آرمیتا گراوند نوجوان شانزده ساله که روز ٩ مهرماه ١۴٠٢ در یکی از ایستگاههای متروی تهران توسط مزدوران حجاب بان آتش به اختیار مورد ضرب و شتم قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شده بود ، پس از ۲۸ روز در تاریخ ۶ آبان ماه ۱۴۰۲ رژیم سرانجام در گذشت او را اعلام کرد.
قتل آرمیتا گراوند، نزدیک به یک سال پس از کشته شدن مهسا/ژینا امینی بهدست “گشت ارشاد” و سرآغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی” که پایههای حکومت جمهوری اسلامی را بهلرزه در آورد، صورت گرفت. جنبشی که زن و موقعیت زنان و آپارتاید جنسی نهادینه شده در ایران را در مقابل چشم جهانیان به تصویر درآورد. خیزشی که ضرورت کوتاه کردن دست مذهب و روحانیت و اسلام از زندگی مردم را به خواست عمومی جامعه تبدیل کرد و خواهان به گورستان سپردن حکومت سرمایه داری اسلامی شد.
حکومت فاشیستی اسلامی در هراس از اوج گیری مجدد خیزش های خیابانی و انقلاب مردمی، با بهره برداری از شرایط جنگی در غزه و اوج توجه جهانی به فاجعه کشتار جنگ در غزه ، از آغاز رویداد تهاجم به آرمیتا در مترو و در تمامی مدت بستری شدن او در بیمارستان، سناریوی تکراری ای را برای در دست گرفتن کنترل اوضاع شروع کرد، از سپاه پاسداران تا وزارت اطلاعات تا رییس حراست اداره آموزش و پرورش ، بسیج میشوند و به میدان میآیند. بیمارستان را کنترل میکنند، خانواده و فامیل را تحت فشار قرار میدهند، معلمان، همکلاسی های آرمیتا را از هر گونه خبر رسانی و انتشار عکسی از آرمیتا از طریق صفحات مجازی منع و تهدید به اخراج و جریمه سنگین میکنند. حتی در آگهی مراسم بزرگداشت نشانی از هویت وی بعنوان یک زن وجود ندارد، بلکه بلکه خواهر و مادر و نسبت های زنانه تماماً حذف میشوند و از او بعنوان نوه ، برادر زاده ، خواهر زاده و فامیل افراد مذکر خانواده نام برده میشود.
آرمیتا همانند ، نیکا، مهسا ، سارینا، حدیث، و… سمبل های نسل جدید و جوانانی هستند که در برآمد انقلابی سال گذشته علیه حجاب اسلامی و حاکمیت ضد زن و سلطه ننگین تبعیض ، نابرابری و استثمار بپا خاسته اند. هر چند رژیم با وحشتناکترین سرکوب و توحش فاشیستی توانست خود را موقتا خود را سرپا نگه دارد، با این همه، اعتراض، مبارزه و مقاومت در متن جامعه ادامه داشته نه فقط مقاومت و مبارزه زنان در برابر تهاجمات افسارگسیخته رژیم به امری روزمره و فراگیر بدل شده است. بلکه حرکات اعتراضی بخشهای مختلف مردم از جمله کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، خانوادههای جانباختگان و زندانیان سیاسی همچنان تداوم دارد و بعضا گسترش یافته است. این را هم رژیم و هم اکثریت مردمان جویای رهایی میدانند که انفجارهای سیاسی بزرگ در راه است.
ما مرگ آرمیتا گراوند را به خانوادهی ایشان و همه مردم شریف و آزادیخواه ایران تسلیت میگوییم. بی شک در این شرایط حساس لازم است که از خانواده های جانباختکان و دستگیر شدگان ، مبارزات زنان، فعالین جنبشهای کارگری، بازنشستگان، معلمان ، زندانیان سیاسی و دانشجویان بطور همه جانبه دفاع کنیم. جنبش کارگری مصمم و قادر است که در اتحاد و همبستگی با جنبش زنان و سایر جنبشهای انقلابی و در مسیر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی ، مبارزه برای دگرگونی های عمیق اجتماعی، برقراری جامعه ای آزاد و برابر و عاری از هر گونه ستم، تبعیض و استثمار را به پیش برد.
سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکری سازمان راه کارگر