تصاویر منتشر شده از نوار غزه و اسرائیل وحشتناک است. حملات حماس در داخل اسرائیل به دنبال تشدید سیاست دولت اسرائیل علیه فلسطینیها در ماهها و سالهای اخیر بی سابقه بود، در مقابل، دولت نتانیاهو، با حمایت قدرت های غربی، به نوبه خود با روش های بمباران بی رحمانه غزه –تهدید به تهاجم زمینی گسترده – واکنش نشان داده است. بسیاری از مناطق از بین می روند و محاصره غزه تشدید شده است و اجازه ورود برق، غذا و سوخت را نمی دهند. نوار غزه در اثر بمبارانهای ارتش اسرائیل در حال تبدیل شدن به تل خاکی است، صدها هزار نفر از مردم غزه آواره و هزاران نفر کشته و زخمی شده اتد . جنگ جدیدی آغاز شده است که می تواند مدتی طول بکشد و قربانیان آن از مردم و غیر نظامیان در هر دو طرف درگیری هستند که مردم منطقه را حتی یک قدم به صلح و تعیین سرنوشت نزدیکتر نمی کند.
اوایل روز شنبه 7 اکتبر، حملاتی بزرگ و کاملاً طراحی شده توسط نیروی نظامی حماس در غزه انجام شد: رگبار خیره کننده هزاران موشک به سمت اسرائیل شلیک شد، بخش هایی از حصار غزه منفجر شد و فرو ریخت و صدها جنگجوی حماس را قادر ساخت تا به شهرها و روستاهای اسرائیل یورش برده و موقتاً آنجا را تحت کنترل درآورند. با ایجاد یک موج شوک عظیم و کشتار بدون تبعیض بی رحمانه ( اعم از زن و مرد و کودک) در سراسر جامعه اسرائیل، تا کنون بیش از ۱۲۰۰ نفر از نظامیان و شهروندان غیر نظامی در آن مناطق کشته و بیش از صد نفر به گروگان گرفته شده اند.
محاصره نظامی اسرائیل در نوار غزه همیشه نقش مهمی در ایجاد دور دیگری از درگیری های خونین داشت. بیش از دو میلیون و سیصد هزار فلسطینی در این نوار زمینی پرجمعیت و فقر زده گرفتار شده اند که بیشتر آنها پناهنده هستند. آنها مرتباً از حملات و کشتار وحشیانه نیروهای اسرائیلی رنج می برند، همین طور فلسطینیان در کرانه باختری، که با تشدید سرکوب، امسال بیش از 150 نفر از آنان کشته شدند. با پیروزی اسرائیل در جنگ 1967، همواره نقشه کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی تغییر کرده است. شهرکهای یهودی نشین از نظر وسعت و تعداد افزایش یافته و اکنون حدود پانصد هزار شهرکهای اسرائیلی در کرانه باختری و دویست و سی هزار در اورشلیم شرقی بوجود آمده است.
در همین حال، فلسطینیها بیشتر و بیشتر در مناطق فقر زده، از جمله نوار غزه عمدتاً توسط اسرائیل و مصر محاصره شده اند. آنها از مصادره زمین، تخریب خانه ها، محدودیت در رفت و آمد و سرکوب وحشیانه رنج می برند. از سال 2000، بیش از ده هزار فلسطینی در درگیری ها کشته شده اند که بسیاری از آنها در جریان چهار حمله نظامی اسرائیل به غزه از سال 2008 تاکنون بوده است. فلسطینیها امسال در کرانه باختری تا کنون بیشترین تلفات را از جمله، حمله خونین اسراییل به جنین در ماه ژوئیه و نیز خشونتهای فزایندهی وحشیانه و جمعی از سوی شهرک نشینان یهودی افراطی ناسیونالیست جناح راست را متحمل شده اند.
دولت کنونی اسراییل راستگراترین و افراطی ترین دولت ناسیونالیست در تاریخ اسرائیل است که به تفرقه نژادی دامن میزند و با الحاق بخشی از کرانه باختری به دنبال گسترش اشغال گری است. دولت نتانیاهو امسال با اعتراضات بی سابقه و چالشهای بزرگی بویژه در رابطه با برنامه اش در مورد کاهش اختیارات دادگاه عالی در داخل اسراییل روبرو بود. هدف اساسی برنامه دولت برای کاهش اختیارات دادگاه عالی این بود که برنامه تهاجمی خود در کرانه باختری را بدون هیچ مانعی دنبال کند و بتواند تغییراتی را در داخل اسرائیل از جمله جدا کردن زنان از مردان در برخی رویدادهای عمومی، که مورد درخواست احزاب مختلف ائتلاف است را انجام دهد. همچنین، نتانیاهو انگیزه شخصی شناخته شده ای برای مهار قوه قضاییه داشت، زیرا او به فساد متهم شده است. معترضان اسراییلی در این جنبش اعتراضی از همه اقشار با خاستگاههای متفاوت میآیند، اما بهویژه از لایههای طبقه متوسط سکولار که میخواهند از آنچه به عنوان دموکراسی لیبرال سنتی اسرائیل، سکولاریسم همراه با لایه و درجه ای از یهودیت مذهبی است دفاع کنند.
حزب حاکم در تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری، الفتح است. دارای حکومتی فاسد و غیر دمکراتیک، با رهبرانی منفور بدون اینکه انتخابات پارلمانی برای 17 سال برگزار کنند. این حکومت در تحمیل رژیم سرکوب و کاهش استانداردهای زندگی با نیروهای امنیتی اسرائیل همکاری می کند. نه راهی برای ارائه و نه هیچ قصدی برای دعوت به مبارزات توده ای برای مقابله با اشغال دارد. در عوض، از دولتهای سرمایهداری در سطح جهان، سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی کمک دریافت میکند. کمکهای بینالمللی به این سازمان طی دهه گذشته به شدت کاهش یافته . از آنجایی که تشکیلات خودگردان فلسطین بسیار بی آبرو شده است ، در انتخابات محلی گذشته اعضای الفتح به عنوان «مستقل» به میدان آمدند. حتی در زمان آخرین انتخابات پارلمانی در سال 2006، الفتح از پیش آنقدر بیاعتبار بود که نمیتوانست پیروز شود، در عوض حماس ، پیروز این انتخابات بود.
حماس، حزب بنیادگرای اسلامی از جنس جمهوری اسلامی است که از حمایتهای مالی و لجستیکی جمهوری اسلامی ایران – به منظور پیشبرد اهداف پان اسلامیستی در منطقه- برخوردار است، برخلاف تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری الفتح در کرانه باختری، خود را به عنوان رهبری مقاومت در برابر محاصره و اشغال نشان میدهد. حماس در نهایت تنها در نوار غزه حکومت کرده است ، حزبی ارتجاعی، مخالف آزادی زنان و مانند الفتح طرفدار سرمایه داری ، و بر ضد مبارزه مستقل مردم فلسطین است. روش اصلی حماس برای مبارزه با اشغال ، اساسا متکی به حملات موشکی به اسرائیل است. نظرسنجیها نشان میدهد که حماس معمولاً تنها از حمایت اقلیتی در غزه برخوردار است، اما حمله 7 اکتبر احتمالاً این سطح را افزایش میدهد. حماس در این حمله از نارضایتی های مبرم فلسطینیان ، محاصره غزه، یورش ارتش اسرائیل به شهرهای کرانه باختری، خشونت شهرک نشینان راستگرای یهودی، رشد شهرک ها، سرکوب فلسطینیان در مسجد الاقصی اورشلیم و 5200 فلسطینی که در زندان های اسرائیل نگهداری می شوند، به منظور اهداف خود از جمله افزایش حمایت و دریافت بودجه از سوی سازمانهای « اسلامگرا» در سایر نقاط خاورمیانه می باشد، بهره برداری میکند. هیچ شکی نیست که مقاصد و اهداف این گروه در ضدیت با منافع مردم ستمدیده فلسطین است، و نزاع آنها با دولت اسرائیل، نزاعی نیابتی و مذهبی است و در تقابل با منافع مردم ستمدیده فلسطین .
به نطر میرسد که دولت اسرائیل با بزرگترین بحران امنیتی خود از زمان تأسیس در سال 1948 مواجه است. تنها چند هفته پیش ، نتانیاهو با اعتماد به نفس بیش از حد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تکان دادن نقشه ای در دستان خود از خاورمیانه ای که در آن سرزمین های فلسطینی وجود نداشت، سخنرانی کرد. این پنجمین جنگ بین رژیم اسرائیل و غزه به رهبری حماس است، اما این بار تحولات به سطح بی سابقه ای رسیده است که هرگز در تاریخ ۵۰ ساله اسرائیل، صحنه های مربوط به حمله حماس و کشتار مردم توسط حماس در اسراییل به این مقیاس رخ نداده است. برای فلسطینیهای غزه که به طرز دردناکی با مرگ و ویرانی آشنا هستند، تعداد کشتهها بسیار بیشتر از اسرائیلیها خواهد بود، زیرا نتانیاهو اعلام کرد که بخشهایی از نوار غزه را تخریب میکند و تهدید کرد که غزه را به «جزیره متروک» تبدیل خواهد کرد.
دولت اسراییل از آماده گی برای تهاجمی زمینی صحبت میکند. اقدام نظامی بزرگی که اگر به پیش رود، این جنگ را به سطح ویرانگرتری خواهد رساند. در این مرحله اولیه نمیتوان پیشبینی کرد که تا کجا پیش میرود ( اشغال کامل، آواره کردن مردم و …). اما، با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن ماهیت بالقوه انفجاری حوادث در حال وقوع، گسترش جنگ با درگیری سایر کشورها یا نیروهای منطقه امکان پذیر است. فرستادن ناوهای جنگی توسط دولت ایالات متحده برای حمایت از اسرائیل ، نشان دهنده نگرانی قدرت های سرمایه داری جهان از تحولات است.
قطعا هیچ جناحی از طبقه حاکم اسرائیل راه حل دو دولت را نمی پذیرد. نظرسنجیها در میان فلسطینیها نشان میدهد که حمایت از «دو دولت» از اکثریت به اقلیت کاهش یافته است: در نظر سنجی سپتامبر ۲۰۲۳ حدود ۲۳ در صد از دو دولت حمایت کرده اند. البته این در شرایطی است که 71 درصد فکر میکنند دیگر نمیتوان به کشور فلسطین دست یافت و این به این معنی نیست که هنوز دو دولت را قبول ندارند.
واقعیت این است که هیچ راه نجاتی در دست قدرت ها یا نهادهای بزرگی مانند سازمان ملل وجود نخواهد داشت. آنها به فلسطینی ها دستور داده اند که سازش کنند و در برابر قتل عام و سلب مالکیت آرام باشند. رژیمهای دیکتاتوری سرمایه داری عربی و حکومتهای ارتجاعی در خاورمیانه که مردم خود را سرکوب و استثمار میکنند، به عنوان مثال، رژیم اسلامی ایران که سال گذشته با یک جنبش عظیم آزادی خواهانه و برابری طلبانه روبرو بود و تا پای سرنگونی رفت، رژیمی که آپارتاید جنسیتی را علیه زنان برقرار کرده، به مبارزه مردم فلسطین که مسائل برابری، دموکراسی و آزادی را مطرح میکنند، کمک نخواهند کرد.
این حرکت حماس و حملات به غیرنظامیان در اسرائیل، کارگران یهودی اسرائیلی را به جای تلاش برای دور کردن آنها از همذات پنداری با منافع طبقه سرمایه دار اسرائیل، از احساس همبستگی با آرمان فلسطینی ها دور کرده و به سمت حمایت از انتقام وحشیانه توسط دولت اسرائیل می راند. هم اکنون همه صحبتها درباره یک دولت وحدت ملی و صفبندی «اپوزیسیون» با فاشیست اصلی، بنیامین نتانیاهو است. بدون شک اسیران ربوده شده توسط حماس و البته همه زندانیان سیاسی فلسطینی که در زندان های اسرائیل نگهداری می شوند باید آزاد شوند.
علیرغم سرکوب، اشغال نظامی و دزدی زمین ، فلسطینی ها به سازماندهی برخی از خارق العاده ترین کارزارهای نافرمانی مدنی توده ای در جهان پرداختند. اعتصابات عمومی جنبش کارگری فلسطین که تاریخ مدرن آن از سال 1976 تا 2021 را در بر میگیرد. راهپیماییهای اعتراضی فلسطینیها، از تظاهراتها در کرانه باختری گرفته تا راهپیماییهای بزرگ بازگشت غزه در سالهای 2018 و 2019، اوج قهرمانی های جنبش حقوق مدنی ایالات متحده در دهه 1960 را به یاد میآورند. در سالهای اخیر برخی از اقدامات تودهای محلی، از جمله در امتداد حصار غزه، علیه سرکوب در اطراف مسجد الاقصی در بیتالمقدس، و علیه سلب مالکیت صورت گرفته است. در کرانه باختری، بر اساس برخی گزارشات گروههای مسلح جدیدی مانند لانه شیرها در نابلس به وجود آمدهاند.
بعلاوه مردم فلسطین با مبارزات مسلحانه قهرمانانه بارها با اسرائیل مقابله کرده اند. اما برای مواجهه با آخرین تکنولوژی اف ۱۶ ، قهرمانی کافی نیست. راه رو به جلو برای فلسطینیان از طریق سازماندهی دموکراتیک مبارزه توده ای – یک انتفاضه سوسیالیستی – بر اساس منافع کارگران و بی چیزان، مستقل از نخبگان ثروتمند و اسلام گرایان مرتجع خواهد بود.
ایجاد سازمانهای تودهای کارگری رزمنده در فلسطین و اسرائیل ، همراه با مبارزه برای استانداردهای معیشتی مناسب و حقوق تضمینشده برای همه، ، تنها راه رسیدن به این هدف است. نسلهای جوان بهویژه با تمرکز به دفاع از حقوق زنان، ال جی بی تی + ، بحران آبوهوایی و به چالش کشیدن ایدئولوژی و منافع سرمایه داری این مبارزه را به پیش می برند. سازماندهی در سطح مردمی، بحث دموکراتیک و تصمیم گیری در مورد نوع اقدام و انتخاب رهبرانی که پس از آن مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، از جمله گام های مورد نیاز برای ایجاد یک چالش موفقیت آمیز در برابر اشغال است.
امروزه وظیفه عاجل همه سازمانها و احزاب چپ و کمونیست و نیز نیروهای مترقی ، بشر دوست آزادیخواه وبرابری طلب است که علاوه بر مبارزه برای صلح ، پایان دادن به جنگ و ایجاد همبستگی های بین المللی در حمایت از حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین ، خواهان توقف فوری و بدون قید وشرط بمباران غزه، آزادی زندانیان فلسطینی و اسرای غیر نظامی که حماس ربوده است، باشند.
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۲ ۱ اکتبر ۲۰۲۳