بحران های فزایندۀ اقتصادی و اجتماعی، شرایط بسیار سخت و توانفرسایی برای کارگران و دیگر توده های زحمتکش در ایران به وجود آورده است. هزینه های سرسام آور زندگی، خانواده ها را در حسرت ابتدایی ترین خواست هایشان قرار داده و سفره های کارگران و اقشار زحمتکش جامعه هر روز خالی تر از روز قبل شده است. کمترین رفاه اجتماعی به آرزوئی دست نیافتنی تبدیل شده و سایه شوم فقر بر زندگی توده ها سنگینی می کند. طبق آمار بیش از ۶۰ درصد جمعیت زیر خط فقر قرار دارند. این شرایط سخت موجب شده تا انگیزۀ اعتراض به شرایط موجود در میان اقشار مختلف مردم افزایش یابد. کارگران به پایین بودن سطح دستمزد، افزایش ساعات کار، عقب افتادن پرداخت حقوق ها، بیکاری گسترده و تورم افسار گسیخته اعتراض دارند. معلمان نیز همین درد مشترک را در محیط های تبعیض آمیز کار و آموزشی تجربه می کنند. بازنشستگان خستگی ناپذیر سال هاست با بی اعتمادی کامل به هر مسئول و نهاد دولتی، نسبت به برآورده کردن خواست هایشان، «کف خیابان» را برای گرفتن حق و بیان اعتراضات خود انتخاب کرده اند. زنان و جوانان که سیاست ظالمانه حاکمیت برایشان به قانون بدل شده است، راه بیان حق طلبی خود را اعتراضات مدنی و سرپیچی از قانون اسارتبار جمهوری اسلامی و مبارزه برای آزادی انتخاب شیوه های زندگی و پوشش خود، می دانند. بدون شک مبارزه هر کدام از نیروهای معترض اجتماعی پافشاری بر حقوق مسلمی است که چشم پوشی از آنها موجب تشدید اسارت بیشتر در چنگال حاکمیت می شود. بر بستر این شرایط سخت و غیر قابل تحمل است که هر روزه در شهرها، مراکز کارگری و آموزشی و درمانی فریادهای اعتراض کارگران و زحمتکشان بر می خیزد و تإکید بر همین خواست هاست که اعتراضات استمرار می یابد.
برای تسهیل در امر مبارزه و تأثیر گذاری بر سایر جنبش های اعتراضی و ارتقای مبارزات به گونه ای که عمق و گستردگی اعتراضات و اتحاد جنبش ها را تحقق بخشد، تأکید بر مطالبات اقتصادی ضرورت اجتناب ناپذیر دارد. زیرا مطالبات اقتصادی اساس گذران زندگی و مبنای ابتدائی ترین حق حیات انسان هاست. شعار افزایش مزد، کم کردن ساعات کار، اعتراض به تورم و گرانی، تبلوری از سختی زندگی و عدم تطابق با سطح معیشت و هزینه هایی است که نیازمندی های ابتدائی هر شهروندی را تأمین می کند. اما مبارزه برای خواست های اقتصادی هرچند بسیار لازم است اما به تنهائی کافی نیست. زیرا عدم تأمین نیازمندی های کارگران و توده های زحمتکش وابسته به امر ماهوی دیگری است که متأثر از کل نظام اقتصادی و سیاسی حاکم و وظایف دولت ها در تحقق آنهاست. هنگامی که نظام اقتصادی و سیاسی حاکم و دولتی که نهاد اجرایی و مسئول تأمین حقوق مردم است، ناتوان در اجرای مسئولیت خود باشد و یا بهتر بگوئیم أراده و تمایلی برای حل مشکلات تودۀ مردم نداشته باشد و با سیاست های غلط و استثمار گرانه خود موجب افزایش و پیچیدگی مشکلات توده های زحمتکش جامعه گردد، در این صورت تنها اعلام خواست ها و فریاد حق خواهی برای تخفیف ستم بر جامعه و تأمین معیشت توده های کارگر و زحمتکش دیگر کافی نیست و باید به راه عملی مؤثرتری روی آورد. این راه مستلزم اتخاذ سیاستی مستقل از جانب کارگران و زحمتکشان در تقابل با کل نظام اقتصادی و سیاسی سرمایه داری حاکم می باشد.
ممکن است گفته شود معترضان آنقدر به اعتراضات خود ادامه می دهند تا یا دولت متقاعد به تأمین خواست ها گردد و یا توده های معترض در استمرار مبارزه خود بالاخره در یابند که حاکمیت سرمایه داری نمی خواهد پاسخ گوی خواست توده ها باشد. آن زمان است که همان خواست های اقتصادی به مسیر سیاسی نیل می یابد. این پاسخ بیش از آنکه تکیه بر پویایی مبارزه برمبنای اراده و آگاهی سیاسی طبقه کارگر داشته باشد، وابسته به تقدیر گرایی و از این ستون تا آن ستون فرج است، می باشد. در شرایطی که رئیس جمهور در کمال بی شرمی از هر هزینه ای برای مردم سرباز می زند و با درماندگی، حل مشکلات را به عهده خود مردم می گذارد و می گوید: «خودتان به فکر خودتان باشید»، چشم بستن بر واقعیات و امید کاذب داشتن به این نظام فرتوت، ساده لوحی بیش نیست.
از این رو انتخاب دقیق و آگاهانه برخی شعارها و همراهی طبقات و اقشاری که متحد طبقاتی کارگران در امر مبارزه هستند موجب تقویت صفوف دوستان مردم زحمتکش و ایجاد آلترناتیوی پر قدرت در مقابل حاکمیتی می شود که دشمن طبقاتی کارگران و زحمتکشان است. هر آینه کارگران و زحمتکشان قادر به تقویت صفوف خود و اتخاذ روش های پیشرفته تری در مبارزه خویش نگردند، دولت های سرمایه داری نیز با افزایش سلطه و اقتدار بر جامعه، به ستم و سرکوب استمرار می بخشند.
نظام سرمایه داری و دولت های حاکم حامی آنها مسبب همه مشکلات و گرفتاری های مردم هستند و گرانی، بیکاری، تورم، زندان و سرکوب آزادی های اجتماعی و سیاسی محصول حاکمیتی است که مدافع سرمایه داران و زمین داران می باشد و هیچ قرابتی با منافع کارگران و زحمتکشان ندارد. هیچ پرده ای نباید بر ماهیت پلید، ضد کارگری و استثمارگرانۀ حاکمیت سایه اندازد و ظلم و ستم آن را استتار کند. باید برای مبارزات مستقل، خستگی ناپذیر و آشتی ناپذیر سیاسی و اقتصادی با نظام اقتصادی- اجتماعی و سیاسی حاکم آماده شد! این روند آغاز شده است و ما شاهد تلاش معترضان برای « پوست اندازی جامعه هستیم».
۳۰ مهر ۱۴۰۴
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان
گروه اتحاد بازنشستگان