در هفته گذشته، جامعه رزیدنتی در یک شهر شاهد رخدادی تلخ بودند: یکی اقدام به خودکشی کرد و جانش را از دست داد، دیگری با خوششانسی از مرگ گریخت. این دو اتفاق نه تنها تراژدی فردی هستند، بلکه بازتاب بحران ساختاری و فرسودگی شدید نیروی انسانی در نظام سلامت ایراناند. رزیدنتها و پرستاران ستونهای اصلی نظام سلامتاند، اما این ستونها تحت فشار شدید کاری و بیتوجهی مدیریتی در حال فروپاشیاند. شیفتهای ۳۶ ساعته، کمبود نیروی انسانی، برخوردهای سلسلهمراتبی و تحقیر، فقر ،همگی زمینهساز فرسودگی روانی و جسمی هستند.
رزیدنتها همزمان باید درس بخوانند، امتحان دهند و بیماران را ویزیت و عمل کنند. کوچکترین اشتباه در این شرایط، ممکن است به جان بیمار آسیب بزند و سرزنشهای مدیریتی یا استادان را به همراه داشته باشد. این فشار، فراتر از ظرفیت انسانی است و نشان میدهد که مشکل، فردی نیست؛ مشکل، ساختاری است که سلامت نیروی کار را قربانی میکند رزیدنتهای جراحی زنان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، با انتشار بیانیهای صریح، اعتراض قانونی و مسالمتآمیز خود را اعلام کردند. در این بیانیه آمده است:
بار اصلی درمان در مراکز آموزشی بر دوش رزیدنتهاست، اما فشارهای طاقتفرسا و بیتوجهی مدیریتی ما را در آستانهٔ فروپاشی جسمی و روانی قرار داده است… تصمیم ما برای اعتصاب، نه از سر بیمسئولیتی، بلکه از سر مسئولیتپذیری نسبت به آیندهٔ پزشکی کشور است.
این بیانیه، فریاد نسلی است که هم کار میکند، هم درس میخواند و هم خاموش میسوزد. فقدان پاسخگو بودن مدیریت و وزارت بهداشت، و نبود تشکلهای صنفی مؤثر، موجب شده صدای اعتراضات جدی نادیده گرفته شود.
بحران تنها به داخل بیمارستان محدود نمیشود. خانه تعاونگران ایران و فعالان حوزه بازار کار گزارش دادهاند که:
• ۵۷۰ پرستار در سال گذشته مهاجرت کردهاند،
• بیش از ۲۵۰۰ نفر استعفا داده یا ترک خدمت کردهاند،
• حدود ۱۹۰۰ نفر بازنشسته شدهاند،
• یعنی بیش از پنج هزار پرستار از چرخه خدمت خارج شدهاند.
این خروج گسترده موجب ناترازی ساختاری در بازار کار شده است. نسبت پرستار به تخت در ایران ۰.۸ تا ۱ نفر به ازای هر تخت است، در حالی که استاندارد جهانی ۲.۵ تا ۳ پرستار به ازای هر تخت است. به عبارت ساده، یک پرستار ایرانی در بسیاری از بیمارستانها کار سه نفر را انجام میدهد.
پیامد مستقیم این بحران: افزایش فشار بر نیروی باقیمانده، کاهش کیفیت درمان، افزایش احتمال خطاهای پزشکی و تهدید سلامت جامعه. مهاجرت رزیدنتها برای ادامه تحصیل و تخصص در خارج و ماندن آنها در کشورهای مقصد نیز این بحران را تشدید میکند.
براساس آمار انجمن روانشناسان ایران، سالانه حداقل ۱۶ رزیدنت اقدام به خودکشی میکنند. در حالی که آمار جهانی حدود ۴/۸ در هر ۱۰۰ هزار نفر است.
این تفاوت نشاندهندهٔ بحران ساختاری و روانی در نظام سلامت ایران است.
تجربه کشورهای دیگر نشان میدهد که پایش سلامت روان، خطوط تماس اضطراری، مشاوره و کاهش شیفتها میتواند بهطور نسبی از فرسودگی و خودکشی پیشگیری کند. اما در ایران، این اقدامات محدود و پراکندهاند و غالباً به فرایندهای تشویق به سکوت و تحمل فشار کاری منجر میشوند.
خزان سلامت نیروی انسانی، فراتر از فرد یا یک بیمارستان است و تأثیر مستقیم بر سلامت عمومی دارد.
برای پیشگیری از خودکشی و فرسودگی، باید اقدامات ساختاری جدی صورت گیرد:
1-افزایش نیروی انسانی و کاهش شیفتهای طولانی
۲-بهبود دستمزد و جبران بار کاری اضافه
۳-ایجاد سازوکارهای حمایتی روانی و مشاورهای
۴-ترویج همبستگی و اتحاد پرستاران و رزیدنتها برای فشار جمعی بر مدیریت و اصلاح ساختار
تا زمانی که فشار و بیتوجهی ادامه دارد، مهاجرت، فرسودگی و خودکشی به روندی نگرانکننده تبدیل خواهد شد و سلامت جامعه در معرض خطر است.
پرستاران و رزیدنتها ستونهای اصلی نظام سلامتاند. فشار کاری، فرسودگی، حقوق پایین و مهاجرت گسترده، این ستونها را میلرزاند و سلامت عمومی را تهدید میکند.
اعتصاب اهواز و خودکشیهای اخیر، هشداری جدی است: مشکل فردی نیست؛ مشکل ساختاری است.
راه حل، تغییر ساختار، حمایت واقعی و همبستگی صنفی است، تا دیگر شاهد قربانی شدن نیروی انسانی و سلامت جامعه نباشیم.
