در چهاردهمین نشست سالانهی کار کودک در سازمان جهانی کار در 2023، گزارش شد که تغییرات اقلیمی کار کودکان را چند برابر کرده است، بهویژه در کشورهایی که بهلحاظ اقتصادی ضعیفاند و بنابراین کمتر میتوانند خود را با تغییرات اقلیمی سازگار کنند، این امر بیشتر مشاهده میشود. تغییرات اقلیمی بهطور خاص بر کار کودکان در بخشهای کشاورزی، جنگلداری، شیلات و گردشگری تأثیر میگذارد که همگی بخشهای اقتصادی مهمی در کشورهای کمتر صنعتی با میزان بالای کار کودک هستند. اما تغییرات اقلیمی چطور میتواند موجب افزایش کار کودکان شود؟
قبل از هر چیز باید اشاره کرد که ۷۰ درصد کودکان کار در سطح جهان یعنی حدود ۱۱۲ میلیون کودک در بخش کشاورزی کار میکنند و بیشتر هم در آسیا و آفریقا. تغییرات اقلیمی موجب تغییر الگوی بارش، خشکسالی، توفان، سیلاب، فرسایش خاک، کمبود آب، تغییر میزان نمک آب، فقر خاک، افت سطح آبهای زیرزمینی، کاهش باروری خاک و مواردی از این دست میشوند که همگی بر کشاورزی تأثیر منفی دارند و بنابراین موجب کاهش درآمد آن خانوارهایی میشود که معیشت آنها وابسته به کشاورزی است، بهویژه خانوارهای روستایی.
وقتی هم که خانوادهای فقیر شود و یا فقرشان تشدید شود، بیشتر احتمال دارد که بر کار کودکان در آن خانوار تکیه شود تا کاهش درآمد خانواده با کار کودکانش جبران شود. برای مثال اکنون در بسیاری از روستاها کودکان خانواده هم مجبور میشوند بر سر زمینهای کشاورزی یا کارهای دیگر بروند و مزد بگیرند. در مواردی هم آسیب تغییرات اقلیمی طوری است که زمینهای کشاورزی عملاً غیر قابلکشت میشوند و بنابراین آن فرصتهای شغلی که بهواسطهی کشاورزی به وجود آمده بودند، از بین میروند. برای مثال اگر کودک در زمین کشاورزی کار میکرده، حالا باید به سراغ کارهای دیگر یا به شهر برود. به این نکته هم باید توجه داشت که این کودک مهاجر اکنون در شهر در معرض آسیبهای خاص کار در شهر هم قرار میگیرد، ازجمله انواع آسیبهای اجتماعی، تصادفات و برخوردهای تند مأموران. از طرفی پژوهشها نشان میدهند که هنگام خشکسالی وقتی در زمینهای کشاورزی کاری برای کودکان نیست این کودکان اغلب به بخشهای دیگر برای کار فرستاده میشوند که بسیار پرخطرترند و کار در آنها سختتر است، از جمله معادن و یا کورههای آجرپزی. از سوی دیگر وقتی تغییرات اقلیمی فرصتهای شغلی را از بین میبرد و موجب بیکاری میشود خانوادهها را مجبور به مهاجرت اقلیمی بهصورت دائم و یا فصلی میکند. مهاجرت خانواده ممکن است در داخل کشور خودشان باشد، مثلاً از روستا یا شهری در منطقهای خاص به شهر یا حاشیهی شهری در منطقهای دیگر بروند و یا بهکلی کشور خود را ترک کنند. در این مورد باید توجه داشت که مهاجران همیشه، بهویژه در ابتدای مهاجرت خود، بهلحاظ معیشتی در وضعیت آسیبپذیرتری قرار دارند. خانوادهای که بهاجبار مهاجرت میکند بهیکباره حمایت اجتماعی و شبکههای حمایتی خانوادگی خود را از دست میدهد. ضمناً اگر این خانواده از کشور خود مهاجرت کرده باشد حالا در برابر قانون کشور جدید بهعنوان یک مهاجر شخصیت حقوقی آسیبپذیری دارد، خصوصا اگر مدارک اقامتی لازم را نداشته باشند.
این نوع مهاجرتهای اجباری همچنین بسیار موجب بازماندگی کودکان از تحصیل میشوند. برای مثال ممکن است خانواده در فصلی به مقصد مهاجرت خود رسیده باشد که دیگر نمیتواند کودکانش را در مدرسه ثبتنام کند. تمام این موارد با تأثیر منفی خود بر وضعیت اقتصادی خانواده مهاجر میتواند موجب اتکای بیشتر خانواده بر کار کودکانش شود. در عین حال، وقتی کودکی امکان رفتن به مدرسه ندارد و خانوادهاش هم درگیر فقر است، بسیار احتمال دارد که این کودک به سرِ کار فرستاده شود.
به زمینهای کشاورزی بازگردیم. همانطور که پیشتر گفتیم تغییرات اقلیمی بر کشاورزی تأثیرات منفی دارد. نمونهای از این تأثیرات منفی کاهش بهرهوری کشاورزی است. همین هم موجب میشود که اگر کودکی در بخش کشاورزی کار میکرده حالا برای رسیدن به همان میزان قبلی محصول مجبور شود برای ساعات طولانیتر و با شدت بیشتر و سختتر کار کند. همچنین، تغییرات اقلیمی میتواند موجب تغییر الگوی بارش شود. همین هم باعث میشود که وقتی بارندگی زیاد است و بنابراین در زمینهای کشاورزی به کارگر احتیاج است، بهویژه زمینهایی که محصولاتشان وابستگی بیشتری به آب دارند، کودکان از مدرسه بیرون آورده و به سر کار فرستاده شوند. پیشتر گفتیم که در زمان خشکسالی و نبود بارندگی هم کودکان بر سر کارهای پرخطرتر و سختتر مانند کار در معادن یا کورههای آجرپزی فرستاده میشوند. از سوی دیگر وقتی تغییرات اقلیمی موجب بلایای طبیعی، از جمله توفان و سیلاب میشود، ممکن است بهیکباره کل محصول زمین کشاورزی از بین برود و این ضربهای جبرانناپذیر به اقتصاد خانوادهای میزند که به کشاورزی وابسته است.
در بلایای طبیعی کودکان بسیاری خانواده خود را از دست میدهند یا گم میکنند و حال کودکی که تنها مانده و خود باید مخارجش را تأمین کند مجبور میشود که کار کند. پژوهشها نشان میدهند اثر بلایای طبیعی در نسلهای بعد هم تداوم مییابد. به این معنا که مادرانی که بلایای طبیعی را تجربه کردهاند بیشتر احتمال دارد کودکانی داشته باشند که دسترسی کمتری به تحصیل دارند و بیشتر هم احتمال دارد که در کودکی کار کنند. وقتی چنین حوادثی رخ میدهد آنچه کشت شده تخریب میشود و یا محصول کمتری برداشت میشود. درضمن، ممکن است ابزارآلات، ماشینآلات و انبارهای کشاورزی و حتی خانههای کشاورزان هم تخریب شود که جایگزینکردن و یا ساختن دوباره اینها هزینههای بسیار بالایی نیاز دارد و زمان زیادی هم میبرد.
تغییرات اقلیمی ضمناً کار کودکان را پرخطرتر میکند. وقتی گرما در زمینهای کشاورزی افزایش مییابد کودکان بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای ناشی از گرما و دمای بالاتر از ۳۶ درجه قرار میگیرند و برای مثال بیشتر احتمال دارد که فشار یا استرس گرمایی (heat stress) را تجربه کنند. این فشار یا استرس گرمایی وضعیتی است که میتواند موجب ازکارافتادن برخی اندامهای بدن شود و کودکان در مقایسه با بزرگسالان در برابر آن آسیبپذیرترند. همانطور که پیشتر گفتیم، وقتی بهرهوری پایین میآید کودک مجبور میشود ساعات بیشتری و با شدت بیشتری، کار کند که همین هم احتمال گرمازدگی کودکان را بیشتر میکند. کودکانی که در کورههای آجرپزی کار میکنند هم در معرض این خطرات ناشی از گرما قرار دارند. البته این کودکان بهجز گرمای زیاد با خطرات دیگری هم روبرو هستند.
تغییرات اقلیمی موجب میشود کودکانی که در زمینهای کشاورزی کار میکنند بیشتر در معرض حوادث شدید آبوهوایی مثل توفان قرار بگیرند. این کودکان به بیماریهایی مثل مالاریا یا تب دِنگی هم بیشتر مبتلا میشوند چون در محیط کار خود بیشتر با حشرات مواجه هستند. همچنین، تغییرات اقلیمی میتواند موجب افزایش حشراتی شود که برای کشاورزی و سلامتی انسان مضر هستند. از طرفی برای بالابردن بهرهوری، از مواد شیمیایی بیشتر استفاده میشود و تماس با این مواد شیمیایی بهنوبهی خود به کودکان آسیب میزند. از طرف دیگر حجم زیاد گردوغباری که این کودکان با آن سروکار دارند و تغییرات اقلیمی هم آن را افزایش داده برای سلامت این کودکان مضر است. کودکانی که در بخش جنگلداری کار میکنند نیز بهواسطهی تغییرات اقلیمی بیشتر احتمال دارد که آتشسوزی در جنگل را تجربه کنند. همچنین باید توجه داشت که بهطور کلی کارکردن در چنین شرایط پرخطری سلامت روان کودکان را هم بهشدت به خطر میاندازد.
این مخاطرات کاریِ ناشی از تغییرات اقلیمی بر کارگران بزرگسال این مشاغل هم تأثیر میگذارد و برای مثال میتواند موجب بیماری مادر یا پدر کارگر شود و یا بهکلی توانایی کارکردن را از بزرگسالان خانواده بگیرد و وقتی هم که بزرگسالان خانواده دیگر نتوانند کار کنند خانواده برای تأمین مخارج خود مجبور میشود کودکانش را به سر کار بفرستد یا اتکای بیشتری به کار کودکانش پیدا کند.
باید توجه داشت که تغییرات اقلیمی موجب جنگ بر سر منابع کمیاب هم میشوند و جنگ بدترین انواع کار کودک را افزایش میدهد، از جمله کار کودکان بهعنوان کودکسرباز و یا کار اجباری کودکان بهویژه بهعنوان کارگر جنسی. ضمناً در مناطق جنگزده مدارس و دسترسی به خدمات ابتدایی هم از بین میروند و خانوادهها در وضعیت معیشتی بسیار آسیبپذیری قرار میگیرند و درگیر فقر گستردهای میشوند که همین هم باز موجب تکیه خانواده بر کار کودکانش میشود.
سخن آخر اینکه تغییرات اقلیمی با رقمزدن بلایای طبیعی و حوادث شدید آبوهوایی میتواند موجب تخریب مدارس، مراکز درمانی، جادهها، شبکههای حملونقل، کانالهای انتقال آب و شبکههای توزیع برق شود. وقتی هم که مدرسهای وجود نداشته باشد تا کودک در آن تحصیل کند و یا وسیلهی حملونقلی نباشد که کودک از آن استفاده کند و همین هم موجب شود او به مدرسه نرسد و یا اگر هم برسد دیر برسد، بیشتر احتمال دارد که این کودک بهجای درسخواندن بر سر کار برود. ضمناً باید توجه داشت که کودکان در چنین شرایطی زمان بیشتری را صرف بردن آب و سوخت به محل زندگی خود میکنند و در نتیجه کمتر برای درسخواندن زمان خواهند داشت و همین هم احتمال ترک تحصیل آنها را افزایش میدهد. در عین حال، تخریب شبکههای توزیع برق موجب میشود مسیر رفتوآمد کودکان به محل کار خود بهخاطر تاریکی ناامن شود و یا کودک در محل کار خود دچار برقگرفتگی شود. بهطور کلی میتوان گفت که تغییرات اقلیمی از طریق تشدید فقر با کار کودکان پیوند میخورد و شرایط و مشکلات ناشی از آن را تشدید میکند.
از: نقد اقتصاد سیاسی
02/04/2024