بامداد روز چهارشنبه، رسانه ها گزارش دادند که اقامتگاه “سری” اسماعیل هانیه در شمال تهران، هدف یک موشک هدایت شونده قرار گرفته و به همراه محافظین خود کشته شده است. یک رسانه اسرائیلی گفته این موشک از ساختمان مجاور شلیک شده بوده اما روایت دیگری آنرا موشک هوا به زمین ارزیابی کرده است.
تا کنون هیچ دولت و نهادی رسما مسئولیت این ترور را نپذیرفته است، اما میدانیم که ترورهایی از این دست به احتمال زیاد کار مامورین موساد است که بارها آنرا در داخل ایران در مورد افراد مهم مرتبط با سپاه و پروژه هسته ای ایران به اجرا درآورده بودند. این مسئله بار دیگر نفوذ گسترده عوامل اسرائیل در نهادهای امنیتی و نظامی رژیم ایران را برملا کرد. این در حالی است که همین چند روز پیش وزیر اطلاعات دولت رئیسی ادعا کرده بود که یکی از بزرگترین افتخارات او، برچیدن بساط نفوذ موساد و سیا در ایران بوده است. به همین خاطر، ناتوانی رژیم اسلامی از حفاظت جان اسماعیل هانیه را باید یک شکست امنیتی تمام عیار ارزیابی کرد.
موضع سازمان ما هم در مورد ماهیت جنایتکار، اشغالگر، آپارتاید و تروریسم دولتی رژیم صهیونیستی اسرائیل و هم در مورد ماهیت ارتجاعی، اسلام گرایانه و جنایتکارانه حماس و سایر نیروهای اسلامی متحد رژیم فاشیست ایران مشخص است. ما از موضع صدای سوم، هم حمله جنایتکارانه حماس در هفت اکتبر و کشتار صدها غیرنظامی را محکوم کرده ایم و هم در نه ماهه اخیر نسل کشی بی امان ارتش اسرائیل در غزه و دیگر سرزمین های فلسطینی را محکوم کرد ه ایم و آنرا مصداق جنایت علیه بشریت و فاشیسم عریان دانسته ایم. جنایات هولناکی که تا کنون سبب کشته و مجروح شدن بیش از 130 هزار فلسطینی و آواره گی و گرسنگی یک و نیم میلیون نفر از مردم غزه شده است. بیش از هفتاد درصد جانباختگان فلسطینی نیز کودکان و زنان بی دفاع بوده اند.
این ترور اما در شرایطی صورت گرفته که اسرائیل و امریکا با وساطت قطر و مصر و … مشغول مذاکرات آتش بس با شاخه سیاسی حماس بودند تا راهی هم برای آزادی گروگان های اسرائیلی فراهم شود و هم ادامه جنگ و نسل کشی در غزه متوقف شود.
بنابراین کاملا مشخص است که دولت راست افراطی ناتانیاهو، که تداوم حاکمیت خود را در ادامه جنگ می بیند، قصد داشته هم زیرآب مذاکرات آتش بس را بزند و هم با بالا بردن سطح تشنج در منطقه بحران زده خاورمیانه، توجه جهانی و افکار عمومی بین المللی را نسبت به نسل کشی و “پاکسازی” قومی نژادی در غزه منحرف کند.
بخشهایی از مردم ایران از رژیم اسرائیل می پرسند که اگر آنها این همه امکانات در ایران دارند که میتوانند به فاصله یکروز از حضور اسماعیل هانیه در تهران برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری پزشکیان، او را ترور کنند چرا سران رژیم اسلامی را از پا در نمی آورند؟ پاسخ مشخص است: رجز خوانی رژیم ایران درباره محو اسرائیل از صحنه روزگار، نه تنها به ضرر اسرائیل نیست، بلکه سبب تقویت آن، افزایش کمک های مالی و نظامی امریکا و غرب و گسترش پیوند آن با رژیم های عربی مرتجع و … می شود. رژیم ایران در تمام 45 سال گذشته نه تنها دوست و غمخوار واقعی مردم زجرکشیده فلسطین نبوده است، بلکه با رجز خوانی های یهود ستیزانه و نیز تقویت و یا ایجاد گروههای بنیادگرا و مرتجع اسلامی در خاورمیانه، عملا به رژیم اشغالگر و جنایتکار اسرائیل کمک کرده است که بی حقی 75 ساله مردم فلسطین را نهادینه کند و حق تعیین سرنوشت خلق فلسطین را به یک رویای دست نیافتنی تبدیل کند. بگذریم که در ابتدای شکل گیری سازمان حماس، این خود رژیم اسرائیل بود که با هدف تضعیف نیروهای چپ، مترقی و سکولار فلسطینی، موجبات عروج این جریان مرتجع، زن ستیز، ضد کارگری و ضد کمونیست را فراهم کرد. همچنان که امریکا موجبات ایجاد و تقویت القاعده و داعش را فراهم کرد که بعدها بدل به دشمنان یکدیگر شدند.
اما آنچه اکنون توجه افکار عمومی بین المللی را به خود معطوف می کند، پس لرزه های ترور رهبر حماس در خاک ایران است. رژیم اسلامی همچون مورد ترور قاسم سلیمانی و یا انفجار کنسولگری اش در دمشق، تحت فشار پایه حمایتی خود در داخل و خارج از ایران است که واکنشی نظامی علیه اسرائیل نشان دهد و این به نوبه خود سطح تنش در منطقه را بالا خواهد برد. ضمن اینکه میتواند مسئله فوری پایان دادن به نسل کشی در غزه، آتش بس درازمدت و زمینه چینی برای صلح پایدار بر مبنای برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین، از طریق دو کشور مستقل فلسطین و اسرائیل و یا یک کشور واحد سکولار و دمکراتیک را به عقب براند. هدف رژیم اسرائیل هم همین است که خود را از زیر فشار جنبش جهانی همبستگی با مردم فلسطین و نیز فشار جنبش داخلی در خود اسرائیل برهاند.
ناتانیاهو و ائتلاف اولترا راست فاشیست دولت اسرائیل به خوبی می دانند که ادامه بقای آنها، تداوم بی وقفه جنگ و تشنج است. همچنان که رژیم فاشیست ایران نیز ثابت کرده که برای فرار از بحران های عدیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در داخل کشور، ناگزیر از نوعی از بحران آفرینی و تشنج کنترل شده در منطقه است. تا بنام مقابله با تهدیدات خارجی، هر صدای مخالفی را به بیرحمانه ترین شکل سرکوب کند و یا ریشه مشکلات داخل ایران را به گردن “دشمن خارجی” بیندازد. جمهوری اسلامی، رژیمی بحران زا و بحران زی است.
از سویی دیگر با هدف قرار گرفتن یکی از پایگاهای کتائب حزب الله در عراق، توسط آمریکا سطح تنش و منازعه در این کشور نیز بالا رفته و اکثر نیروهای حشدالشعبی خواستار خروج نیروهای نظامی امریکا از این کشور شده اند. در لبنان نیز منازعه بین اسرائیل و حزب الله ابعاد جدیدی پیدا کرده و خطر یک جنگ تمام عیار این کشور بحران زده و ورشکسته را تهدید میکند. بنابراین شاهد تشدید منازعات جنگی در خاورمیانه خواهیم بود که دود آن اساسا به چشم مردمان متعلق به اردوی کار و رنج خواهد رفت.
متاسفانه به دلیل تضعیف نیروهای چپ، انقلابی و مترقی در منطقه، خاورمیانه به جولانگاه وحوش مرتجع و تروریسم دولتی تبدیل شده است و در این بزنگاه، این حق طبیعی و انسانی مردم فلسطین است که پایمال می شود، که دارند هفتاد و پنج سال اشغال و آپارتاید و نسل کشی را تجربه می کنند. جنایات سیستماتیکی که بدون حمایت مالی نظامی سیاسی همه جانبه امپریالیسم امریکا و غرب از صهیونیسم در اسرائیل غیرقابل تحقق بود و این بار دیگر چهره ریاکار و دابل استاندارد غرب در ستایش از حقوق بشر را برملا میکند.
جنگ و منازعه دو رژیم جنایتکار و تروریست اسرائیل و ایران، ربطی به آمال ها و آرمان های انسانی ندارد اما دود آن و پس لرزه های آن، متوجه اکثریت مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان خواهد شد. اردوی کار و رنج در تمام خاورمیانه از اسرائیل و فلسطین گرفته تا ایران و کشورهای عربی، باید صف خود را هم از رژیمهای جنایتکار و مرتجع خویش جدا کنند و هم از نیروهای اپوزیسیون راست و ارتجاعی که علیرغم رجزخوانی درباره “محور مقاومت”، اگر به قدرت برسند همان رژیمی را برپا میکنند که در ایران شاهد آن هستیم: دشمن آزادی و برابری و شادی و لائیسیته!
نابود باد جنگ، نسل کشی، ترور و بنیادگرایی مذهبی از هر نوع آن
زنده باد همبستگی ترقی خواهانه جهانی با مردم ستمدیده فلسطین
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
31 ژوئیه 2024