مراکش در حال حاضر – پاییز ۲۰۲۵ – شاهد موج گسترده اعتراضات توده ای به رهبری جوانان است که پرسش های اساسی در مورد عدالت اجتماعی، حقوق اساسی، بدتر شدن خدمات عمومی و مشروعیت سیاسی رژیم را به عرصه سیاسی بازگردانده است. این جنبش که نام “Gen Z 212″* را به خود گرفت، پس از کد شماره گیری بین المللی کشور، از خلاء برخاسته نشد. این از انباشت طولانی حاشیه نشینی، فقر، فقدان خدمات ضروری در بهداشت و آموزش، و گسترش بیکاری و فساد پدید آمد. این جنبش پس از یک حادثه غم انگیز در بیمارستان حسن دوم در شهر اگادیر که در آن زنان در حین زایمان به دلیل عدم مراقبت جان خود را از دست دادند، خود به خود آغاز شد. این جرقه به یک قیام اجتماعی تبدیل شد که به سرعت به شهرهای بزرگی مانند رباط، کازابلانکا، فاس، مراکش، تارودان، سوله و وجدا گسترش یافت و به سرعت به بیان یک بحران فراگیر تبدیل شد که توسط یک نسل کامل از جوانان مراکشی، به ویژه از طبقات کارگر و فقیر تجربه شد.

آنچه این جنبش را متمایز می کرد نه تنها وسعت و گسترش جغرافیایی آن بود، بلکه اتکای آن به مکانیسم های جدید سازماندهی و بسیج بود که از حوزه دیجیتال آغاز شد و در زمین طنین انداز شد. در اینجا رابطه بین تجربه مراکش و مفهوم «چپ الکترونیک و مبارزه الکترونیکی» آشکار می شود، جایی که یک بعد اجتماعی ملموس با بعد تکنولوژیکی-سازمانی روبرو می شود تا شکل جدیدی از کنش سیاسی را تولید کند. قدرت اصلی این مدل این است که سیاست را از نخبگان قدیمی پس می گیرد و آن را به خیابان و جوانان باز می گرداند. دائما تأیید می کند که فناوری خنثی نیست. این ابزار سلطه در دست سرمایه داری و رژیم های اقتدارگرا است، با این حال اگر به شیوه ای مترقی، چپ و سازمان یافته به کار گرفته شود، می تواند در عین حال به ابزاری برای رهایی تبدیل شود. آنچه در مراکش اتفاق افتاد این احتمال را منعکس می کند: جوانان با ابزارهای ساده، یک حوزه عمومی دیجیتال جایگزین و آزاد ساختند که در آن رد اقتدارگرایی، فساد، بی عدالتی و به حاشیه راندن زندگی روزمره خود را ابراز کردند. ویدیوهای کوتاه، میم ها و بحث های آنلاین به ابزارهای واقعی برای بسیج سیاسی، سازماندهی و تولید آگاهی توده ای انتقادی تبدیل شدند – به دور از رسانه های رسمی که به دنبال لکه دار کردن جنبش و محدود کردن آن به اقدامات خشونت آمیز و خرابکاری بودند.
۱. سازمان دیجیتالی شبکه ای جوانان از مکانیسم های سنتی فراتر می رود و عرصه مبارزه چپ جدیدی را ایجاد می کند
آنچه این جنبش را متمایز می کند نه تنها خواسته های آن است – متمرکز بر بهبود بهداشت و آموزش، فراهم کردن شغل، پاسخگو کردن فساد و دستیابی به عدالت اجتماعی – بلکه مهمتر از آن، شکل سازمانی الکترونیکی-دیجیتال و ابزارهایی است که دقیقا ایده های چپ الکترونیکی** را تجسم می بخشد. تا حد زیادی خود را خارج از چارچوب های سنتی احزاب و اتحادیه ها سازماندهی کرد، که به دلایل بسیاری ارتباطات ضعیفی با نسل های جدید داشتند و در نظر بسیاری از زنان و مردان جوان، به ساختارهای بوروکراتیک سفت و سختی تبدیل شده بودند که دیگر قادر به بیان نگرانی های مردم نبودند. در مقابل، حوزه دیجیتال افق هایی را برای روشی کاملا متفاوت از سازماندهی باز کرد – بر اساس انعطاف پذیری، سرعت و گشودگی. پلتفرم هایی مانند TikTok، Instagram و Facebook به ابزاری برای بسیج و تجمع تبدیل شدند، در حالی که سرورهای Discord به چیزی شبیه به “مراکز مردم دیجیتال” برای بحث، برنامه ریزی و تصمیم گیری جمعی و افقی تبدیل شدند.
این الگوی سازمانی جدید نشان دهنده حرکتی اساسی فراتر از مفاهیم رهبری فردی یا تمرکزگرایی سلسله مراتبی سختگیرانه است. دیگر یک رهبر یا هرم واحد از کمیته های رهبری وجود ندارد که رویدادها را کنترل کند. در عوض، گروه های شبکه ای افقی وجود دارند که هر کدام تصمیمات میدانی خود را در چارچوب اهداف کلی مشترک می گیرند. این تمرکززدایی نشانه ضعف نبود، بلکه منبع قدرت بود، زیرا نفوذ مقامات و سرویس های امنیتی به جنبش یا بریدن سر آن را با هدف قرار دادن یک رهبری واحد دشوار می کرد. حتی زمانی که حساب ها بسته می شدند یا فعالان زن و مرد دستگیر می شدند، جنبش همچنان می توانست خود را بازتولید کند و فضای سازمانی خود را گسترش دهد. این ظرفیت برای بقا و تجدید منعکس کننده روح واقعی سازماندهی و جدال الکترونیکی-دیجیتال است، جایی که سازمان یک دستگاه سفت و سخت نیست، بلکه یک شبکه زنده است که قادر به گسترش و تغییر با توجه به شرایط است.

معماری شبکه ای به جنبش اجازه داد تا به سرعت و به راحتی در یک جغرافیای وسیع – از شهرهای بزرگ گرفته تا مناطق پیرامونی – گسترش یابد و آن را قادر ساخت تا سرکوب میدانی و نظارت دیجیتالی را دور بزند. مقامات بارها سعی کردند حساب ها را ببندند، محتوا را مسدود کنند، یا هماهنگ کننده ها را هدف قرار دهند، اما ماهیت غیرمتمرکز جنبش تأثیر این تلاش ها را محدود کرد. در لحظه ای که یک حساب بسته می شود، حساب دیگری باز می شود. لحظه ای که یک پیوند سازمانی شکسته می شود، کانال های جایگزین ظاهر می شوند. این پویایی مقامات را با یک معضل واقعی مواجه می کند: آنها با یک «روند سازمانی توده ای» به شکل جدیدی روبرو هستند که کنترل آن دشوار است، نه یک سازمان سنتی که با دستگیری رهبران آن قابل برچیدن است.
سازمان دیجیتال شبکه ای شکل جدیدی از فرهنگ سیاسی و سازماندهی رایج در بین زنان و مردان جوان امروزی است. بحث در سرورهای Discord به شعارها یا برنامه های میدانی محدود نمی شد. آنها به یک فضای آموزشی مشترک تبدیل شدند که در آن جوانان تجربیات خود را مبادله می کردند، استراتژی ها را مورد بحث قرار می دادند و زبان مشترک مبارزه را می بافتند. از این نظر، حوزه دیجیتال وسیله ای برای ارتباط بود که به یک «مدرسه چپ جمعی چند پلتفرمی» تبدیل شد و آگاهی سیاسی جدیدی را ایجاد کرد که فراتر از قیمومیت احزاب سنتی و گفتمان روشنفکری نخبگان است. آنچه در اینجا شاهد آن هستیم تولد واقعی یک فضای چپ جدید است که از پایین، از ابتکارات خود، از کار جمعی برخاسته است – مبتنی بر فناوری به عنوان یک ابزار رهایی بخش به جای باقی ماندن به عنوان ابزار سلطه تحت کنترل شرکت های سرمایه داری دیجیتال و دولت های اقتدارگرا.
می توان گفت که سازمان دیجیتال شبکه ای ایجاد شده توسط جوانان مراکشی بیان عملی گزاره چپ الکترونیک است که حوزه دیجیتال امروز به عرصه مهمی از مبارزه طبقاتی تبدیل شده است. همانطور که کارخانه ها، مزارع و ادارات عرصه های اصلی رویارویی بین سرمایه و کار هستند، اینترنت نیز به «کارخانه» مکمل جدید برای تولید آگاهی و سازماندهی مقاومت تبدیل شده است. تفاوت در این است که این کارخانه جدید یک سایت مادی محصور شده توسط دیوارها نیست. این یک فضای باز و متحرک است که در آن حلقه های بحث گسترش می یابد و ابتکارات به راحتی پدیدار می شوند – به آن شخصیتی جهانی و بین المللی می بخشد زیرا مرزهای ملی را می شکند و امکاناتی را برای ارتباط و هماهنگی بین جنبش های دور جغرافیایی اما در ذات مشابه ایجاد می کند.
اگر جنبش مراکش را با سایر تجربیات منطقه مقایسه کنیم، متوجه می شویم که خصلت متمایزی دارد. به عنوان مثال، در تونس، از سال ۲۰۱۱ از پلتفرم های دیجیتال برای بسیج استفاده شد، اما به روشی اولیه. در لبنان در سال ۲۰۱۹، واتس اپ و تلگرام به ابزارهای اصلی سازماندهی تظاهرات تبدیل شدند. با این حال، در مراکش در سال ۲۰۲۵، ما شاهد ورود نسلی کامل بودیم که سیاست را فقط از طریق دیجیتالی شدن می شناسد و حوزه دیجیتال را به عنوان امتداد طبیعی زندگی خود می بیند. این همان چیزی است که جنبش «ژنرال Z 212» را به اولین قیام تقریبا کاملا دیجیتالی در جهان عرب تبدیل می کند و تأیید می کند که آینده مبارزات چپ بدون جذب این تحولات و استفاده موثر از آنها – با ایجاد بین المللی های چپ دیجیتال و آلترناتیوهای تکنولوژیکی مترقی که از مرزهای ملی فراتر می روند و تجربیات را در سراسر جهان هماهنگ و پیوند می دهند، امکان پذیر نخواهد بود.
۲. مطالبات مطرح شده منعکس کننده هسته زنده چپ است – عدالت اجتماعی و نیازهای توده ها
آنچه در تجربه جوانان مراکشی توجه را به خود جلب می کند این است که خواسته هایی که آنها در خیابان و آنلاین مطرح می کنند، علیرغم سادگی مستقیم، با وجود اینکه اکثر آنها به هیچ سازمان سیاسی تعلق ندارند، ماهیت عمیقا چپ دارند. این جوانان – آگاهانه یا از طریق یک شهود سیاسی جمعی – متوجه شدند که قدرت هر جنبش رهایی بخش در ایجاد زمینه های مشترک نهفته است. آنها در درگیری ها و مناقشات ایدئولوژیک نخبگان غرق نشدند. اگرچه چنین بحث هایی برای رشد فکری چپ مهم است، اما برای دهه ها نیروهای چپ را در میان مکاتب رقیب و جزئیات نظری تکه تکه کرده است. این جوانان از آن خستگی فکری فراتر رفتند و قطب نما را به سمت آنچه واقعا به توده های فقیر زحمتکش مربوط می شود – از واقعیت روی زمین به سمت تئوری شروع کردند، نه برعکس. در اینجا چپ با این سنجیده نمی شود که چه کسی شعارهای مارکسیستی سر می دهد یا صرفا سیاست های سوسیالیستی را در تئوری می نویسد یا تکرار می کند، بلکه با این سنجیده می شود که چه کسی به طور عملی و تئوریکی، در زمین، به بهبود زندگی کارگران فقیر در بهداشت، آموزش، کار، کرامت، حقوق و عدالت کمک می کند و بر مسیر مبارزۀ روزمره آنها تأثیر می گذارد – حتی اگر محدود باشد. مراحل تدریجی.

خواسته هایی که آنها تدوین کرده اند حول بهبود آموزش عمومی، تضمین مراقبت های بهداشتی رایگان و موثر، ایجاد مشاغلی که کرامت انسانی را تضمین می کند، مبارزه با فساد و دستیابی به عدالت اجتماعی در توزیع منابع می چرخد. این خواسته ها هسته زنده تفکر چپ را نمایندگی می کنند، زیرا بی عدالتی، مبارزه طبقاتی و نیازهای روزمره مردم را در مرکز قرار می دهند – که عمل از آن سرچشمه می گیرد.
۳. سرکوب میدانی و دیجیتالی مکانیسم های کنترلی مدرن را آشکار می کند – اما همچنین آگاهی از مقاومت دیجیتال را تقویت می کند
جنبش جوانان در مراکش صرفا یک موج اعتراضی مسالمت آمیز نبود که با گفتمان سیاسی یا وعده های اصلاحات روبرو شود. از همان لحظه اول به عنوان یک تهدید وجودی برای رژیم تلقی شد که در سرکوب میدانی خشنی که جوانان با آن مواجه بودند منعکس شد. نیروهای امنیتی از گلوله های واقعی در برخی مناطق به ویژه در لقلیا در نزدیکی اگادیر که شهدا به گلوله ژاندارمری کشته شدند، همراه با گاز اشک آور، ضرب و شتم باتوم و تعقیب و گریز شبانه و دستگیری صدها نفر که درصد بالایی از آنها زیر سن قانونی بودند، استفاده کردند. این سرکوب یک واکنش کنترل نشده نبود، بلکه یک سیاست حساب شده با هدف ایجاد وحشت در یک نسل کامل و شکستن اراده آن قبل از اینکه آگاهی سازمانی آن بتواند ریشه دوانده باشد، بود. سرکوب میدانی با روشی سیستماتیک برای منزوی کردن مناطق ملتهب از طریق ایست های بازرسی امنیتی، محاصره محله های مردمی و مسدود کردن جاده ها برای جلوگیری از حرکت معترضان بین شهرها همراه بود. از دستگیری دسته جمعی برای خالی کردن خیابان ها استفاده شد. مهمتر از همه، مقامات بر هدف قرار دادن جوانان و خردسالان تمرکز کردند زیرا آنها ستون فقرات جنبش بودند و این آگاهی را آشکار کردند که خطر واقعی از این نسل جدید ناشی می شود که از خیابان نمی ترسد و ابزارهای سازماندهی دیجیتالی مقاوم در برابر مهار را در اختیار دارد.
این چهره خام سرکوب میدانی همزمان با یک چهره دیجیتالی نرم بود. بازداشت دیجیتال و ترور دیجیتالی مکانیسم های موازی هستند که حوزه آنلاین جنبش را هدف قرار می دهند. حساب ها حذف شدند، محتوا مسدود شد و دسترسی به بحث های گروهی محدود شد تا خیابان را از حوزه دیجیتالی که آن را تغذیه می کرد، جدا کنند. بنابراین ما دیدیم که مقامات «سرکوب دوگانه» را انجام می دادند – در خیابان با باتوم و گلوله و در شبکه از طریق الگوریتم ها و خفه کردن پلتفرم.
اما آنچه مقامات انتظار نداشتند این بود که این سرکوب به جای متوقف کردن جنبش، آگاهی از مقاومت دیجیتال و میدانی را تقویت کند. در خیابان، جوانان اشکال جدیدی از تجمع را ابداع کردند: تظاهرات شبانه سیار، اتکا به گروه های کوچک به جای راهپیمایی های بزرگ، و استفاده از محله ها به عنوان فضاهایی برای اعتراض محلی. این تاکتیک سرکوب جنبش را برای پلیس دشوار کرد و امکاناتی را برای سازماندهی محلی مردمی باز کرد. در حوزه دیجیتال، بحث به سرعت از حساب های مسدود شده به حساب های جایگزین و به پلتفرم های امن تر با استفاده گسترده از VPN ها و رمزگذاری تغییر کرد.
سرکوب میدانی محدودیت های سیستم اقتدارگرا را آشکار کرد، زیرا دیگر فقط با جمعیت خشمگین روبرو نبود، بلکه با نسل دیجیتالی که قادر به سازگاری بود، روبرو بود. با هر تلاش برای سرکوب، جوانان سازمان خود را انعطاف پذیرتر بازتولید می کردند و این آگاهی را ایجاد می کردند که مبارزه با دولت جزئی نیست بلکه جامع است – بدن در خیابان و آگاهی در شبکه را هدف قرار می دهد. در اینجا جوهر آنچه چپ الکترونیک آن را “نبرد طبقه دیجیتال” می نامد، ظاهر می شود، جایی که ابزارهای مدرن سرکوب با ابزارهای کلاسیک روبرو می شوند.
روشن شده است که کنترل خیابان را نمی توان از کنترل حوزه دیجیتال جدا کرد و وقتی دولت گلوله هایی را به اجساد شلیک می کند، همزمان بلوک ها را روی حساب ها می اندازد. اما مقاومت در امتداد هر دو بردار نیز توسعه می یابد: در خیابان با گسترش تاکتیک های میدانی محبوب و در شبکه با اختراع ابزارهای حفاظتی و سازماندهی جایگزین. این تعامل بین میدان و دیجیتال افق واقعی را برای چپ الکترونیک باز می کند تا یک پروژه انترناسیونالیستی را برای رهایی هم بشریت و هم فناوری توسعه دهد. ظرفیت فراتر رفتن از سرکوب دیجیتال منعکس کننده آگاهی سیاسی فزاینده ای از نیاز به کنترل ابزارها و ایجاد فناوری های جایگزین چپ مترقی است، به جای اینکه آنها را به طور کامل در دست شرکت های سرمایه داری انحصاری و دولت های اقتدارگرا بگذارد.
۴. تبدیل انرژی خود به خودی جوانان به یک پروژه رهایی بخش رادیکال و سازمان یافته
با وجود قدرت این مدل، چالش ها همچنان قابل توجه هستند. اگر یک چشم انداز استراتژیک بلندمدت متبلور نشود، فقدان هماهنگی مرکزی ممکن است به یک ضعف تبدیل شود. مهمتر از آن، مطالبات جزئی باید به یک افق رهایی بخش جامع گره خورده باشد تا جنبش در قلمرو اصلاحات صرف باقی نماند. در اینجا ضرورت سازماندهی یک چپ زمینه-الکترونیکی به عنوان یک جریان فکری و سازمانی پدیدار می شود که برای تبدیل انرژی خود به خودی به یک پروژه رهایی بخش سیاسی کار می کند که مبارزه دیجیتال و میدانی را متحد می کند، خواسته های فوری را به یک دیدگاه سوسیالیستی رادیکال پیوند می دهد، و بر اساس زمینه مشترک گسترده و فراگیر است که اتحادهای گسترده ای را برای دستیابی به تغییرات دگرگون کننده ایجاد می کند.
این جنبش جوانان و توده ای به وضوح منعکس کننده روح چپ باز است که از انزوای خود در محافل نخبگان امتناع می کند و برای باز کردن مجامع متعدد برای بحث و اقدام مشترک تلاش می کند. در فضاهای بحث دیجیتال نه نگهبان ایدئولوژیک وجود داشت و نه سلسله مراتب بیش از حد، بلکه بحث های آزاد، صداهای متعدد و آزادی پیشنهاد ایده ها وجود داشت. آنچه تثبیت شد، پایدار و به کنش سیاسی تبدیل شد، نکاتی بود که زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داد. در اینجا معنای واقعی دموکراسی مردمی مشارکتی درک می شود: سازمان جمعی به ابزاری برای متحد کردن تلاش ها حول آنچه در خدمت توده ها است تبدیل می شود – نه آنچه روشنفکران نخبه را خشنود می کند. این جهت گیری فرصتی تاریخی را برای چپ باز می کند تا خود را تجدید کند، به شرطی که گرایش به انحصار اندیشه و فرهنگ تفرقه ای را که برای مدت طولانی آن را فلج کرده است، کنار بگذارد.
زنان و مردان جوان پیام روشنی فرستادند: ما منتظر راه حل های بالا به پایین نخواهیم ماند و با اختلافات عقیم حواس ما پرت نخواهد شد. ما کار خود را حول مسائلی خواهیم ساخت که برای زندگی روزمره مردم مهم است. این آگاهی دیالکتیکی عملی به جنبش قدرت می بخشد و آن را قادر می سازد تا گسترش یابد و گسترش یابد. کارگران یدی و ذهنی در درجه اول به این فکر نمی کنند که آیا متن متعارف توسط مارکس، لنین، تروتسکی، مائو یا دیگران است یا خیر – علیرغم نقش تاریخی بزرگ آنها در اندیشه بشری – بلکه به یافتن یک بیمارستان مجهز مناسب، یک مدرسه محترم، یک فرصت شغلی، برابری و کرامت در زندگی روزمره – به دور از فساد و اقتدارگرایی می پردازند. اینها نقاط مشترکی هستند که میدان ملاقات را تشکیل دادند و می توانند مبنایی برای چپ برای ساختن یک پروژه رهایی بخش رادیکال تبدیل شوند که از وضعیت فعلی فراتر می رود و نقش خود را به عنوان ابزاری برای تغییر به سمت آزادی سوسیالیستی بازپس می گیرد.
۵. از شبکه تا خیابان… افق های چپ تجدید شده
مهم است که تأکید کنیم که چپ الکترونیک خود را به عنوان جایگزینی برای نیروهای تاریخی چپ یا تجربیات سازمانی که در طول دهه ها مبارزات عظیمی را در همه زمینه ها انباشته کرده اند، معرفی نمی کند. در عوض، آنها را ادامه، توسعه و تکمیل می کند و بعد جدیدی به ابزارهای سیاسی، سازمانی و فکری که چپ در نبرد طولانی و پیچیده خود علیه سرمایه داری و اقتدارگرایی استفاده می کند، اضافه می کند. آنچه آن را متمایز می کند این است که به واقعیت جدیدی پاسخ می دهد که توسط انقلاب دیجیتال شکل گرفته است، جایی که ابزارهای مبارزه گسترش یافته اند و حوزه دیجیتال، پلتفرم ها و شبکه هایی را که آگاهی توده ای را کنترل می کنند و مسیر بحث عمومی را هدایت می کنند، گسترش یافته است.
بنابراین، نقش احزاب چپ، اتحادیه ها و جنبش های اجتماعی موجود را نفی نمی کند، بلکه آنها را به نوآوری و نوسازی، ادغام بعد دیجیتال در استراتژی های سازمانی و سیاسی خود و غلبه بر سفتی بوروکراتیک و بسته شدن ایدئولوژیک فرا می خواند. چالشی که چپ امروز با آن روبرو است نه تنها مقابله با سرمایه داری سنتی و رژیم های اقتدارگرا است، بلکه مقابله با سرمایه داری دیجیتال است که کنترل طبقاتی را به اشکال نرم تر و پنهان تر بازتولید کرده است – از طریق داده ها، الگوریتم ها و نظارت دیجیتال فراگیر.
آنچه جوانان در مراکش ایجاد کردند، فراخوانی صریح و فوری برای همه نیروهای چپ است. سازمان سیاسی دیگر یک گزینه تک مسیره نیست. باید چند پلتفرمی، باز، انعطاف پذیر و شفاف باشد – هوشمندانه با ابزارهای عصر دیجیتال برخورد کند. این دیدگاه مکمل به معنای کنار گذاشتن ساختارهای کلاسیکی نیست که تاریخ مبارزه طبقاتی را انباشته کرده اند. این امر مستلزم بازسازی آنها به صورت افقی و انعطاف پذیر است تا به توده ها نزدیکتر باشند و بتوانند واکنش سریع داشته باشند – به ویژه با نسل های جوان. تجربه جوانان مراکشی نمونه ای زنده از طریق نوآوری در شکل گیری های دیجیتالی شبکه ای موثر است؛ اما این امر نیاز فوری به چارچوب های سیاسی، سازمانی و اتحادیه ای کارگری را که قادر به محافظت از این انرژی ها، هدایت اعتراضات و تبدیل آنها به دستاوردهای پایدار باشند، از بین نمی برد.
این امر مستلزم دستیابی به یک ادغام دیالکتیکی بین قدیم و جدید است: بین مبارزه میدانی و حرکت دیجیتال؛ بین تجربه تاریخی چپ و جسارت و انعطاف پذیری که نسل دیجیتال به ارمغان می آورد. این دیالکتیک بین تداوم و تجدید ممکن است به چپ امروز این امکان را بدهد که دوباره در جنوب جهانی و به طور کلی در سطح جهانی ظهور کند. بنابراین، چپ الکترونیک فراخوانی است برای تجدید کل پروژه چپ – با توسعه و به روز رسانی ابزارهای سازمانی، سیاسی، فکری، دیجیتالی و فنی و غیره – در کنار کار مشترک و اتحاد بر اساس نقاط ملاقات ضروری. همچنین بر لزوم تقویت نقش رهبری جوانان در سازمان های چپ، اطمینان از تجدید فکری و سازمانی و باز کردن فضا برای انرژی های خلاق و همیشه در حال تجدید آنها تأکید می کند تا در قلب تصمیم گیری و کار مبارزاتی قرار گیرد.
و رابطه چپ را با زندگی کارگران فقیر و نسل های جوان در زمان هژمونی و اقتدارگرایی سرمایه داری تقویت می کند. آینده متعلق به چپی است که می فهمد عرصه مبارزه طبقاتی امروز از اعماق خیابان تا دورترین نقطه در حوزه دیجیتال امتداد دارد. جنبش نسل Z 212 ثابت کرده است که رابطه بین نیروهای چپ و نسل های جوان تنها با ادغام مبارزه میدانی با ابزارهای سازماندهی دیجیتال و اشکال جدید سازماندهی و گفتمان سیاسی می تواند توسعه یابد و ریشه دوانده باشد. این درس نه تنها برای رفقای عزیز چپ و نیروهای مترقی در مراکش، بلکه برای کل چپ جهانی است.
همبستگی کامل با زنان جوان، مردان جوان و توده های زحمتکش در مراکش که با آگاهی و شجاعت با سرکوب و به حاشیه رانده شدن روبرو هستند و برای یک زندگی آبرومندانه و عدالت اجتماعی واقعی مبارزه می کنند. و همبستگی کامل با نیروهای چپ، مترقی، اتحادیه های کارگری و حقوق بشر مراکش که در کنار مردم ایستاده اند، از حقوق آنها، آزادی سازماندهی و بیان و ارزش های عدالت و برابری دفاع می کنند.
_______
یادداشت:
نسل Z: نسلی که از اواسط دهه ۱۹۹۰ تا دهه دوم قرن بیست و یکم متولد شد؛ در یک محیط دیجیتال بزرگ شد، از فناوری و رسانه های اجتماعی به عنوان بخشی ضروری از زندگی روزمره استفاده می کند و دنیای فیزیکی و مجازی را در هم می آمیزد و آن را قادر به بسیج و سازماندهی در حوزه دیجیتال می کند.
** «چپ الکترونیکی» یک جریان چپ مدرن است که به دنبال توسعه ابزارها، گفتمان و سازوکارهای سازمانی چپ سنتی با استفاده از فناوری دیجیتال و حوزه شبکه ای در سازماندهی، بحث و بسیج است. خود را به عنوان جایگزینی برای نیروهای تاریخی چپ معرفی نمی کند. بلکه آنها را تکمیل و توسعه می دهد و خواستار ادغام پلتفرم های دیجیتال و دموکراسی مشارکتی با مبارزه میدانی به منظور پیوند دادن مسائل نظری به نیازهای روزانه توده های فقیر کارگر است.
منابع:
1. لوموند آفریقا – «معترضان مراکشی خواستار استعفای نخست وزیر شدند» (۲ اکتبر ۲۰۲۵)
https://www.lemonde.fr/en/le-monde-africa/article/2025/10/02/moroccan-protesters-call-for-prime-minister-s-resignation_6746020_124.html
2. آسوشیتدپرس نیوز – «اعتراضات جوانان مراکشی پس از مرگ در بیمارستان اگادیر آغاز شد» (۱ اکتبر ۲۰۲۵)
https://apnews.com/article/912ca1a9dbc42e6d3d2f8a1067eb12f9
3. رویترز – “جوانان مراکش و پلیس برای پنجمین شب اعتراضات خواستار آموزش و مراقبت های بهداشتی درگیر شدند” (۱ اکتبر ۲۰۲۵)
https://www.reuters.com/world/africa/moroccos-youth-police-clash-fifth-night-protests-demanding-education-health-care-2025-10-01
4. گاردین – «اولین مرگ و میر در اعتراضات ضد دولتی به رهبری جوانان مراکش در حالی که پلیس آتش گشود» (۲ اکتبر ۲۰۲۵)
https://www.theguardian.com/world/2025/oct/02/first-deaths-in-moroccos-youth-led-anti-government-protests-as-police-open-fire
5. الجزیره – “۷ سؤالی که توضیح می دهد در اعتراضات نسل Z مراکش چه اتفاقی می افتد” (۲ اکتبر ۲۰۲۵)
https://www.aljazeera.net/news/2025/10/2/7-%D8%A3%D8%B3%D8%A6%D9%84%D8%A9-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%85%D8%A7-%D9%8A%D8%AC%D8%B1%D9%8A-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D8%AD%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D9%8A%D9%84-%D8%B2%D8%AF
6. بی بی سی – “اولین قتل در مراکش از زمان آغاز اعتراضات نسل Z”https://www.bbc.com/news/articles/cgrqpekyxpvo
7. “برجسته ترین پایه های فکری و سازمانی چپ الکترونیکی” Rezgar Akrawi