت در مراکز شهری بزرگ در شمال و جنوب جهانی شده است. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت در بسیاری از شهرهای بزرگ جنوب در فقر شدید و بدون نیازهای اولیه مانند برق، آب لوله کشی، سرویس بهداشتی و دسترسی به خدمات اولیه زندگی می کنند. بنابراین، در حالی که سیاره زمین در مناطق شهری در حال رشد است، در مناطق روستایی نیز در حال گسترش است، این روند اغلب نادیده گرفته می شود.
اکثر تعابیر و یا بررسی های آکادمیک رایج که از وضعیت طبقه کارگر جهان میشود، بر عدم مقاومت و اعتراض به استثمار کارگری و دستمزدهای پایین تکیه میکنند. در حالی که امانویل نس در مطالعات موردی خود بر این نکته تاکید میکند که کارگران در اعتراضات علیه کارفرمایان در زمینه های متفاوت در مناطق شهری و روستایی در گیر هستند و متقابلا استدلال میکند که در پنجاه سال گذشته، اعتراضات کارگری همیشه در حال گسترش بوده ، زیرا طبقه کارگر جهان به طور چشمگیری رشد کرده است.
دراین بررسی ها استدلال میشود که کمبود سازمانها/تشکل های اجتماعی و سیاسی طبقه کارگر یکی از ویژگیهای مشخص اعتراضات در مناطق روستایی و شهری است. هر چند بحث جدیدی نیست، اما اغلب در ادبیات جنبشهای کارگری معاصر وجود ندارد. از آنجایی که اتحادیه های کارگری و احزاب سیاسی موجود کاهش یافته اند، بسیاری از محققان عمدتاً بر تشکیلات جدید متمرکز شده اند. به این ترتیب، این محققان به دنبال شناسایی اشکال جدیدی از سازمان دهی بی شکل و یا مبهم هستند که از نظر آنها از آن شکل برترجدیدی از فعالیتهای خود گردان مردمی بیرون میآید و از آن بهعنوان تجسم قدرت مردمی از طریق «مجمع»، «انبوه» نام می برند. ( دو عنوانی که هارت و نگری در توصیف این نوع جدید از کنترل کارگری هستند). بخش اول با دفاع از ضرورت تشکلات سیاسی و اقتصادی برای بهبود شرایط مادی اکثر جمعیت جهان به پایان می رسد و ادبیات غالب کارگری که فقدان تشکلات مقتدر رزمنده را یک فضیلت میداند، رد میکند.
تاکید بر اهمیت سازماندهی قدرتمند طبقه کارگر برای پیشبرد منافع خود و ایجاد سازمان و تشکیلات سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر برای بهبود کیفیت زندگی در جنوب جهانی و برای توانمند سازی کارگری بسیار مهم است. مطالعات موردی (کیس استادی) نشان میدهد که در سرمایه داری نئولیبرالی معاصر اعتراضات و مبارزات کارگری و جنبشهای اجتماعی مردمی در جنوب جهانی درهمه جا وجود دارند. در واقع، تحقیقات نشان می دهد که با گسترش چشمگیر نیروی کار صنعتی از دهه 1990 تا کنون اعتراضات در دوران معاصر در حال گسترش است، اما ماهیت پراکنده و بدون پیوند با یکدیگر اعتراضات و اعتصابات بدلیل پراکندگی به پایه ای که رشد سوسیالیسم، همبستگی و برابری را تضمین کند، تبدیل نمی شود.
اهمیت سازمان سیاسی و اقتصادی طبقه کارگر
سرمایه داری نئولیبرال در طول پنج دهه از سال 1970 در سراسر جهان تسلط یافته است. تفاسیر وتعابیر سیاسی و اقتصادی از وضعیت طبقه کارگر جهانی منعکس کننده زوال برنامه های سوسیال دمکراتیک و کاهش تأثیر برجسته اتحادیه های کارگری بر بیزنس و دولت است. در حالیکه احزاب چپ و سوسیال دمکرات سیاستهای مبتنی بر بازار را اتخاذ کردهاند، مالی سازی و خصوصیسازی باعث انتقال کلی ثروت به طبقات بالا شده است و فرصتهای دستیابی به راهحلهای عمومی برای کاهش فقر و نابرابری فزاینده بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
حتی احزاب سیاسی لیبرال و سوسیال دمکرات که با حمایت انتخاباتی از برنامه های اجتماعی خود برای اندکی معکوس کردن توزیع منابع اجتماعی ثروتمندان، به قدرت می رسند، به دلیل قدرت منکوب کننده سرمایه مالی، تمایلی به تغییر مسیر خود ندارند و قادر به تغییر مسیر نیستند. در شمال جهانی، سیاستهای نئولیبرالی، نابرابری بیشتری ایجاد کرده است، هر چند استاندارد زندگی اکثر کارگران را تا حدی کاهش داده است اما این در جنوب جهانی است که فقر مطلق، سیستماتیک می باشد. داده های سازمان ملل و بانک جهانی نشان می دهد که از سال 2000 تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی می کنند، رشد قابل توجهی داشته است.
با واردات کالا از جنوب جهانی که از طریق کار کارگران با دستمزد ناچیز صورت میگیرد، مصرف در شمال جهانی افزایش یافته، و این در حالی است که کارگران مهاجر با دستمزد کم، در صنایع غذایی، حملونقل ، خدمات مراقبتی، نگهبانی، تمیز کاری و … خدمات ضروری را ارائه میدهند. در واقعیت امر این توزیع نابرابر کار و دستمزدها، استانداردهای زندگی نسبتاً بالا در شمال جهانی را حفظ میکنند.
بررسی وضعیت کارگران بیش از چهار دهه پس از استقرار سرمایهداری نئولیبرال در جنوب جهانی نشان میدهد در حالی که در برخی کشورها و مناطقی در درون این کشورها به دستاوردهای اقتصادی دست یافتهاند، اکثریت کارگران در جنوب جهانی در موقعیت فقر قرار دارند. در مناطق شهری، کارگران با پیوندهای قوی با مناطق روستایی و زندگی در مناطق شهری توسعه نیافته تحت شرایط بسیار ناپایدار کار میکنند و به شدت استثمار میشوند.
جنبشهای کارگری در جنوب، داستان نابرابری، فقر و ارتباط پایدار پرولتاریای روستایی و کارگران بخش غیررسمی است. اهمیت کارگران کشاورزی و غیررسمی در این کتاب مورد تاکید قرار گرفته است. کارگران صنعتی هرگز اکثریت کارگران تحت نظام سرمایه داری را تشکیل نداده اند و سیستم تولید فوردیستی یک استثنا در تولید است، به ویژه امروزه که زنجیره های عرضه کالاهای جهانی متکی به پراکندگی نیروی کار در کارخانه ها در سراسر کشورها هستند. در کتاب بخشهای غیررسمی و روستایی را بهعنوان مکانهای اصلی اعتراضات طبقاتی که عمدتاً در تحقیقات کارگری نادیده گرفته شدهاند بررسی میکند.
با افزایش جمعیت جهان ، رشد بالای جمعیت روستایی در آسیا و آفریقا که امروز بالاتر از هر دوره ای در تاریخ است و به موازات آن، تراکم اصلی شهری در مناطق مسکونی فقیر نشین توسعه نیافته، با بالاترین نرخ رشد در تاریخ، بزرگترین مؤلفه مراکز شهری در جنوب جهانی را تشکیل می دهند. شرایط آنها شباهت به مناطق روستایی دارد و در بسیاری از موارد به آب، فاضلاب، برق و سایر خدمات اولیه دسترسی ندارند. در واقع، شرایط در سکونتگاه های حاشیه شهرها به طور معمول خطرناک تر از مناطق روستایی است.
مطالعات موردی ( کیس استادی)، خودفعالیتی، خود سازماندهی و قدرت رهایی بخش طبقه کارگر در مبارزه، را به وضوح نشان میدهد.
دو کتاب امانول نس (جنبش کارگری در جنوب جهانی و سازماندهی جنبش های کارگری شورشی در جنوب جهانی) مملو ازمطالعات موردی ( کیس استادی) از مبارزات کارگری است که بر تمهیدات کارفرمایان برای شکاف انداختن در میان کارگران، غلبه کرده اند.
مورد کارگران خودرو سازی ماروتی سوزوکی در کمربند صنعتی دهلی نو: پس از دوره ای اخراج و جایگزینی کارگران دائمی با کارگران قراردادی، کارگران دائمی به این نتیجه رسیدند که برای پیروز شدن در مبارزات ، برای به رسمیت شناختن اتحادیه، نیاز به طرح مطالبات، سازماندهی و اتحاد با کارگران قراردادی دارند. این خواستهها شامل «به رسمیت شناختن اتحادیه توسط کارفرمایان، حذف دستمزدهای پلکانی و طبقهبندی مجدد کارگران غیررسمی همچون کارگر دائمی»بود. کارگران دائمی خواهان پذیرش قرارداد یکسان برای کار یکسان برای همه کارگران بودند و کارگران قراردادی نیز به نوبه خود در کنار کارگران دائمی در مبارزه خود برای به رسمیت شناختن اتحادیه جنگیدند.
پویایی دیگری که در جنبش های کارگری در جنوب جهانی نشان داده شده است، کسترش سریع پتانسیل مبارزه در میان یک گروه از کارگران به دیگران و فراتر از محل کار منفرد بود. به عنوان مثال، در سال 2014، کارگران یک کارخانه کفش“یو یوئن“ ، بزرگترین اعتصاب در یک شرکت خصوصی در تاریخ چین را سازماندهی کردند. هنگامی که کارگران متوجه شدند که “ یو یوئن“ برای بازنشستگی، بیمه درمانی، کمک هزینه مسکن و غرامت صدمات کاری مبلغی کمتر از میزان بیمه تامین اجتماعی پرداخت کرده است، جرقه مقاومت برانگیخته شد. پس از حمله پلیس به کارگران اعتصابی که قصد داشتند پل محلی را ببندند، اعتصاب در همبستگی به 30000 کارگر در سه کارخانه دیگر یو یوئن در شهر گسترش یافت. دیری نگذشت که کارگران “ یو یوئن“ حمایت گسترده ای را در میان کارگران در سراسر استان جیانگشی به دست آوردند و در ن“ هایت به خواسته خود رسیدند. اما تأثیر این اعتصاب به همین جا ختم نشد. الهام از این مبارزه و پیروزی ، به کارگران “ یویوئن در استان گوانگدونگ و سپس به کارگران بخش خدمات سرایت کرد و الهام بخش اعتصاب رانندگان تاکسی شد.
در هر مطالعه موردی در جنبش های کارگری در جنوب جهانی ، کارگران متوجه می شوند که آنها فقط با کار فرمای خودی در جنگ نیستند. در واقع، کارفرمای آنها از حمایت دولت، رسانه ها و حتی بعضا اتحادیه ها نیز برخوردار بود. گاهی اوقات این حمایت ها منفعلانه بود، مانند چشم پوشی دولت در رابطه با استفاده کارفرمایان از اوباش اجیر شده علیه کارگران و خانواده های آنها و یا مداخله مستقیم و آشکار دولت از جانب کارفرمایان با استفاده ازنیروی پلیس و نظامی برای سرکوب وحشیانه کارگران.
این مساله قطعاً در مورد معدنچیانی که در سال 2012 پس از آنکه اعتصاب وحشی ( بدون اجازه اتحادیه ها) برای افزایش دستمزد در ماریکانا، آفریقای جنوبی توسط پلیس قتل عام شد، صادق بود. رهبری اتحادیه سراسری کارگران معدن ( ان یو ام) مخالف اعتصاب وحشی بود و در جریان قتل عام که در آن چهل و یک کارگر کشته و هفتاد و هشت نفر زخمی شدند، آنها در کنار پلیس صف کشیدند. تحقیقات بعدی نشان داد که این قتل ها از پیش طراحی شده بوده و مقامات ارشد دولتی در آن دخیل هستند.
این تجارب برای کارگران – که با مطالبات در رابطه با دستمزد شروع کردند – چالش برانگیز بود و آنها را به باز نگری برخی سؤالات سیاسی : مانند اینکه دولت و اتحادیهها طرف چه کسی هستند و چه نقشی در مبارزات آینده خواهند داشت، واداشت. در برخی موارد، کارگران را مجبور به ایجاد تشکل ها و اتحادیه های جدید برای پیشبرد مبارزه خود از پایین کرده است. نس امیدوار است که این پروسه ارزیابی مجدد و خود سازماندهی توده کارگری – که از پایه و از طریق مبارزه ایجاد می شود – مبنایی برای جنبش کارگری مقتدرتری در آینده باشد. وی با نگاهی به سه مرکز صنعتی: خودروسازی در هند، تولید کفش در چین، و استخراج پلاتین در آفریقای جنوبی ، این پیشرفتها را بررسی میکند.
امانوئل نس نشان میدهد که کارگران مشتاق بسیج و مبارزه برای بهبود شرایط خود می باشند و اگر از حمایت سازمانهای سیاسی برخوردار باشند، میتوانند به دستاوردهای پایدار دست یابند. از مناطق صنعتی دیکنزی دهلی گرفته تا الیگارشی ارضی در جزیره میندانائو، یک عنصر مشترک وجود دارد – وقتی کارگران سازماندهی می کنند به تحقق سوسیالیسم، همبستگی و برابری نزدیکتر می شوند.
با ورود به دهه 2020، ماهیت کار و کارگر به طور غیرقابل برگشتی تغییر کرده است زیرا افراد بیشتری مجبور به ورود به بازار کار می شوند. در مقیاس جهانی، دستمزدها و تشکلات طبقه کارگر به شدت کاهش یافته و شرایط کاری بدتر شده است. در کشورهای ثروتمند شمال جهانی، برون سپاری سرمایه و تعطیلی صنایع تولید، کارگران بیشتری را به سمت خدمات و تجارت سوق داده است. در جنوب جهانی، سرمایه گذاری خارجی و برون سپاری سهم کارگران شاغل در صنایع تولیدی را افزایش داده است که در درجه اول کالاها و منابع طبیعی را برای شمال جهانی تامین می کنند.
مطالعات موردی ( کیس استادی) مبارزات کارگری روستایی و غیررسمی، بررسی سه مورد برگرفته از جنوب جهانی را نشان میدهد. در هر مورد، بر اساس سیاسیتهای نئولیبرالی که از دهه 1980 تا کنون شکل گرفته است، کارگران در قراردادهای بی ثبات و کارهای غیررسمی به کار گرفته میشوند و شرکتهای چند ملیتی و کارفرمایان به دنبال برهم زدن وضعیت موجود و ایجاد خواستههای طاقت فرساتر از کارگران و درعین حال تضعیف وابستگی های نهادی و سازمانی آنها هستند.
در فصلی موسوم به : تولید فولاد اولیه برای مصرف بازار جهانی ، سرمایه، ابر استثمار، و ارزش اضافی در وزیرپور، هند:
به بررسی اهمیت حیاتی کارگران غیررسمی در هند می پردازد. و به تصویری که اقتصاددانان سرمایه دار از نیروی کار هند به عنوان نیروی کار ماهر و آموزش دیده در تکنیک های تولید مدرن، تصویری که اغلب توسط توماس فریدمن، ازناظران سیاسی غربی، به عنوان کارگران دارای مهارت های بالاتر در پزشکی، برنامه نویسی، و مهندسی و … توصیف می شود، کارگرانی که دستمزد شان در نهایت از کارگران غربی که آموزش حرفه ای معادلی ندارند، پیشی خواهد گرفت، ضربه میزند. برخلاف این تصویر، در عین حال که هند دارای مراکز فناوری پیشرفته است، نیروی کار هند عمدتاً نیمه پرولتری و کشاورزی است و جهشی نسبت به کارگران در ایالات متحده، غرب و حتی اقتصادهای نوظهور شرق و جنوب شرقی آسیا ندارد. اکثریت قریب به اتفاق فعالیت های صنعتی در هند با اشکال ابتدایی فعالیت تولیدی در شرایط شدید فقر، هم در حومه روستایی و هم در مراکز عمده شهری مشخص می شود. شرایط روزانه کارگران در منطقه صنعتی وزیرپور دهلی، به جای تصویر پیشرفته ای که مروجین اقتصاد هند به دنبال ترسیم آن هستند، شبیه انگلستان قرن نوزدهم دیکنزی است. این منطقه صنعتی به نیروی کار بسیار استثمار شده که با دستمزدهای پایین و در شرایط مخاطره آمیزی کارمی کنند، متکی است ، محصولات تولید شده که ظروف آشپزخانه و اجناس استیل ضد زنگ می باشد قطعا بعنوان محصولات با کیفیت بالا برای رستوران ها و خانوارها در زنجیره تامین کالاهای جهانی ادغام شده اند.
در فصل به بررسی مبارزات ناگسستنی کارگران فولاد در طول دو دهه که تا به امروز ادامه دارد، می پردازد. در حالی که کارگران بخش غیررسمی درگیر اعتراضات مداوم و مبارزه با کارفرمایان هستند، مقاومت روزمره آنها برای دستیابی به دستاوردهای ملموس در رابطه با دستمزد و شرایط کار، تنها با حمایت سازمانهای سیاسی قدرتمند و مبارز و با تعهد قوی به بسیج کارگران به پیش می رود. در دو مورد، دراین فصل کتاب در مورد کارگران فقیر وزیرپور نشان میدهد که اتحاد یک نیروی کار بی شکل نیمه پرولتاریایی تنها از طریق سازماندهی مقتدری که از تاکتیک های بسیج سیاسی و اقتصادی برای مبارزه مشترک علیه کارفرمایان و مقامات دولتی استفاده میکند، امکانپذیر است.
سیستم تولید جهانی پایدار کالاهای کشاورزی و اولین استخراج کالاهای جهانی: مورد میندانائو، فیلیپین.
فیلیپین به عنوان یک کشور سرمایه داری وابسته به استخراج منابع طبیعی، کالاهای کشاورزی و نیروی کار مهاجر برای توسعه و رشد اقتصادی ملی، مشخص ترین الگوی تیپیک اقتصاد در جنوب جهانی است و نه یک ناهنجاری در جنوب شرقی آسیا و جهان. برخلاف سایر کشورهای جنوب شرقی آسیا و مراکز جمعیتی در جنوب جهانی، در فیلیپین، بخش تولیدی توسعه یافته بزرگی وجود ندارد، اما به شدت به صادرات محصولات کشاورزی، منابع طبیعی، و حواله های خارجی از سوی مهاجران ماهر، نیمه ماهر و غیر ماهر که عمدتاً خارج از منطقه کار میکنند وابسته است. محصولات کشاورزی و معدنی فیلیپین برای توسعه زنجیره کالایی جهانی بسیار مهم است. فیلیپین که در انتهای زنجیره قرار دارد، منبع اصلی و تولیدکننده کالاها است. با این حال، به دلیل موقعیت فرعی فیلیپین در زنجیرههای کالای جهانی، محصولات به مناطق مقصد در کشورهای ثروتمند اروپا، آمریکای شمالی، ژاپن و فراتر از آن منتقل میشود. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت فیلیپین در مناطق کشاورزی ساکن هستند که در آن استثمار وحشتناک کارگران و بهر کشی از زمین توسط الیگارش های کمپرادور و شرکت های چند ملیتی به شدت صورت میگیرد. استخراج از زمین و نیروی کار فیلیپین توسط یک الیگارشی ممتاز با حمایت کمپانی های چند ملیتی خارجی از دوران استعمار اسپانیا و ایالات متحده تا استقلال ادامه یافته است و حتی پس از اعتراضات مردمی سال 1986 که فردیناند مارکوس دیکتاتور را از قدرت برکنار کرد، ادامه یافت.
در بخشی مربوط به میندانایو فیلیپین به بررسی سازماندهی کارگران کشاورزی روستایی استثمار شده در جنوبی ترین جزیره فیلیپین می پردازد: و فقر و تداوم آنرا درمیندانائو، از طریق کنترل زمین و منابع طبیعی توسط شرکتهای چند ملیتی و الیگارش ها و با حمایت قاطع دستگاه حقوقی و امنیتی دولتی فیلیپین نشان میدهد. همچنین در حاشیه ماندن پرولتاریای روستایی را حتی پس از اصلاحات ارضی دهههای 1980 و 1990، بهدلیل سیاست فریبکارانه و دروغین ارضی – که کارگران بیزمین را از طریق نهادینهسازی سیستم قرارداد کار، به شرایط کاری ناپایدار سوق داده است- نشان میدهد . با مطالعه موردی اعتصاب کارگران بسته بندی موز (سومیفرو) در سالهای ۲۰۱۸-۲۰۱۹ در این فصل نشان میدهد که این کارگران از طریق سیستم فریب دهنده تعاونی های کارگری که با زیر پا گذاشتن قوانین کار، ایمنی و حقوق بازنشستگی، به استثمار وحشتناک کارگران پرداخته و قراردادهای کاری را به نفع کمپانیهای چند ملیتی تغییر داده اند، به شدت استثمار میشوند. تعاونی های کارگران روستایی در میندانائو مطیع خواسته های چند ملیتی ها هستند و حتی از مزارع شرکتی اوایل دهه 2000 ، بهره کش تر می باشند و در عین حال کارگران را ملزم به پرداخت حق عضویت می کنند.
در زمینهای حاصلخیزی که بالقوه میتواند برای تأمین غذا و رزق جمعیت ۱۱۰میلیونی فیلیپین زیر کشت برود، زمینها را برای تولید موز، آناناس، انبه و سایر میوههای استوایی اگزوتیک، در تلاش برای مطابقت با آخرین ذائقه آشپزی جمعیت جهان اول به زیر کشت می برند. در زنجیره تامین کالاهای جهانی برای موز و سایر میوه های استوایی، در مناطق روستایی، جایی که کارگران، بیشترین فاصله را از نقطه مصرف و مبادله دارند ، کارگران بشدت استثمار میشوند. سود در بازارهای شلوغ ژاپن، کره، اقیانوسیه و کشورهای خلیج که مصرف کنندگان میوه های گرمسیری صادراتی میندانائو هستند، به دست می آید. این مطالعه به بررسی انعطاف پذیری اتحادیه (کی ام یو) که یک اتحادیه میلیتانت همسو با مبارزات مردمی در سراسر فیلیپین است می پردازد. با توجه به وضعیت نیمه مستعمره فیلیپین به عنوان منبع منابع طبیعی، کالاهای کشاورزی و کارگران مهاجر در اقتصاد سرمایه داری جهانی، اتحادیه (کی ام یو) اهمیت کار کارگران کشاورزی در فربه سازی امپریالیسم اقتصادی را تشخیص می دهد. کی ام یو حاشیه ای ترین کارگران را بسیج می کند، به دستاوردهایی در برابر کارفرمایان دست می یابد، در جایی که ثروت در انحصار طبقات کمپرادور محلی و شرکت های چند ملیتی است خواهان دگرگونی این سیستم ناعادلانه است. این فصل همچنین به بررسی عملکرد سیستم تعاونی کارگران در فیلیپین همچون پیمانکاران فرعی نیروی کار می پردازد. این تعاونی ها توسط شرکت های چند ملیتی مانند دل مونته، دوله، فیفس و سومیتومو انتخاب میشوند.
در رابطه با مبارزات کارگران آفریقای جنوبی به بررسی مبارزه کارگران غیررسمی – فقیرترین کارگرانی که در سیستم دلالی بدون وضعیت قانونی مشغول کارند – و سازمانیابی مستقل آنان علیه دولت و شرکت های چند ملیتی می پردازد. دهه ها پس از پایان آپارتاید، سیاه پوستان آفریقای جنوبی، که بیش از 90 درصد از جمعیت 60 میلیونی این کشور را تشکیل می دهند، همچنان در فقر و فاقه هستند. دوره پس از آپارتاید برابری سیاسی عاری از حقوق اقتصادی را اعطا کرد. در این زمینه، آفریقای جنوبی با اقلیت کوچکی که بر زمین های کشاورزی و منابع طبیعی کنترل دارند، به نابرابرترین کشور جهان تبدیل شده است. شکست های دوران پس از آپارتاید در دهه 2010 آشکار شد، زیرا کارگران صنعت معدن درگیر مبارزات بزرگی علیه اتحادیه ملی فاسد کارگران معدن و کنگره ملی آفریقا (ای ان سی) حاکم و اتحاد سه جانبه ای بودند که نابرابری را تحمیل و تقویت کردند. قتل عام ماریکانا در آوریل 2012 نشان داد که دولت منافع اتحاد سه جانبه: شامل منافع اقتصادی اقلیت سفید پوست، نخبگان کمپرادور سیاه پوست و شرکت های چند ملیتی را به قیمت اکثریت سیاه پوستان آفریقای جنوبی نمایندگی می کند. اقتصاد قطبی شده به زودی به شکاف های عمیق در اتحاد سه جانبه و در درون اتحاد حاکم، کنگره ملی آفریقا (ای ان سی، حزب کمونیست آفریقای جنوبی و کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آفریقای جنوبی منجر شد. در اینجا بطور ویژه دورانی را نشان می دهد که اتحادیه ملی فلز کاران آفریقای جنوبی( ان یو ام اس آ) از ( ای ان سی) جدا شد و سپس از اتحادیه های کنگره آفریقای جنوبی اخراج شد. این درگیریهای سیاسی/کشتار داخلی منعکس کننده خشم فزاینده و احساس بیهودگی در میان کارگران سیاه پوست آفریقای جنوبی بود که به دنبال به چالش کشیدن نظم مسلط نئولیبرالی بودند.
امانویل نس با استفاده از مطالعات موردی( کیس استادی) مبارزه جویی کارگری در هند، آفریقای جنوبی و چین، نه تنها استثمار شدید کارگران در جنوب جهانی ، بلکه خودسازماندهی آنها، که غالبا در مخالفت با اتحادیه های کارگری سنتی است، و خشونت دولتی علیه آنها، در شرایطی که برای کرامت انسانی و دستمزدهای قابل زندگی مبارزه می کنند را نشان میدهد. این داستان ها برای ما در شمال که عمدتاً از این مبارزات بی اطلاع هستیم، اهمیت دارد. باید مبارزات خواهران و برادران کارگر را در سراسر جهان به رسمیت بشناسیم و با آنها همبستگی جهانی کارگری ایجاد کنیم که این به معنای یادگیری از آنها است.
کارگران در جنوب جهانی در حال گسترش اشکال جدیدی از مقاومت می باشند، و اکنون بخشی جدایی ناپذیر از یک طبقه کارگر جهانی هستند، تحولات نادیده گرفته شده ای که درمبارزه جنوب به حیات خود ادامه می دهند: آمدن طبقه کارگر جهانی است. طبقه کارگر صنعتی ناپدید نشده است، بلکه در جنوب و بیشتر از همیشه بازسازی شده است، برخلاف علمای راست و چپ که طبقه کارگر را مرده اعلام کردند. با توجه به حضور جهانی فعالیت مستقل کارگری، نیاز به سازمانهای کارگری رزمنده و متعهد که قادر به حفظ دستاوردهای فزاینده باشند و امید به تحول اجتماعی واقعی را حفظ کنند وجود دارد. در دنیایی که بیش از هر زمانی دیگر گلوبالیزه شده است ، کارگران جهان به اتحاد نیاز دارند. طبقه کارگر جهانی فقط میتواند خود را از طریق یک مبارزه جهانی رهایی بخشد.
منابع:
Organizing Insurgency Workers’ Movements in the Global South, by Immanuel Ness
Introduction: Forging a New Global Workers’ Movement
Reviewed by Jackie Disalvo: Organizing Insurgency- Workers’ Movements in the Global South