تابستان که فرا میرسد، انبوه زندانیان سیاسی سابق و خانواده های جانباختگان ۴۵ سال حاکمیت فاشیسم مذهبی در ایران، بویژه هزاران مبارزی که در تابستان 60 و و تابستان 67 به خاک افتادند، بار دیگر ضمن گرامیداشت یاد عزیز آن جان های شیفته، عزم خود را برای تداوم جنبش دادخواهی و مبارزه انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی جزم می کنند.
منادیان این رژیم جنایتکار، برای اینکه ثابت کنند چه ظرفیت ماکیاولیستی و فاشیستی عظیمی برای کسب و حفظ قدرت سیاسی دارند، منتظر سقوط رژیم سلطنتی باقی نماندند، آنها حتی قبل از اینکه به حکومت برسند با جزغاله کردن صدها انسان در فاجعه سینما رکس آبادان، ثابت کردند که فاشیسم و کشتار سیستماتیک، جزیی لایتجزا از اصول دیانت و حاکمیت آنها خواهد بود.
بدین سان بود که سه هفته پس از به قدرت رسیدن، فتوای سرکوب زنان و اعمال حجاب اسلامی و آپارتاید جنسیتی را صادر کردند، در سال ۵۸ به جنگ مردم حق خواه کردستان و دهقانان ترکمن صحرا و صیادان انزلی و مردم ستمدیده عرب خوزستان و سایر خلق های تحت تبعیض ایران رفتند، دانشگاههای کشور را در اردیبهشت ۵۹ بستند و جنبش دانشجویی را به بیرحمانه ترین شکل سرکوب کردند، تشکلهای مستقل کارگری را در جای جای کشور متلاشی کردند و در “ضیافتِ” آتش زدنِ دکه ها و کتابفروشی های مستقل و دفاتر احزاب و سازمانهای سیاسی دگراندیش، اعلام کردند در رژیم استبدادی و مذهبی آنها، جایی برای آزادی اندیشه و بیان و تشکل وجود نخواهد داشت.
اما به رغم همه این سرکوبهای خونین، مقاومت و مبارزه مردم در سراسر ایران تداوم داشت و روزبروز از پایه متوهم به رژیم جنایت و غارت کاسته می شد. اما آغاز جنگ ایران و عراق ( که خمینی آنرا نعمت الهی دانست) و نیز رویدادهای پس از سی خرداد شصت، زمینه واقعی را برای کشتار جمعی هزاران هزار مخالف سیاسی از کودک و جوان گرفته تا سالخورده فراهم کرد. از بامداد ۳۱ خرداد شصت به بعد، شاهد اعدامهای دسته جمعی زدانیان سیاسی در تهران و چهارگوشه ایران بودیم. که چند سال بی وقفه ادامه داشت. آن بخش از زندانیان سیاسی نیز که از این حمام خون نجات پیدا کرده بودند، در تابستان ۶۷ به دستور خمینی جلاد سر به نیست شدند. حدود پنج هزار زندانی سیاسی عمدتا مجاهد و چپ که دوران عادی حبس را می گذراندند و شمار زیادی از آنها بر مبنای احکام خود بیدادگاههای رژیم اسلامی، می بایست بزودی آزاد می شدند بیرحمانه کشته شدند. هیات های مرگ تصمیم خود را گرفته بودند تا انتقام شکست و ناکامی در جنگ ارتجاعی هشت ساله با عراق را از انبوه زندانیان بی دفاع بگیرند و به خیال خام خود، جامعه را از هزاران کادر و فعال باتجربه محروم کنند تا فرصت سازماندهی را از جنبش های مردمی و کارگری پس از پایان جنگ بگیرند.
غافل از اینکه دینامیسم مبارزه در هر جامعه ای نشانگر آن است: مادام که ستم، استبداد و نابرابری وجود دارد، نه تنها مبارزه وجود خواهد داشت، بلکه مبارزین جدیدی نیز بازتولید خواهند شد. خون هزاران عزیز به خاک افتاده، نهال های نوینی را آبیاری خواهد کرد، زیرا ما بسیاریم: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق، ثبت است بر جریده عالم، دوام ما!
به همین خاطر است که علیرغم کشتار دهها هزار زندانی سیاسی در زندانها و نیز کف خیابانها، شاهدیم که در جنبش دانشجویی تیرماه ۷۸، جنبشهای طبقاتی کارگران و زحمتکشان، جنبش اعتراضی تابستان ۸۸ ، خیزش انقلابی دیماه ۹۶ و مرداد ۹۷، خیزش بسیار خونبار آبان ۹۸ با بیش از ۱۵۰۰ کشته در عرض سه روز، جنبش اعتراضی پس از ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه در دیماه ۹۸، خیزش تشنگان در خوزستان و سایر نقاط ایران و بالاخره عظیم ترین و طولانی ترین جنبش انقلابی سراسری مردم ایران یعنی خیزش پس از قتل ژینا در 25 شهیور ۱۴۰۱ همه و همه گواه اثبات این جبر تاریخی و انقلابی هستند: تا زمانی که ستم وجود دارد مبارزه هم وجود خواهد داشت و هزاران هزار مبارز تازه نفس آماده اند که جای خالی مبارزین به خاک افتاده را بگیرند. اینرا نه تنها ما بلکه انبوه خانواده های جانباختگان در هر پیامی پژواک می دهند: عزیزانشان نمرده اند، بلکه تکثیر شده اند و این دقیقا همان کابوسی است که خواب آرام را از چشمان حکام رژیم استبداد و استثمار جمهوری اسلامی ربوده است.
تا آخرین نفس، تا آخرین نفر، کوشیم و بشکنیم دیوار این قفس
سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
شهریور ۱۴۰۲ – سپتامبر ۲۰۲۳