امروز لبنان در آتش خشم مردم از فساد، ناکارآمدی، فقر و تروریسم دولتی میسوزد اما انفجار بیروت هرچند بزرگ اما جرقهای بیش نبود. مرور اخبار یک سالونیم گذشته با کلیدواژه لبنان، چهره واقعیتری از اعتراضات لبنان و ترکیب جمعیتی معترضان به ما میدهد.
انقلاب؛ امیدی در خون دانشجویان لبنانی
دانشجویان و دانشآموزان، یکی از موثرترین نیروهای حاضر در اعتراضات یک سال اخیر لبنان به شمار میروند. آبان ماه سال گذشته، دانشآموزان و دانشجویان لبنانی رسما به موج اعتراضات مردمی این کشور علیه فساد، ناکارآمدی اقتصادی و تبعیض پیوستند و کلاسهای درس را تعطیل کردند. به اینترتیب، دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه علم و فرهنگ، کلاسها را تعطیل و در مقابل دانشگاه تجمع کردند. آنها در شعارهایشان میگفتند «وقتی آیندهای وجود ندارد، چرا باید به کلاس درس برویم؟» یکی از دانشجویان معترض در آن تجمع در مصاحبهای با شبکه الجزیره، گفت «اغلب هم سن وسالهای من برای کسب موقعیت بهتر اقدام به مهاجرت کردند و انقلاب امید تازه ای به من داده است.» به گزارش این رسانه، اعتراضات دانشجویی به بیروت محدود نبود و در شهرهای جونیه، جبیل، بکاء، نبطیه و صیدا و مناطق جنوبی نیز به شکل گسترده ای ادامه داشت.
نه به کالاییسازی آموزش!
اواخر خرداد ماه سال جاری نیز تصمیم دولت جدید لبنان، درباره نحوه برگزاری امتحانات مدارس و دانشگاه های این کشور در ایام شیوع کرونا، موج تازه ای از اعتراضات را کلید زد. دانشجویان و دانشآموزان لبنانی در اعتراض به این اقدام دولت و خصوصیسازی آموزش در این کشور، مقابل وزارت آموزش و تحصیلات عالیه و وزارت تعلیم و تربیت تجمع کردند. روی پلاکاردهای اصلی این تجمع، جملاتی چون «الیگارشی حاکم سقوط میکند» و «ما هزینه نمیپردازیم» نوشته شده بود. در همین راستا، طوفان توییتری با هشتگ «تعلیم مش سلعة» به معنای «آموزش کالا نیست» راه انداختند. هرچند این اعتراضات پس از مدتی خاموش شد اما ماحصل زنجیره این اعتراضات، امروز در قالب انقلابی شعله ور نمود عینی پیدا کرده است. البته در سال 2007 میلادی نیز دانشجویان لبنانی در اعتراض به هزینه بالای آموزش خصوصی در این کشور دست به اعتراض زدند.
همدستی گروههای سیاسی لبنان در خصوصیسازی آموزش
مرور این اخبار ما را به کلیدواژه «خصوصی سازی آموزش» به عنوان آفتی فراگیر در این کشور میرساند؛ آفتی که سایر گروه های سیاسی از آن منتفع میشوند. چراکه هر طیف سیاسی، قومی و مذهبی بنا بر اهداف ایدئولوژیکی که دنبال میکند، مدارس و دانشگاههای خود را تأسیس کردهاند؛ مدارس شبانهروزی گروههای مسیحی نزدیک به دولت فرانسه، مدارس خصوصی وابسته به حزب الله و دانشگاه آمریکایی بیروت تنها بخش کوچکی از این سیاههاند. البته قانون هم از این اقدام آنها حمایت میکند؛ بنا بر قانون اساسی لبنان، «نظام آموزشی، نظامی آزاد و تحصیل برای همه شهروندان تا سال نهم اجباری است.» بنا بر همین قانون آموزش در اشکال دولتی و خصوصی ارائه میشود؛ بخش دولتی، از میراث دوران استقلال لبنان از قیمومیت فرانسه به شمار میرود اما آموزش خصوصی، به دلیل بافت جمعیتی و مناسبات اجتماعی و سیاسی مرسوم در لبنان، ریشه ای دیرینه دارد.
خبرگزاری ایرنا، در گزارشی با عنوان «نظام آموزشی در لبنان، خصوصیها همچنان پیشتاز» مدعی شد «بنا بر آمارهای رسمی، دو سوم دانشآموزان لبنانی در مدارس خصوصی تحصیل می كنند». در بخش دیگری از این گزارش، تأکید شده است «در سراسر لبنان، مدارس خصوصی، به رغم هزینه های بالا، با استقبال بیشتری روبهرو هستند. اغلب مدارس خصوصی لبنانی _در بیروت_ برای هر دانش آموز هزینهای بین 2 تا 5 هزار دلار دریافت می كنند كه به خدمات مختلف آموزشی، سطح كیفی و دیگر مولفه.ها بستگی دارد.» بنا بر همین گزارش، ساختار آموزشی در مدارس خصوصی و دولتی متفاوت و تنها منابع آموزشی، مطابق با قانون یکسان است.
بر اساس آمارهای بانک جهانی در سال 2017 میلادی، تنها 8.6 درصد از منابع مالی دولت در بخش آموزشوپرورش (تا سال 2013) هزینه شده است. بر اساس همین گزارش، دولت در زمینه آموزشعالی یا تحصیلات تکمیلی هیچ هزینهای نکرده است؛ به عبارتی دیگر تحصیلات دانشگاهی در این کشور صددرصد خصوصی است. در بخشی از این گزارش تأکیده شده «توسعه آموزش و اشتغال به عنوان برنامهای مشارکتی میان بخش دولتی و خصوصی که بخشی از برنامههای بانک جهانی پس از حمایت مالی از این کشور در این کشور است، باید دنبال شود.»
خصوصیسازی آموزش به عنوان ایدهای فراگیر میان گروههای سیاسی معارض لبنان که هر یک بازوی نیرو یا دولتی خارجی در زمین سیاست این کشور محسوب میشوند، در حال اجراست و برنامه بانک جهانی پس از سال 2017 به خشکاندن ریشههای «آموزش عمومی» در این کشور سرعت بخشیده است.