بیش از دو هفته است که انبوهی از ساکنان سیل زده بیش از ۱۵ استان کشور، برای اسکان موقت و خورد و خوراک روزانه خود، چشم امید به کمک های دولتی دوخته اند. اما دست اندرکاران حکومتی هنوز هم چشمان خواب آلود خود را می مالند و منتظر اجابت دعاهائی هستند که بر اساس قرارداد رسمی از دو سال پیش توسط وزیر کشور با حوزه [علمیه] قم بسته شده، تا در قبال دریافت وجوه دولتی مرتب دعا کنند کشور از بلایای جوی در امان باشد.
اگر غافل گیری روزهای نخستین، به سبب همزمانی با جشن نوروزی و تعطیلی عید توجیهی داشت اینک پس از دو هفته، کم کاری ستاد امدادرسانی وزارت کشور و نیروهای مسلح، اعم از سپاه و ارتش، یا نیروی دریائی و هوائی، چه توجیهی می تواند داشته باشد که سردار پاسدار پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران، به پاسدار جعفری فرمانده کل سپاه گزارش می دهد “مشکلات بسیاره، مدیریت نیست.هیچ مسئول دولتی جرات نمی کنه اونجا بره! مردم خیلی عصبانی اند. حالا به ما که پاسدار بودیم کمی احترام گذاشتن. من از دست مردم فرار کردم. بدجوری اوضاع وحشتناکه! خدا شاهده اصلن مردم عاصی اند! من تا الان فقط به یه شکلی توانستم از دست شون دربیام بیرون!”
سردار پاکپور از خشم توده های به ستوه آمده مردم “پل دختر” و روستاهای اطراف سخن می گوید و از فرار تاریخی خود! اما “پل دختر” تنها نیست، مردم خرم آباد، شهرهای کوچک و بزرگ استان گلستان و مازندران، همه یک پارچه خشم اند. اما تا کی می توانید فرار کنید جناب پاکپور، و بی گمان دور نیست آن روزی که نه شما و سردار جعفری، که همه سرداران و دست اندرکاران را از پست های فرماندهی و مقام های دولتی و اداری پائین بکشند و راه فراری نداشته باشید! وای بر روزی که خشم توده ها فوران کند.
در مثل مناقشه نیست. می گویند اسب های درشکه در سربالایی، همدیگر را گاز می گیرند امروزه، مقابله با آثار ویرانگر سیل، نمونه ای از همین سربالائی حکومتی است. به همین دلیل گزارش فرمانده پاکپور مورد اعتراض ستاد امدادرسانی وزارت کشور قرار می گیرد، و ادعا دارند با باز شدن راه “پل دختر”، نیروهای امداد رهسپار منطقه شدند. به وزیر کشور جمهوری اسلامی و ستاد امدادرسانی تحت مدیریت وی باید گفت ساعت خواب! پانزده روز است که مردم “پل دختر” و روستاهای اطراف در محاصره سیل هستند و شما منتظر نشستید تا سیل فرو نشیند. آیا نمی توانستید کمک های دولتی و مردمی را با هواپیما به منطقه گسیل دارید. شرم آور نیست که مردمی که هست و نیست خود را از دست داده اند، برای دریافت آب آشامیدنی، خوراک، چادر و پتو پانزده روز در زیر باران و سرما دقیقه شماری کنند. آن جاهائی هم که کمک رسانی انجام شده است، کمک رسانی های مردمی است و سپاه پاسداران از توزیع کمکهای مردمی به سیلزدگان ممانعت بعمل میآورد و میخواهد کمکهای مردمی به سپاه پاسداران تحویل داده شود که به نام سپاه پاسداران باشد و مردم به حکومتیان اعتماد ندارند همانطور که بخشی از کمکهای مردمی به زلزله زدگان سرپل زهاب که توسط سپاه عملاً مصادره شد، را به سوریه فرستادند و یا در بازار فروختند.
اما کمک رسانی بهانه دیگری شده است برای تصفیه حساب های درونی، و سخنان پاکپور تنها مورد آن نیست. پیش از آن، حسن روحانی هنگام دیدار از یک منطقه سیل زده در خوزستان از اقدام سپاه پاسداران دایر بر منفجر کردن جاده و راه آهن “آق قلا” در استان گلستان انتقاد کرد که نقشی نداشته و موجب فرونشستن آب نشده است که با واکنش تند سردار جعفری واقع شد و گفت که رئیس جمهور پیش از این هم از دزدی آب و جا به جائی مسیر آب ها سخن گفته است. شیخ علم الهدی، امام جمعه مشهد هم، با بیان این که سیل نه خشم طبیعت است و نه خشم الهی، از باران رحمت سخن می گوید و از کسانی که قاطع اند و خدمت می کنند( یعنی سپاه)، و کسانی که قاطع نیستند و فقط حرف می زنند (یعنی دولتی ها)! در همین خطبه، با اشاره به حضور ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه اظهار امیدواری می کند که ایشان با نشان دادن قاطعیت، خدمت کند. به بیان دیگر خط و نشان کشیدن برای مخالفان از هر گونه!
سید علی خامنه ای که شهوت کلام دارد و به هر بهانه ای، داد سخن می دهد و امر و نهی صادر می کند چرا در این دو هفته خفقان گرفته بود و به عنوان مسئول اصلی در این فاجعه، دم برنیاورد که چرا با این همه امکاناتی که در کشور وجود دارد، مردم سیل زده تنها مانده اند و اگر کشور ورشکسته است و توان امدادرسانی ندارد چرا از هلال احمر و صلیب سرخ جهانی درخواست کمک های فوری نمی کنند.
در این واقعه ناگوار که تا کنون بر اساس آمار رسمی دولتی حدود هفتاد قربانی و نزدیک پانصد مجروح و ده ها هزار آواره و بی خانمان برجای گذاشته و انبوهی از مردم از هستی ساقط شده اند، زمامداران حکومت اسلامی، هم به سبب ندانمکاری های تا کنونی در بی توجهی به سیل، توفان، زلزله، مسائل زیست محیطی، تغییر مسیر سیلاب ها، شهرسازی در مسیر سیلاب ها، خانه سازی های نامناسب، نابودی جنگل ها و مراتع، سدسازی های بی رویه و بی خاصیت، عدم توجه به امنیت راه ها، به ویژه پل ها و ده ها اقدام نا به جای دیگر، بار اصلی مسئولیت را بر دوش دارند و باید پاسخگو باشند و به اعتبار ناتوانی در امر کمک رسانی به موقع و تشتت در امدارسانی مسئولیتی دو چندان!
پرسیدنی است که کشوری با دو ارتش، دو نیروی زمینی، دو نیروی دریائی، دو نیروی هوائی! چرا در چنین رویدادی لنگ می زند. آیا واحد مهندسی قرارگاه [خاتم الانبیا] تنها و تنها برای دریافت قراردادهای دولتی است تا با دریافت حق و حساب به واسطه ها واگذار نماید؟ بنیاد مستضعفان ـ البته مستضعفان عنوان بی مسمائی است و بنیاد مستکبران مصداق آن است ـ، با آن همه ثروت و درآمدهای بادآورده که در اختیار دارد، چرا به یاری مردم نمی شتابد.
تلاش برای امدادرسانی فوری به همه سیل زدگان و جبران خسارت انبوه مردمانی که خانه، مزرعه، دام و زندگی خود را از دست داده اند و شروع فوری بازسازی مناطق سیل زده، اکنون به مهمترین آماج مبارزات مردمی تبدیل شده است و نباید همه چیز را موکول به سرنگونی جمهوری اسلامی و براندازی نظام سرمایه داری در کشور نمود و باید توجه داشت که ویرانی طبیعت و آلودگی محیط زیست، زندگی همگان را به خطر می اندازد و هیچکس از گزند آن در امان نخواهد بود. اما جمهوری اسلامی، در طی چهل سال گذشته نشان داده، که دشمن مردم ستمدیده و نیز طبیعت سالم است و در برابر توده مردم احساس مسئولیت ندارد. به باور روحانیت حاکم مردم باید در خدمت نطام و تحت امر رهبر باشند. مردم برای نظام هستند و نه نظام برای مردم! به راستی در برابر جمهوری اسلامی راه دیگری، جز سیل بنیانکن توده ای متصور است؟
سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه داری
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
کمیته مرکزی سازمان راه کارگر
۱۶ فروردین ۱۳۹۸