انتخابات ایالات متحده: بازگشت ترامپ منادی تلاطم و آشفتگیها
پیروزی تکاندهنده ترامپ و صعود میلیاردر منفور در سطح جهانی به کاخ سفید شکستی بزرگ برای طبقه کارگر، فرو دستان و مردم حاشیهنشین نه فقط در ایالات متحده بلکه در سراسر جهان است. با انتخاب مجدد دونالد ترامپ، راست افراطی ایالات متحده خود را در اوج قدرت جهانی تثبیت کرده است.
پیروزی ترامپ هم چنین برای بخش هایی از طبقه سرمایه دار آمریکا نیز که به او اعتماد ندارند و علیه کاندیداتوری او مبارزات انتخاباتی انجام دادند، شکست بزرگی می باشد.
زمانی که جو بایدن در سال ۲۰۲۰ به ریاست جمهوری رسید، دونالد ترامپ را همچون “لحظه ای نابجا/ گذرا” در تاریخ ایالات متحده نامید. پیروزی قاطع ترامپ نشان داد که او چیزی جزاین است.
دموکرات ها قتل عام غزه و جنگ بی پایان در اوکراین را تامین مالی می کنند، تورم رو به افزایش است. بایدن مانع اعتصاب بالقوه راه آهن شد، قانون حقوق کار و دستمزد ۱۵ دلار را تدوین نکرد، از تعهدات خود برای اصلاحات پلیس عقب نشینی کرد، سیاست های مرزی ترامپ را ادامه داد، و وعده های خود مبنی بر اقدام جدی در مورد تغییرات آب و هوایی را رها کرد. این در حالی بود که دموکرات ها ، ریاست جمهوری و هر دو سنا و کنگره را در دو سال اول دوره ریاست جمهوری بایدن کنترل می کردند.
کامالا هریس راستگراترین مبارزات انتخاباتی دموکراتها در تاریخ اخیر را اجرا کرد. بایدن حامیان ترامپ را چند روز قبل از انتخابات “آشغال” خواند و هریس به طور کامل نتوانست به هیچ وجه از این روایت تحقیرآمیز فاصله بگیرد. طبقه حاکم آمریکا که به شدت مورد حمایت دولتهای اروپایی قرار میگرفت، مصمم بود که او را از انتخابات دور نگه دارد. ترامپ در 34 مورد مجرمانه محکوم شد ، بیش از پنجاه مورد جرم در حال بررسی دارد ، به پرداخت صدها میلیون دلار در پرونده های مدنی در رابطه با کلاهبرداری تجاری و یک اتهام تجاوز جنسی محکوم شد.
اما هر اتهام جنایی علیه او فقط به افزایش حمایت او کمک کرد. با هر پرونده قضایی، حمایت او در نظرسنجی ها بالا می رفت. همه حملات متعدد علیه او دوباره به صورت کسانی که مانع ورود مجدد او به کاخ سفید بودند، برمیگشت. انتخاب مجدد دونالد ترامپ موجی از شوک را در سراسر جهان بویژه در بلوک لیبرال امپریالیستی، دولتهای سرمایهداری پیشرفته عمدتاً در اروپای غربی و آسیای شرقی که نزدیک به ایالات متحده هستند، ایجاد کرد.
دمکراتها برای مدت طولانی، توانستند به عنوان نمایندگان سیاسی طبقه کارگر ظاهر شوند. اما دهه ها تجربه تلخ میلیون ها کارگر را متقاعد کرده است که این یک دروغ است. آنها احساس بیگانگی و محرومیت سیاسی میکنند، و کاملاً با احزاب سیاسی موجود بیگانه شده اند. درغیاب یک آلترناتیو واقعی ، ترامپ دودستی فرصت را قاپید. ترامپ و بهویژه معاونش ونس، در مبارزات انتخاباتی خود، با استفاده از مشکلات اقتصادی واقعی مردم و به طور عوام فریبانه با استفاده از لفاظی های عوام فریبانه «طبقهای» به بسیج حمایت در میان توده مردم ناراضی از وضعیت موجود پرداختند. در واقع میلیونها آمریکایی پس از دههها رأی دادن به دموکراتها بهعنوان بد در مقابل بدتر برای متوقف کردن جمهوریخواهان، اکنون به دلیل بیزاری بیشتر از دموکرات ها جلوی دماغ خود را گرفته و به ترامپ رأی دادند.
روزنامه فایننشال تایمز می نویسد: “پیروزی ترامپ نشان دهنده پایان نظم جهانی پس از جنگ دوم جهانی به رهبری ایالات متحده است.” این روزنامه به نقل از «یکی از مقامات ارشد اتحادیه اروپا» گفت: «این برای همه بسیار بسیار بد است… هیچ کس برنده نیست، به جز پوتین.
لیبرال ها نگران و سوگوار پایان “نظم مبتنی بر قوانین” بین المللی هستند که توسط ایالات متحده و نهادهای آن حمایت می شود. این نظم پس از سال 1945 توسط ایالات متحده ایجاد شد تا کشورهای پیشرفته سرمایه داری تحت رهبری خود را به عنوان شرکای کوچک در سلطه جهانی گرد هم آورد. قوانین آن توسط نهادهایی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و ائتلاف نظامی ناتو وضع شده است.اما واقعیت این استکه این نظم دهه هاست که در حال فروپاشی می باشد .
فرانسیس فوکویاما که هنگام فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی «پایان تاریخ» را اعلام کرد، زیرا سرمایهداری لیبرال بر رقبای خود پیروز شده بود. اکنون از “رد قاطعانه لیبرالیسم توسط رای دهندگان آمریکایی” ناله می کند.
بدیهی است که دونالد ترامپ یک میلیاردر است که از منافع ثروتمندان و قدرتمندان دفاع می کند. استراتژیست های سرمایه داری، کاملاً غافل از خشمی که زیر پایشان نیرو می گیرد و در حال غلیان است، نتوانستند دلایل اصلی این پیروزی و یا جنبش موسوم به ترامپ را درک کنند.
نتیجه شوک انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نمونه دیگری از تغییرات ناگهانی و شدیدی است که در شرایط پیچیده کنونی و بحران کنونی سرمایه داری وجود دارد. صاحب نظران رسانههای جریان اصلی سرمایه داری عموما نظرشان این بود که پیش بینی برنده غیر ممکن است و برخی فشار میآوردند تا ثابت کنند که نظرسنجیها به سمت پیروزی هریس البته با اختلاف کم است.
این پدیده به ایالات متحده محدود نمی شود. همه جا فروپاشی احزاب جا افتاده بورژوازی لیبرال، سانتر و سوسیال دمکراسی ها دیده میشود. این بیانی اجمالی از تنش رو به رشد بین طبقات است که در حال حاضر در رشد گرایش های راست گرای پوپولیستی گوناگون در کشورهای مختلف منعکس شده است.
واقعیت این است که بحران سرمایه داری و تهاجم نئولیبرالیسم سالهاست که جامعه ای آسیب دیده، و خشن در آمریکا ایجاد کرده است. ایالات متحده خود را به عنوان رهبر”جهان آزاد” معرفی می کند، اما در نرخ خودکشی، حبس مردم در زندان ها، خشونت با سلاح گرم و مرگ و میر ناشی از مواد مخدر در جهان پیشرو است.
سیاستهای نیولیبرالی که توسط جمهوریخواهان و دموکراتها به اجرا گذاشته شد، دستمزد طبقه کارگر را کاهش داد، بسیاری مشاغل را نابود کرد و به نابرابری دامن زد. ایالات متحده در حال حاضر یکی از نابرابرترین جوامع در جهان است
درد و رنج بشری را نهفته در آمارهای اقتصادی میتوان یافت. در سال ۲۰۲۲، رکورد خودکشی ۴۹۵۰۰ نفر و نرخ خودکشی ۱۴.۳ در هر صد هزار نفر بود. در سال ۲۰۲۳نرخ خود کشی به ۱۴.۷ در صد هزار نفر رسید. این بالاترین نرخ آمار خود کشی از سال ۱۹۴۱ می باشد.
نرخ اعتیاد رو به رشد است. مرگ و میر ناشی از سوء مصرف مواد مخدر در ایالات متحده با ۱۸/۷۵ در هر صد هزار نفر، بالاترین میزان در جهان است. میانگین جهانی۲/۰۸ در هر صد هزار نفر است.
سالانه ده ها هزار نفر در ایالات متحده بر اثر سوء مصرف مواد افیونی جان خود را از دست می دهند. آنها قربانی سوء استفاده شرکتهای بزرگ داروسازی و شرکتهای خصوصی مراقبتهای بهداشتی هستند که از درد، فقر و اعتیاد مردم برای کسب سود بهره میبرند.
در عرصه جهانی، محدودیت های قدرت آمریکا آشکار شده است. بی ثباتی عظیمی که در روابط جهانی رو به افزایش است ، نتیجه مبارزه برای هژمونی جهانی بین ایالات متحده، قدرتمندترین قدرت امپریالیستی جهان، که در حال افول نسبی است، و چین که قدرتی نوظهوراست، می باشد.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، ایالات متحده به تنها ابرقدرت جهان تبدیل شد. وضعیت اکنون بسیار متفاوت به نظر میباشد. امپریالیسم آمریکا به مدت 15 سال در دو جنگ غیرقابل پیروزی در عراق و افغانستان گرفتار شد که هزینه زیادی برایش داشت و در اوت ۲۰۲۱ مجبور به عقب نشینی تحقیرآمیز از افغانستان شد.
این امر باعث شد که مردم ایالات متحده هیچ تمایلی برای ماجراجویی های نظامی خارجی نداشته باشند و طبقه حاکم ایالات متحده در رابطه با اعزام نیروهای زمینی به خارج از کشور بی میل باشد. اما امپریالیسم آمریکا از این تجارب چیزی یاد نگرفته است و با امتناع از پذیرش توازن جدید نیروها و در تلاش برای حفظ سلطه خود، درگیر یک سری جنگهایی است که نمی توانند برنده شوند. دولت بایدن در این زمینه نقش مرگباری ایفا کرد.
علاوه بر این موقعیت ایالات متحده به عنوان یک قدرت جهانی با حضور در همه جای جهان، خود منبعی از آسیب پذیری بزرگ است و نیاز به حمایت از منافع خود در مقیاس جهانی، فشار عظیمی را بر أن تحمیل می کند.
در سطح بینالمللی، پیروزی ترامپ درها را به روی تغییرات احتمالاً مهمی مانند اجرای توافق بین اوکراین و روسیه، احتمالاً به نفع روسیه، باز میکند. در رابطه با ایران فشار ها را بر رژیم حمهوری اسلامی بیشتر میکند وممکن است که به نتانیاهو برای حمله جدی به ایران، احتمالاً با حمایت آمریکا چراغ سبز نشان دهد. همانطور که بایدن اخیراً استقرار بمب افکن های استراتژیک ب ۵۲ در خاورمیانه را تایید کرد. جای تعجب نیست که نتانیاهو به سرعت به ترامپ برای “پیروزی بزرگ” تبریک گفت.
در رابطه با فلسطین، ترامپ احتمالاً از الحاق رسمی بخش قابل توجهی از کرانه باختری و غزه (به ویژه بخش شمالی نوار غزه که در حال حاضر ارتش اسراییل در حال پاکسازی قومی در آنجا می باشد)،حمایت میکند.
در مورد لبنان انتظار میرود که ترامپ، موضع دولت بایدن را اتخاذ کند که به دنبال پایان دادن به جنگ جاری با شرایطی که اسرائیل را راضی کند، می باشد، عقبنشینی نیروهای حزبالله از شمال منطقه مقرر بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۰۶ ، مشروط بر تضمین هایی تحت نظارت آمریکا در خصوص عدم بازگشت حزب الله به منطقه فوق الذکر و ممانعت از تکمیل زرادخانه آن توسط موشک های ایران از طریق خاک سوریه.
مهمتر از همه، چشم انداز تشدید تنش ها و احتمالاً درگیری با چین وجود دارد. تحمیل احتمالی تعرفه های جدید و بیشتر بر واردات در سراسر جهان، به ویژه بر چین، مکزیک و اروپا تأثیر خواهد گذاشت. این احتمالاً منجر به اختلال در بازار جهانی، احتمالاً رکود اقتصادی در برخی کشورها و در نتیجه افزایش تنش ها خواهد شد.
اما مساله کلیدی همانطور که خود او بارها گفته است، استانداردهای زندگی و مشاغل است. ترامپ اکنون با مسئله برآورده کردن قولهایش به ویژه در مورد استانداردهای زندگی مواجه است. اکنون جمهوری خواهان – ریاست جمهوری، مجلس سنا و مجلس نمایندگان، را در کنترل دارند ، به علاوه دادگاه عالی حامی شان را هم دارند، به این معنی ترامپ بهانه های کمی خواهد داشت. حامیان او برای اقدام قاطع چشم به او دوخته اند. ترامپ ممکن است ریاست جمهوری خود را با یورش های وسیع علیه مهاجران غیرقانونی و سایر اقدامات مشابه آغاز کند. شکست اجتنابناپذیر ترامپ در ارائه این موارد باعث میشود تعداد زیادی از کارگران و مردم فرودست به این نتیجه برسند که خود باید دست به اقدام و مبارزه برای بهبود وضعیت زندگیشان بزنند. این چشم انداز برای اکثریت طبقه حاکم ایالات متحده، و سرمایه داری بیشتر نگران کننده و خطرناک است. دوران طوفانی در پیش است که سوسیالیست ها و فعالین چپ باید برای آن آماده شوند.