چهل سال از اعلام موجودیت سازمان راه کارگر می گذرد.
سازمان راه کارگر در چهارم تیرماه سال هزار و سیصد و پنجاه و هشت، در هنگامه ای سرنوشت ساز، در کشاکش میان مدافعان تداوم انقلاب با ضدانقلابی که چون بختک از دل قیامی پیروزمند سر برآورده بود، از اتحاد محافل سه گانه خط چهار زندان شاه، تولد یافت.
جریان ما به عنوان خط چهار، در مرزبندی با دیدگاه های راست روانه ی حزب توده به عنوان”خط یک”، نقد مبارزه مسلحانه جدااز توده ها و جنبش مبارزاتی کارگران، به عنوان “خط دو” و نقد گرایشات طیف مائوئیست و سه جهانی به عنوان”خط سه”، با انتشار سلسله بحث های راه کارگر موجودیت یافت و “راه کارگر”، زیبنده ی نام سازمانی ما شد.
در شرایطی که سازمان های انقلابی هر کدام به گونه ای در پی نجات انقلاب بودند، سازمان ما، انقلاب را شکست خورده نامید و در عرصه مبارزه طبقاتی و سیاسی، با شعار “انقلاب مرد، زنده باد انقلاب”، به میدان کار زار سیاسی آمد و تلاش خود را معطوف به برپائی انقلاب دیگری نمود و در شرایط حاکمیت قدرت دوگانه، این پرسش اساسی در مورد ماهیت ضدانقلاب حاکم، به میان گذاشت: فاشیسم، کابوس، یاواقعیت!؟
با تاسف فراوان این ارزیابی درست از آب درآمد! و حکومت خونخوار مذهبی و پاسدار سرمایه داری، با سیمای مخوفش به نام جمهوری اسلامی، و حاکمیتی مبتنی بر اصل ولایت فقیه، و دیرتر ولایت مطلقه ی فقیه،واقعیت پیدا کرد و در مسیر تثبیت خود، با درنده خوئی تمام هر نیروی مبارز و مخالفی را به خاک و خون کشید!
اینک چهل سال از آن تاریخ می گذرد، چهل سالی که رژیم سرمایه داری و مذهبی حاکم بر ایران، چون اختاپوسی هولناک، گام به گام سایه شومش را بر سراسر کشور، گسترانیده، با ایجاد نظام آپارتاید جنسیتی، سرکوب خشن زنان و بی حقوقی آنان را با توجیه شرعی وجهه ی قانونی بخشیده، بزرگ ترین تصفیه ایدئولوزیکی و تفتیش عقاید را علیه دگراندیشان به راه انداخته، صدها هزار تن را به بند کشیده و ده ها هزار تن از آنان را به جوخه های اعدام سپرده، جنگی هشت ساله و ویرانگر بر دو کشور همسایه ی ایران و عراق تحمیل ساخته، که ورای تلفات سنگین انسانی و هزینه ی گزاف جنگی، ویرانی بخش مهمی از زیرساخت های اقتصادی و نابودی حوزه های تولید داخلی، پی آمد طبیعی آن باید دانست.
وجه دیگری از این رژیم،غارت و چپاول مداوم ثروت عمومی و منابع زیر زمینی توسط آیت الله هاو فرزندان و ایادی حکومتی است که با عریانی و گستاخی در برابر چشمان حیرت زده کارگران و زحمت کشان و توده ی مردم انجام می گیرد. سران حکومتی، این چپاول و سرقت و تالانگری را با استقرار ده ها دستگاه رنگارنگ سرکوب و سازمان های اطلاعاتی، کشتارهای جمعی و نسل کشی بی حساب و کتاب،از همان آغاز مصادره قدرت تا به امروز پیش برده اند.
جمهوری اسلامی در تمام این چهار دهه، استبداد دینی و سیاسی را ابزار تشدید استثمار و بهره کشی سرمایه داری ساخته، دمار از روزگار همگان، به ویژه کارگران و زحمتکشان در آورده، اکثریت بزرگی از جامعه را خانه خراب کرده است و امروزه به گونه ای که همه شاهدیم، حکومت ترور و وحشت را با سیاست های ویران گر و عظمت طلبانه در آمیخته، در رویای گسترش امپراتوری اسلام شیعی، با مشارکت فعال در جنگ های نیابتی، کشور را به آستانه جنگی نابود کننده کشانیده است.
با این وجود، کار گران، زحمتکشان و توده های تحت ستم، هرگز از پای ننشسته، پرچم سرخ مقاومت را در برابر شدیدترین سرکوب ها و در دشوارترین شرایط با برپائی جنبش های کارگری، اجتماعی و مدنی، برپا داشته اند.
ما راه کارگری ها، اگر چه به نوبه ی خود و به اعتبار مشارکت در پراتیک سیاسی و مبارزاتی، اشتباه های خود را هم داشته ایم، اما برای صیقل یابی مواضع سیاسی و درک روشن از مبارزه ی طبقاتی و سوسیالیسم، سهم ارزنده ای از مبارزه ی ایدئولوژیکی را بر دوش کشیده، با ارزیابی از قدرت و حاکمیت، همواره راس هرم قدرت را نشانه گرفته، دوش به دوش، سایر نیروهای انقلابی و کمونیست، در پشتیبانی از مبارزه حق طلبانه ی ملیت های تحت ستم، کار گران، زحمت کشان، زنان، جنبش های اجتماعی و مدنی علیه حکومت ارتجاع اسلامی و سرمایه داری، پیکار کرده ایم و در این راه شمار زیادی از رفقای ما دستگیر ، شکنجه و زندان را به جان خریده، یا با مرگ سرخ خویش پرچم پایداری را برافراشته اند و ما در این نبرد نابرابر، در مقابله با حکومت جهل و استبداد و استثمار ایستادیم و برای سرنگونی انقلابی آن با سازمان یابی کارگران، آموزگاران، ملیت های تحت ستم دوگانه، و توده های انبوه تحت ستم، برای پایان دادن به نظام سرمایه داری در یک انقلاب اجتماعی و گذار به سوسیالیسم، با تمام توان و بود و نبود خود ادامه خواهیم داد. آری پایان دادن به ستم دینی و طبقاتی، کسب آزادی و دموکراسی، برقراری سوسیالیسم و دنیایی بهتر، انسانی و عادلانه ، آن چنان گوهرهای نایابی هستند که به پای آن می توان ایستاد و در راه آن می باید از جان گذشت.
سازمان ما دهه خونین شصت را، که اوج جانفشانی های انقلابی و ایستادگی به قیمت جان باختن درشکنجه گاه ها و ایستادن در برابر جوخه های اعدام و طناب دار دژخیمان اسلامی، و تداوم آن زندان و یا خروج ناخواسته و زندگی در تبعیدگاه بود، با بهائی سنگین از سر گذراند و امروزه در پرتو چهل سال مبارزه و مقاومت انقلابی پیگیر و مداوم، کارگران، آموزگاران، دهقانان، زنان، دانشجویان، جنبش های اجتماعی و مدنی و مبارزه خلق های تحت ستم، توهم گذشته، فروریخته، پایه ی توده ای حکومت ریزش اصولی نموده و شرایط سرنگونی شتابان فر اهم می آید.
جنبش دی ماه سال نودو شش و تداوم نسبی تا کنونی آن نویدبخش فرارسیدن آن رستاخیز انقلابی است که چهل سال برای آن جانفشانی شده است.
در چهلمین سال برپائی سازمان “راه کارگر”، راه سرخ یاران و هم رزمان جانباخته و جان بر برکف مان را پاس می داریم و بر پیمان استوار خود برای استقرار آزادی و سوسیالیسم، پایان دادن به استثمار و استبداد دینی، درهم شکستن دنیای کهنه و برپائی دنیایی نو و عادلانه پای می فشاریم.
ماندگار باد یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم
پر رهرو باد راه سرخشان
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم
سازمان راه کارگر
چهارم تیرماه نود و هشت