شامگاه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، خبری هولناک از بیمارستان کسرای تهران به بیرون درز کرد. ژینا (مهسا) امینی، دختر جوان کرد که به دلیل “بدحجابی” توسط مامورین فاشیست گشت ارشاد مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، جان خود را بر اثر خونریزی مغزی از دست داده است.
فردای آن روز، در مراسم خاکسپاری ژینا در گورستان آیچی سقز، مادراین جانباخته، جمله ای زیبا بر زبان راند: ژینا جان، نامت رمز خواهد شد! جمعیت حاضر سپس شعار زیبای “ژن، ژیان ئآزادی” (زن زندگی آزادی) را سر دادند که به سرعت به شعار اصلی خیزش و جنبشی تبدیل شد که چند ماه سراسر ایران را درنوردید و وحشت سرنگونی را به جان رژیم انداخت.
بر طبق آمارهای منتشر شده در بیش از دویست شهر ایران و نیز در بیش از ۱۸۰ دانشگاه به کرات شاهد تظاهرات و تجمعات اعتراضی بودیم. جنبش معلمان در هفته های نخست این خیزش انقلابی، دو بار فراخوان اعتصاب عمومی دادند و در کردستان و سایر استانها، کسبه و نیز رانندگان دست به اعتصاب عمومی زدند. کارگران پروژه ای نفت در جنوب ایران نیز در همبستگی با این جنبش انقلابی، دست به اعتراض و اعتصاب زدند، اما طبقه کارگر نتوانست به دلیل ضعف سازماندهی و تشکل یابی و مجموعه دلایل دیگر، اعتصابات عمومی سیاسی موفقی را سازمان دهد. با این همه کارگران و فرزندان آنها بی شک پای اصلی اعتراضات خیابانی بودند و اکثر مبارزین دستگیر شده و اعدام شده در این خیزش نیز کارگر و یا از خانواده های کارگری بودند.
رژیم فاشیست جمهوری اسلامی تنها با تکیه بر سلاخی هولناک این خیزش و از جمله به قتل رساندن حدود ششصد نفر، مجروح کردن هزاران نفر و دستگیری دهها هزار نفر و اعمال شکنجه و تجاوز و آزار جنسی در درون و بیرون زندانها، توانست موقتا گریبان خود را از خطر سرنگونی برهاند. این سرکوب بیش از هر جا در دو قطب شورشی این جنبش یعنی کردستان و بلوچستان مشاهده شد. زیرا جنبش انقلابی مذکور بیش از هر جای ایران در این دو منطقه تداوم داشت.
اکثر زندانیان و بازداشت شده گان خیزش ژینا بعد از مدتی آزاد شدند، اما هنوز شمار زیادی از دستگیر شدگان ان خیزش در زندان بسر میبرند و شمار زیادی از آنها با خطر اعدام روبرو هستند که تازه ترین آن اعدام مهران بهرامیان مبارز اهل سمیرم بود. از اینرو یکی از آماج های جنبش، بی گمان تلاش برای رهایی همه زندانیان سیاسی و به ویژه جلوگیری از اعدام آنهاست.
خیزش انقلابی ژینا بی تردید وسیع ترین و مداوم ترین جنبش سراسری مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران علیه رژیم مذهبی، استبدادی و سرمایه داری جمهوری اسلامی در طول ۴۷ سال حیات آن بود و ادامه سنت مبارزاتی و انقلابی که از خیزش دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ شروع شده بود یعنی روندی که اکثریت مردم ایران به این نتیجه رسیدند که بدون سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی نمیتوان راهی برای خلاصی از بحران ها و فجایع جاری و ساختاری، جستجو کرد.
آنچه در خیزش ۱۴۰۱ برجسته بود جدا از پیشقراولی زنان و شعار زن زندگی آزادی، تنوع چشمگیر شعارها، مطالبات و اهداف مردم مبارز بود. از یکسو شاهد شعارهای عمومی نظیر : مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر جمهوری اسلامی- فقر فساد گرونی میرویم تا سرنگونی- کرد بلوچ آذری، آزادی برابری – نه کولبری نه سوخت بری، آزادی برابری – نان کار آزادی – قسم به خون یاران، ایستاده ایم تا پایان – و … شاهد شعارهای اثباتی و رادیکال در بخش هایی از جنبش به ویژه در کردستان، بخشهایی از جنبش کارگری و دانشجویی و نیز در بلوچستان بودیم. نظیر: از کردستان تا جلفا، قدرت به دست شورا – نان کار آزادی، اداره شورایی – نه سلطنت، نه رهبری، آزادی برابری – نه پهلوی، نه رهبری، دمکراسی، برابری و …
در خیزش ژینا شعارهای مربوط به همسویی با آلترناتیو راست سلطنت طلب، از کمترین اقبال برخوردار بود و در کمتر مکانی شعارهای در دفاع از خاندان پهلوی داده شد و این بلوغ انقلابی این جنبش و رادیکالیسم نهفته در آن را به نمایش گذاشت. با این همه سلطنت طلبان و سایر نیروهای راست اپوزیسیون در تبعید سعی کردند به کمک ابر رسانه های وابسته مثل ایران اینترنیشنال، صدای امریکا و … به شیوه ای باسمه ای، رهبری رضا پهلوی و باند او را بر این خیزش انقلابی تحمیل کنند، که هم در خارج و هم در داخل از سوی مردم انقلابی رد شد و این خود یکی از دلایل فروپاشی ائتلاف جرج تاون تحت رهبری رضا پهلوی و شرکاء بود.
خیزش ژینا اما جدا از دستاوردها و نقاط مثبت ذکر شده، حاوی نقاط ضعف فراوان نیز بود که از میان انبوه آنها میتوان به دو نکته اشاره کرد:۱- ضعف تشکل یابی در محیط کار و زندگی به ویژه محلات ۲-عدم آمادگی طبقه کارگر برای سازماندهی رشته اعتصابات عمومی سیاسی به دلیل پراکندگی و فقدان یا کمبود فاحش تشکل های کارگری محلی و سراسری.
اگر ما انقلاب نوین مردم ایران را یک انقلاب اجتماعی ارزیابی میکنیم و نه صرفا یک انقلاب سیاسی و صرفا سرنگون طلبانه، آنگاه نقش کلیدی طبقه کارگر آگاه و متشکل برجسته می شود، چون تنها این طبقه در صورت کسب آگاهی طبقاتی انقلابی و سوسیالیستی است که میتواند ایران بحران زده را نه تنها از چنگال استبداد سیاسی مذهبی مبتنی بر شوونیسم و آپارتاید جنسیتی خلاص کند، بلکه کشور را از شر نظام غارتگر سرمایه داری و نابرابریهای عظیم طبقاتی نیز رهایی بخشد. اگر این هدف متحقق نشود آنگاه حتی اگر رژیم اسلامی بر اثر بحران های متعدد فروپاشد و یا توسط مردم سرنگون شود، صرفا شاهد “رژیم چنج” خواهیم بود و تراژدی ناکامی انقلاب ۵۷ تکرار خواهد شد یعنی تعویض دو رژیم ارتجاعی، استبدادی و سرمایه داری.
خیزش انقلابی زن زندگی آزادی، اگر چه پس از چند ماه فروکش کرد اما جنبش – هم مطالباتی و هم انقلابی – به اشکال گوناگون تداوم یافت. از یکطرف شاهد نافرمانی میلیونی زنان و دختران در مقابل حجاب اجباری هستیم که عملا رژیم را وادار کرده که فعلا اجرای قانون “عفاف و حجاب” را به حالت تعلیق درآورد و از سویی دیگر شاهد برپایی دو تا سه هزار اعتصاب و حرکت اعتراضی سالانه کارگران، بازنشستگان، پرستاران و معلمین هستیم. ضمن اینکه مقاومت درخشان زندانیان سیاسی ایران و سه شنبه های اعتراضی آنها بیش از هشتاد هفته است که در متجاوز از پنجاه زندان تداوم دارد. این سه جنبش غرورانگیز، به همراه سایر جنبشهای اجتماعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه، بر بستر بحران های عدیده اقتصادی، زیست محیطی، نظامی، هسته ای، منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی، دارد آرام آرام حلقه محاصره را به دور این رژیم بحران زا و بحران زی تنگ تر میکند.
با این همه، بخش قابل توجه ای از مردم ایران، آگاه هستند که علیرغم تنفر از رژیم جنایت و غارت، راه رهایی خود را جنگ و دخالت نظامی اسرائیل و امریکا تلقی نکنند. چنانکه در جنگ دوازده روزه اخیر، این بلوغ را بروشنی نشان دادند و دست رد به مطامع شوم سلطنت باخته گان و رسانه های پشتیبان آنها نظیر ایران اینترنیشنال زدند. بخش قابل توجهی از مردم جویای رهایی، به ویژه پیشروان جنبش ها، از موضع صدای سوم حرکت میکنند، یعنی همزمان با رژیمهای ارتجاعی ایران و اسرائیل و امریکا و … مرز دارند و مایل نیستند بخشی از پروژه جنگ طلبانه و ماجراجویانه آنها باشند، لذا امر سرنگونی جمهوری اسلامی را تنها کار خود مردم ستمدیده و انقلابی ایران میدانند و اساسا میان فاشیست هایی نظیر خامنه ای، نتانیاهو و ترامپ تفاوت بنیادی قائل نیستند و نمیخواهند در رکاب آنها چه میخواهد “دفاع از میهن” باشد و چه “رژیم چنج از طریق جنگ” پا بزنند.
با امید به رهایی مردم ایران، یاد عزیز جانباختگان خیزش ژینا و تمامی جانباختگان دوران حیات رژیم اسلامی را گرامی میداریم و با آنها پیمان می بندیم که تا آخرین نفر و آخرین نفس، به پیکار خویش برای بزیر کشیدن این رژیم جنایتکار و غارتگر و بحران زا ادامه خواهیم داد.
سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری ایران
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
شهریور ۱۴۰۴