انتخابات اروپا به پایان رسید و نمایندگانی که دهمین دوره قانونگذاری آن را تشکیل خواهند داد، انتخاب شدند. این انتخابات به عنوان آرایش کامل برای تجدید چارچوب حاکمیت اتحادیه اروپا (پارلمان و کمیسیون اروپا) مورد استفاده قرار میگیرد. شاید بارزترین نتیجه این انتخابات رشد راست افراطی باشد، که به تحکیم جناح راست اتحادیه اروپا که مدتی است در حال دمیدن در آن هستند، انجامید. با وجود پراکندگی کنونی راست افراطی به سه گروه در پارلمان اروپا، آنها با کمی بیش از 20 درصد آرا بالاتر از سوسیال دموکرات ها، دومین نیروی دارای بیشترین رای در اروپا بوده اند. به این ترتیب، راست افراطی توانسته است در ایتالیا، فرانسه، مجارستان، بلژیک، اتریش و لهستان به نیروی اول و در آلمان و هلند به نیروی دوم تبدیل شود. در حالی که حزب سوسیالیست اروپا تنها در سوئد، رومانی، مالت و در پرتغال با جناح راست به پیروزی رسیده است.
حزب لوپن، اجتماع ملی، نه تنها توانسته است دوباره در فرانسه برای سومین بار متوالی در انتخابات اروپا پیروز شود و دو برابر بیشر از حزب حاکم رای داشته باشد، بلکه همچنین حزبی با بیشترین نماینده در پارلمان اروپا می باشد که نمونه ای از قدرت راست افراطی اروپایی است. این نتیجه، یک زلزله واقعی در فرانسه ایجاد کرده است، تا جایی که ماکرون به انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات اضطراری قانونگذاری روی آورده است.
مدتی است که در اروپا به تدریج شاهد رشد جناح راست افراطی هستیم. تا جاییکه از گروهی کوچک به سختی دارای تعداد کافی نماینده در اروپا ، امروز که به دومین نیروی دارای بیشترین رای در این انتخابات تبدیل شده اند. بوروکراسی اتحادیه اروپا با در نظر گرفتن همین چشم انداز و این احتمال، یک کمپین کامل را برای تمایز بین یک راست افراطی خوب و یک راست افراطی بد آغاز کرده است! یعنی بین آن راست افراطی که صراحتاً سیاست اقتصادی نئولیبرالی، نظامیسازی مجدد و تبعیت ژئواستراتژیک از نخبگان اروپایی و ناتو را به عهده میگیرد، و آن راست افراطی که همچنان با ترس آنها را مورد پرسش قرار میدهد.
در خود مبارزات انتخاباتی، اورسولا فون درلاین، رئیس فعلی کمیسیون اروپا، حزب “مردم اروپا “، درها را به روی توافق با بخشی از راست افراطی به نمایندگی از ملونی، “راست افراطی خوب” ! باز کرده است. از این نظر، رئیس حزب مردم اروپا، مانفرد وبر آلمانی، پس از دیدار با جورجیا ملونی، رئیس جمهور ایتالیا در سال گذشته، طرفدار دستیابی به توافق با راست افراطی بود. این رویکردها نه تنها به عادی سازی جناح راست افراطی به عنوان یک شریک قابل قبول، مشروعیت می بخشد، بلکه همچنین به فضا سازی سیاسی برای سیاست های نفرت انگیز و سخنرانی های او که به طور فزاینده ای مخاطبان بیشتری را در میان رای دهندگان اروپایی به دست آورد، کمک میکند. این نمونه خوبی از نقش رهبری ای است که برای راست افراطی در این دوره قانونگذاری پیش بینی شده است.
در فرانسه به نظر میرسد که لوپن نمیخواهد دوباره از این روند کنار گذاشته شود، او میداند که باید روند خاص خود را برای اهریمنزدایی ، نه تنها برای بدست آوردن نمایندگی چیزی در پارلمان اروپای بعدی، بلکه مهمتر از همه داشتن شانس در انتخابات ریاست جمهوری آینده فرانسه را به پیش ببرد. در چند هفته آینده، دوره ای که در آن گروه های سیاسی در پارلمان اروپا باید تشکیل شوند، این رمز گشوده خواهد شد که ملونی چه کسی را انتخاب کرده است.
در واقع، همانطور که در پارلمان گذشته دیده شد، لیبرال های “نو سازی اروپا ” و در برخی مواقع سبزها در ایجاد اکثریت در پارلمان و تصویب اقدامات عمده مانند (پیمان سبز، نظامی سازی مجدد اروپا، قوانین مهاجرت و پناهندگی، و غیره) نقش اساسی داشتند و دقیقاً این هر دو گروه “باز سازی اروپا ” و سبزها در این انتخابات شدیدترین ضربه انتخاباتی را متحمل شدند و به ترتیب 20 و 18 کرسی را از دست دادند. با وجود این، به نظر می رسد که آنها دو نیروی اساسی برای تضمین اکثریت ائتلاف بزرگ هستند.
شاید واضح ترین نمونه از ضربه به فرمول سیاسی “نو سازی اروپا ” را در فرانسه میتوان دید ، که حزب امانویل ماکرون حتی 15 درصد از کل آرا را به دست نیاورده است.
این انتخابات بار دیگر کاهش فزاینده مشروعیت اتحادیه اروپا را در میان بخش های اجتماعی در سراسر اروپا نشان داد. در این انتخابات ۵۱ در صد شرکت کردند. تقریباً در همه کشورها یک بار دیگر رأی ممتنع/ عدم شرکت بالا بود. «ارزش های اروپایی» مفروض مانند دموکراسی، پیشرفت، رفاه یا حقوق بشر به طور فزاینده ای در اتحادیه اروپا رو به کاهش است. این به قول گرامشی به معنای کامل کلمه بحرانی ارگانیک است که به علت عمیقتر شدن و نتیجه بحران سرمایهداری اروپایی پس از ماستریخت می باشد: یک برنامه نئولیبرالی واقعی، با ترکیبی کشنده از ریاضت اقتصادی، تجارت آزاد، بدهیهای غارتگرانه و مخاطرهآمیز ، کار بی ثبات با دستمزد کم، در واقع دیانای سرمایهداری مالیشده فعلی .
این بحران مشروعیت و نهادی نه تنها شاهد دور شدن و اجتناب جامعه از پارلمان های ملی به هر قیمتی است، بلکه به این معنی است که هر رفراندوم یا مشورت با شهروندان که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به مسائل اروپایی مربوط می شود، با شک و ترس نگریسته می شود. شاهد آن هستیم که هر روزه افراد بیشتری از رویای اروپایی بیدار می شوند و خود را در یک اروپای نئولیبرال و میلیتاریستی که توسط نخبگان حاکم بر اتحادیه اروپا حمایت میشود و نیز یک ناسیونالیسم انحصاری در حال افزایش در سطح کشورها می بینند. بحران ارگانیک پروژه اتحادیه اروپا باعث ایجاد حفره هایی میشود که از آن هیولاهایی که در این انتخابات دیده شد، سر بر می آورند.
این انتخابات چرخش اروپا به راست است. جایی که راست افراطی دیگر به عنوان اروپایی مشکوک به نظر نمی رسد، بلکه به عنوان یک اصلاح طلب اروپایی ظاهر می شود و یک کرسی در اداره اتحادیه اروپا حفظ میکند. ورشکستگی اکثریت قدیمی ائتلاف بزرگ؛ پایان ماکرونیسم و تلاش آن برای ایجاد یک مرکز بزرگ افراطی اروپایی ، افزایش گزینه های دیگر برای اعتراض ضد سیستمی و ضد سیاستی؛ و سرخوردگی از دستگاه اتحادیه اروپا است. همه اینها در شرایطی است که در پس زمینه وضعیت اضطراری آب و هوایی و برچیده شدن سیستم های اداری چند جانبه و قوانین بین المللی که از زمان جنگ جهانی دوم بر جهان حاکم بوده است، بر طبل جنگ کوبیده میشود و بطور خطرناکی ما را به صحنه رویارویی جدید جنگ جهانی نزدیک می کند.
اتحادیه اروپا یک دستگاه بوروکراسی است با ساختار سلسله مراتبی و با اندکی کنترل دموکراتیک که به توازن قوای دولتی بر اساس هژمونی محور برلین-پاریس پاسخ میدهد.
این اتحادیه اروپا در راستای منافع کارگران کشورهای عضو آن طراحی نشده است. این اتحاد دولت های سرمایه داری برای اعمال منافع سرمایه داری آنهاست. اتحادی است که قصد تقویت این کشورها در برابر رقبای خود در رقابت جهانی برای دسترسی به مواد خام، مسیرهای حمل و نقل و بازارهای فروش را دارد. اتحادیه اروپا به عنوان ابزاری برای اعمال منافع سود سرمایه داری علیه طبقه کارگر در کشورهای عضو استفاده می شود. اتحادیه اروپا نئولیبرال، غیردموکراتیک، نظامیگرا و نژادپرست است.
اتحادیه اروپا یک چارچوب بی طرف نیست که بتواند بسته به اکثریت سیاسی با محتوای متفاوتی پر شود. سیاستهای سوسیالیستی در راستای منافع طبقه کارگر و آسیب دیدگان اجتماعی تنها در صورت در هم شکستن معاهدات اتحادیه اروپا قابل اجراست. سیاست های نئولیبرالی و ضد طبقه کارگر اتحادیه اروپا را از طریق اقدامات بسیاری مانند محدود کردن کسری بودجه و بدهی ملی ، آزادسازی تجارت، الزامات خصوصی سازی؛ ممنوعیت ملی کردن و از بین رفتن قراردادهای دسته جمعی توضیح داد. این اتحادیه اروپا علیه منافع طبقه کارگر عمل می کند. آشکارا و از طریق معاهدات اتحادیه اروپا در کنار سرمایه داران است.
اگرچه شهروندان کشورهای عضو، پارلمان اتحادیه اروپا را انتخاب می کنند، اما حقوق بسیار کمی دارند. تصمیمات عمدتاً توسط کمیسیون اتحادیه اروپا گرفته می شود که توسط دولت های کشورهای عضو اتحادیه اروپا تنظیم می شود.
اتحادیه اروپا طرفدار نظامی کردن سیاست خارجی است. در حال توسعه در جهت اتحاد نظامی و تجدید تسلیحات و تامین سلاح های جدید می باشند. ممنوعیت هزینه های نظامی از بودجه اتحادیه اروپا عملاً لغو شده است. میلیاردها دلار برای جنگ در اوکراین هزینه شد. اتحادیه اروپا نژاد پرست است. در حالی که مسئولیت علل فرار در کشورهای جهان نو استعمار را بر عهده دارد، مرزهای خارجی خود را می بندد و یک دژ اروپایی در برابر پناهجویان می سازد. از سال 2014 در نتیجه بسته شدن وحشیانه مرزها که توسط آژانس مرزی و ساحلی اروپا اعمال شد تقریباً 30000 پناهجو در دریای مدیترانه جان خود را از دست داده اند. اتحادیه اروپا در سال 2023 بیش از 800 میلیون یورو برای آژانس مرزی و ساحلی هزینه کرد.
اتحادیه اروپا ناسیونالیسم را ترویج می کند. اتحادیه اروپا یک کشور اروپایی واحد نیست و نمی تواند تبدیل به یکی شود، زیرا سرمایه داری نمی تواند بر دولت ملی غلبه کند و طبقات ملی سرمایه دار مربوطه به دولت ملی مربوطه خود برای دفاع از منافع خود نیاز دارند. با این حال، ناتوانی آن در کمک به حل بسیاری از آسیبهای اجتماعی، مردم را به آغوش پوپولیستهای راستگرای مانند آ اف دی در آلمان سوق میدهد.
مخالفت سوسیالیستی با اتحادیه اروپا به معنای حمایت سیاسی از سیاست های محدود به دولت ملی و قطعاً از ناسیونالیسم نیست. فقط اتحادیه های کارگری مبارز و احزاب سوسیالیست توده ای که علیه اتحادیه بانک ها و شرکت ها می جنگند و یک جنبش قوی طبقه کارگر که مدافع مبارزات فراملی و مشترک و لغو سرمایه داری در سرتاسر اروپا است که میتواند با برقراری دموکراسی های سوسیالیستی و ایجاد یک فدراسیون سوسیالیستی داوطلبانه، کشورهای متحد سوسیالیستی اروپا را جایگزین کند.
منابع:
After the 2024 European Elections: Rightward Shift with Slight Headwinds – By Cornelia Hildebrandt.
European elections: Far right surge but centre holds on (plus The European left after the elections)- Dave Kellaway- Johanna Bussemer
After the 2024 European elections: Rightward shift with slight headwinds
European elections: Who sows far right policies, reaps the far right
Miguel Urbán Crespo
Cornelia Hildebrandt- published at Transform! Europe.
Against the EU of the big banks and corporations – For a socialist federation of European states!- CWI Committee for workers International