شامگاه یکشنبه ۲۲ مهرماه در منطقه مرزی کلهگان سراوان در نوار مرزی بلوچستان ایران – پاکستان، صدها پناهجو و کارگر مهاجر اهل افغانستان که در جستجوی لقمه ای نان و سرپناهی امن، قصد ورود به ایران را داشتند، به شکل وحشیانه ای توسط مرزبانان جمهوری اسلامی، به رگبار بسته شدند. عکسها و ویدیوهایی از انبوه جانباختگان و مجروحین این شبیخون فاشیستی منتشر شده است. برخی رسانه های متعلق به فعالین اپوزیسیون بلوچ تعداد کشته شدگان را حدود ۲۶۰ نفر اعلام کرده اند. گفته می شود که شماری از این پناهجویان بر اثر انفجار مین های کاشته شده در نوار مرزی جان باخته اند.
در واکنش به این خبر هولناک، سیاست رژیم ایران همان شیوه های سابق را دنبال کرده است، یعنی تکذیب اصل ماجرا و یا نسبت دادن آن به “تبلیغات دشمنان نظام”. معاون رئیس جمهور رژیم ایران در امور افغانستان نیز ضمن انکار این جنایت، قول تحقیق و رسیدگی داد که البته همگان می دانند که نتایج چنین تحقیقاتی چه خواهد بود. این فاشیست پنهان نکرد که “دفاع از مرزهای کشور در برابر ورود اتباع غیرقانونی بیگانه” را حق مشروع نظام بداند که معنای آن چیزی جز تراژدی اخیر نخواهد بود.
مرزبانان رژیم اسلامی سالهاست که همین جنایت را دارند علیه شهروندان خود اعمال میکنند. کشتار مداوم کولبران در کردستان و سوخت بران در بلوچستان، نمایانگر همین سیاست ضد انسانی است که البته دوچندان شدیدتر در مورد پناهجویان و کارگران افغانستانی جویای کار در ایران، اجرا می شود. در سال ۱۳۹۹ نیز حدود پنجاه پناهجو پس از ضرب و شتم به رودخانه انداخته شدند که تعداد زیادی بر اثر خفگی در آب جان خود را از دست دادند.
مقامات رژیم اسلامی سعی دارند با به انحراف کشاندن افکار عمومی مردم ایران در مورد ریشه اصلی فقر، بیکاری و زندگی فلاکت بارشان، خشم آنها را متوجه کارگران و تهیدستان افغانستانی کنند که تحت شدیدترین شرایط مجبورند برای لقمه ای نان با پائین ترین دستمزد، تن به کارهای سخت و زیانبار بدهند، بدون برخورداری از هر گونه بیمه، ایمنی کار و حمایت حقوقی.
متاسفانه تحت تاثیر همین سیاستهای فاشیستی، بخشی از مردم ایران نیز به جای آنکه خشم و نفرت خویش را متوجه رژیم جنایت و غارت کنند، متوجه مهاجرین افغانستانی ساکن ایران می کنند. برخورد فیزیکی با آنها، توهین و تحقیر و فحاشی، بیرون انداختن آنها از خانه هایشان و حتی آتش زدن خانه و محل کارشان و نیز جلوگیری از تحصیل فرزندان شان در مدارس ایران …. همه و همه نشانگر رواج افغانستانی ستیزی و افکار نژادپرستانه فاشیستی در جامعه است.
در واقع همچون اروپا و سایر نقاط جهان، سیاستهای نئوفاشیستی سعی میکند با دادن آدرس غلط درباره ریشه بحران ها و مشکلات، مانع از تمرکز مبارزات و خشم کارگران و زحمتکشان علیه نظام استثمارگر و بحران زای سرمایه داری شود. خارجی ستیزی به کلیدواژه این سیاستهای فاشیستی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است و رژیم اسلامی سرمایه داری ایران نیز از این امر مستثناء نیست.
مردم ایران باید آگاه باشند که ریشه بحران و فلاکت و بیکاری، سیاستهای خانمان برانداز جمهوری اسلامی است که منابع عظیم کشور را به جای تامین کار، مسکن و رفاه برای مردم، خرج ماجراجویی های هسته ای و نظامی و تقویت نیروهای نیابتی خود در منطقه میکند. به خاطر استبداد، غارت، جنایت و بی آیندگی مطلق در ایران است که هم اکنون حدود هشت میلیون ایرانی ناگزیر از ترک کشور شده اند و ساکن یکی از کشورهای اروپایی و امریکای شمالی و استرالیا و … هستند. شاید بسیاری از افراد ناآگاه که به اپیدمی افغانستانی ستیزی در ایران دچار شده اند از میان انبوه مهاجرین و پناهندگان ایرانی در خارج، قوم و خویش داشته باشند. بنابراین نمیتوان از حقوق شهروندی ایرانیان تبعیدی و مهاجر دفاع کرد، اما خود در ایران خواهان اعمال تبعیض و سیاستهای فاشیستی علیه زحمتکشان افغانستانی بود که چهار دهه جنگ و اشغال و خونریزی و اکنون حکومت زن ستیز و آدمخوار طالبان در کشور فلاکت زده و قحطی زنده افغانستان را تجربه کرده اند، لذا راهی جز فرار از این جهنم برایشان باقی نمانده است. اینجاست که همبستگی و همدردی معنا پیدا میکند.
از اینرو وظیفه کلیه فعالین کارگری و آزادیخواه و برابری طلب و نیروهای چپ و مترقی است که ضمن دفاع از حقوق کامل شهروندی برای پناهجویان افغانستانی، خواهان برچیدن همه موانع بر سر راه اسکان، اشتغال، درمان و تحصیل آنها شوند. ما موظفیم موج خشم و نارضایتی کارگران و تهیدستان شهر و روستا را متوجه نظام سرمایه داری و رژیم درمانده و غارتگر و جنایتکار جمهوری اسلامی کنیم. کارگران فارغ از ملیت، جنسیت و زبان و محل تولدشان، سرنوشتی مشترک دارند و باید همچون یک طبقه، متحد و استوار در برابر مناسبات حاکم و از جمله دو رژیم طالبانی ایران و افغانستان به ایستند. مادام که این دو رژیم ارتجاعی و فاشیست بر سر کار هستند، رنج و حرمان مردمان افغانستان و ایران به پایان نخواهد رسید.
این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمی شود!
زنده باد همبستگی با مهاجرین و پناهجویان افغانستانی
سرنگون باد رژیم اسلامی ایران و افغانستان
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۲۷ مهر ۱۴۰۳