در حقيقت سازمان راه كارگر با نگارش هوشمندانه و نشر جزوه هاى ” فاشيسم، كابوس يا واقعيت” اعلام وجود كرد. در اين جزوه ها از جمله به مسائل حاشيه نشين ها و ساكنان حلبى آبادهاى از روستا رانده و در شهر مانده اشاره، و بويژه به خوش نشينان و روستائيان بى زمينى كه در نتيجه پياده كردن اصول به اصطلاح انقلاب شاه و ملت، ديگر توان ماندن در ده را نداشته و بار و بنديل شان را بسته و در مخروبه ها و ويرانه هاى پيرامون شهرهاى بزرگ سكونت گزيده بودند، پرداخته شده است.
جايز است بگوييم كه انقلاب عظيم 57 با تمرد و قيام اين محرومان در منطقه خاك سفيد اطراف تهران شروع شد، هنگامى كه ماشين آلات ماموران شهردارى را كه براى تخريب آلونك هاى شان آمده بودند، را منهدم ساخته و به آتش كشيدند.
يكى از اصلى ترين اهداف انقلاب در واقع امر، حل اين معضل و تضاد اجتماعى پيچيده بود، معضلى كه هر دم ريشه دارتر و فراختر و گسترده تر شده ولى هيچگاه اين تضاد بصورت اساسى حل نگشته و پرونده اش مختومه نگرديد، و تا حل نگردد مبارزه و قيام همچنان ادامه خواهد يافت.
بعد از پيروزى نيم بند انقلاب و با آغاز جنگ ايران و عراق، فرزندان اين قشر محروم را با تطميع و تهديد به جبهه ها فرستادند كه كرور كرور طعمه ميادين شعله ور جنگ شدند. گروهى از آن ها را هم به عضويت در كميته ها و بسيج و سپاه و سازمان اطلاعات در آوردند.
سپس با سراريز شدن بى امان دلارهاى نفتى، شمارى از آنان بعنوان كارگران كارخانه ها و يا شهردارى ها و راه سازى ها و غيره، مشغول به كار شدند ولى با همه اين احوال، راه حلى براى معضل اين رانده شدگان از زمين هاى آباء و اجدادى شان يافت نشد.
اگر چه جريان يورش روستائيان به شهرها هيچ وقت متوقف نشد، ليكن بطور مشخص در دهه اخيراست كه ما شاهد روند شتابناك ضخيم تر شدن كمربند فقر و مسكنت تقريبا تمامى شهرهاى ايران بوده ايم. چرا كه بخاطر پختن سوداى رهبرى جهان اسلام در مخيله حاكمان و زمامداران از يك سو، و تلاش خستگى ناپذيرشان براى دستيابى به بمب اتم و ديگر سلاح هاى كشتار جمعى، سرنوشت اين كشور به يكباره دستخوش انواع طوفانها و تكان ها و تحريم هاى رنگارنگ گرديد. حاكمان و واليان و مديران و فرماندهان عالى مقام كه با نظر به جام جهان نماى خود آينده كشور را تيره و تار ديدند بى مهابا و با دستپاچگى ديوانه وارى دست به چپاول هست و نيست مملكت زدند و طلاها و پول هاى تعميد شده با ارزهاى معتبر را به خارج پست كردند.
لذا غالب كارخانه هاى داير و فعال ورشكست گرديده، بيشتر فعاليت ها و پروژه هاى عمرانى متوقف، و كارگران از كار اخراج شدند.
اين بار همين كارگران شهر نشين بيكار شده، بودند كه كرور كرور از مراكز شهرها به مناطق فقيرنشين و حاشيه رانده مى شدند. كارگرانى كه دست كم ديگر مثل كوخ نشينان سابق به معتقدات خرافى پاى بند نسيتند.
با اين تعريف حاشيه نشينان جديد از دو خصلت ويژه برخوردارند. اينان غالباً كارگران بيكار شده اند و نه خوش نشينان روستايى مثل سابق، و ديگر اينكه تأثير عنصر دين و مذهب در آنان به حدى نيست كه به سادگى فريب آخوند و تبليغات خرافه گسترانه اش را بخورند و حركات اعتراضى شان را به نفع خود مصادره نمايد.
خصوصيت جنبش حاشيه نشينان و بيكاران
– حاشيه نشينان و بيكاران و از هستى ساقط شدگان، بخاطر تشتت و پراكندگى و فقدان سازماندهى و رهبرى مشخص، عادتا توان راه اندازى و پيگيرى مبارزات حساب شده و انتقال منظم از يك مرحله به مرحله بالاتر را ندارند ؛ لذا خيزش آنان واكنشى، جهشى و فورانى است. آنان مى خواهند كه يك روزه به تمام اهداف و خواسته ها و اميال سركوب شده نائل آيند، و چون به واقع چيزى براى از دست دادن ندارند از اين رو، ترس و واهمه اى از ضرب و جرح و حتى مرگ ندارند. آنان با هر وسيله دم دست، بشدت، با قدرت و تا آخرين نفس از خود دفاع مى كنند.
– در قياس اين جنبش با حركات طبقه كارگر بايد اشاره كنيم كه اصولا طبيعت و خصلت نظام هاى سرمايه دارى بر اين قرار است كه كارگران تقريباً هميشه در حال مبارزه و درگيرى با صاحبان سرمايه اند. گاهى كميت و ميزان اين جدال و درگيرى أهنگ نازلى دارد و زمانى اوج مى گيرد. از كشمكش و اعتراض ساده، به اعتصاب و بست نشينى و سپس به تظاهرات ارتقا مى يابد. در مراحلى هم كل كارخانه و مؤسسه را تصاحب كرده و تمامى امورات آن را خود مى گردانند. كارگران معمولا مبارزات خود را با آرامى شروع مى كنند و كم كم بر كميت و كيفيت و سرعت حركات خود مى افزايند. توازن قوا چگونگى انتخاب و شروع و خاتمه مراحل مبارزه را تعيين مى نمايد.
نقاط ضعف جنبش حاشيه نشينان
همانگونه كه گفتيم حاشيه نشينان، معمولا توده هاى ناهمگون، غير متشكل، سازمان نيافته، بى نقشه و برنامه و فاقد رهبرى متمركز هستند. در هنگامه رزم، آنان از قواعد شناخته شده پيروى نمى كنند. تنها اين را مى دانند كه بايد مستقيما به جلو پيش بروند و عقب نشينى منظم در برنامه شان نيست. غالباً جنبش آنان عكس العملى و واكنشى است و با اصول و شيوه هاى كنشگرى صبورانه و حوصله مند، آشنايى چندانى ندارند. آن ها مى خواهند نتيجه اى را كه بايد طى ماهها به آن دست يافت، در خلال فقط يك و يا چند روز معدود به آن نائل آيند. بايد اضافه نمود كه اينان به آسانى فريب تاكتيك هاى طرف مقابل را مى خورند، براى مثال ممكن است كه عوامل رژيم در بحبوحه خيزش و قيام، براى تخريب وجه مردمى اش، اقدام به آتش سوزى عمدى و يا شكستن شيشه و درب مغازه ها و بانك ها و خودروها و حتى ادارات بزنند، و با استفاده از اين روش موفق مى شوند معمولا بخشى از اين قيام كنندگان را به دنبال خود بكشانند. مثال ديگر اينكه چند مأمور حكومت با لباس شخصى جلو بيقتند و مسير حركت تظاهر كنندگان را به نقطه و محلى كه خود مى داتند رهنمون شوند تا آنجا در قبضه سركوبگران گرفتار آيند.
چگونگى غلبه بر نقاط ضعف
– در درجه نخست هر قيامى به رهبرى و سازماندهى متقن احتياج دارد. هم اكنون تعداد كارگرانى كه سال هاى متمادى تجربه مبارزاتى دارند و بسيارى از اعتراضات و تحصن ها و تظاهرات جمعى را با موفقيت گذرانده اند كم نيست. حتى شمارى از آنان خود رهبر كارگران كارخانجات مختلف كوچك و بزرگ بوده اند. لذا اينان توان و پتانسيل و تجربه سازماندهى و رهبرى حركت هايى را كه در محلات و برزن هاى شان صورت مى گيرند، دارا مى باشند.
– در ميان انبوه بيكاران، شمار قابل توجهى از تحصيلكردگان دانشگاهى و ستم ستيزان حرفه اى وجود دارند كه مى توانند از علم و دانش خود و تجارب مبارزاتى كه در دانشگاه ها آموخته اند بهره برده و در تنظيم صفوف بهم فشرده بپا خاستگان نقش بايسته اى ايفا نمايند. تعيين شعارها، مسيرها، اهداف، اماكن و روش هاى مقاومت و شرح تاكتيك هاى لازم براى مداومت اعتراضات چه در حالت پيشروى و چه عقب نشينى به موقع و به هنگام، دادن هشدارهاى لازم راجع به رويه ها و شگردهاى نيروهاى سركوب، تعيين وسايل و ابزار ضرورى براى دفاع از خود، انتخاب اماكن و ميادين مناسب براى سهولت كارزار در زمان پيشروى و يا گريز، چاپ و تكثير كتابچه ها و دستور العملهاى راهنما با بهره گيرى از تجارب و رهنمودهاى مبارزان كهنه كار داخلى و يا خارجى و غيره، همه و همه از وظايف اين رهبران است.
– سازمان هاى انقلابى پيشتاز كه در اين مناطق عضو و يا هوادار دارند مى توانند از طريق اين افراد رهنمود هاى مبارزاتى مدون و يا شفاهى خود را به انبوه قيام كنندگان، قبل، در اثنا و يا پايان مراحل خيزش ارائه دهند و از آن ها بخواهند كه خود نيز در صفوف مقدم شان جاى گيرند.
پيوند اعتراضات و خيزش هاى طبقه كارگر و حاشيه نشينان
تعداد كارگرانى كه خود در ميان حاشيه نشينان و ديگر مناطق محروم سكونت دارند كم نيست. آنان مى توانند حلقه وصل و پيوند جنبش كارگران و حاشيه نشينان باشند و تلاش ورزند كه حركت هاى اعتراضى و خيزشى شان را رهبرى نموده و آن ها را به دنبال خود بكشانند. يكى از بارزترين رسالت طبقه كارگر همين راهبرى مقاومت و ايستادگى و خيزش ديگر لايه ها و اقشار تهيدستان جامعه مى باشد. آشكار است كه برشمردن اين وظايف و عملكردها در حرف آسان است ولى به عمل در آوردن اين رهنمود ها بسيار مشكل مى نمايد؛ ليكن بى درنگ بايد افزود كه هيچ تلاش سترگى خالى از دشوارى نيست زيرا پيشبرد اين كارزار بزرگ به آسانى ميسر نمى شود.
اگر اين كارگران و تحصيل كردگان و طرفداران سازمان هاى پيشرو و مردمى بتوانند، مدت ها قبل از وقوع هر خيزشى، با هم رابطه برقرار كرده و آشنايى موقت خود را به آشنايى پايدار ترى تبديل نمايند، كار آنان بسيار آسان مى شود.
ناگفته پيداست كه عمل سازماندهى و متحد ساختن و رهبرى حركت هاى كارگرى و توده اى در هماهنگى و همگامى با رهبران بالقوه و بالفعل تشكيلات كارگران و حاشيه نشينان و ديگر ساكنان مناطق محروم، از وظايف اصلى احزاب و سازمان هاى چپ انقلابى است كه بايستى هبه هنگام شروع قيام ها و خيزش توده هاى بپا خاسته، بيشترين تلاش خود را نسبت به تحقق اهداف مرحله اى و راهبردى حركت هاى اعتراضى مبذول دارند.
البته تأكيد ما بر اين دو قوه محركه جنبش بمعنى ناديده گرفتن بقيه اقشار و لايه هاى اجتماعى مانند زنان و آموزگاران و دانشجويان و دانش آموزان و كارمندان و رانندگان وسايل نقليه عمومى و خصوصى و خطى و دستفروشان و كشاورزان و پرستاران و مال باختگان و زندانيان و سربازان و كنشگران اقوام مختلف نيست، و مشاركت در هر حركت اين توده هاى محروم مباينتى با پرداختن به قيام هاى اين دو نيروى بزرگ جامعه ندارد.
حميد افشار