کرونا و نقش آن در بیکاری مشمئز کننده زنان!
شیوع ویروس کرونا در حوزه های مختلف اجتماعی، شخصیتی و سیاسی تاثیرات مستقیمی بر زندگی بشر داشته است. می توان هریک از آن ها را در زمینه های گوناگون جداگانه مورد بررسی قرار داد. این تاثیرات موجب شده است شیوه زندگی ما نیز دچار تغییرات غیر قابل انکاری شود. تعطیلی تجمعات سیاسی، که البته نه به نفع مردم، بلکه به نفع دست اندر کاران رژیم های سربگر است، از یک سو، تعطیلی بخش های زیادی از کسب کارها، تعطیلی مجامع مختلف مذهبی (که البته نوید خوش آیندی از بی محتوا بودن چنین مراسمی در ذهن مردم زود باور در پی داشته است)، گسترش کارهای دور کاری و کار با کامپیوتر و آموزش و پرورش از راه دور و ده ها و یا شاید صدها تغییرات اجتماعی دیگر، که البته همه بسود صاحبان سرمایه و قدرت و بزیان سایر زحمتکشان و خصوصا زنان می باشند، موجب شده اند تا میزان بیکاری در سطوح اجتماعی بصورت وحشتناکی گسترش یابد.
این تغییرات، صدمات جبران ناپذیری به مردم تهی دست و خصوصا به زنان شاغل وارد آورده است.
در ایران اکثریت زنان شاغل در کارهای خدماتی اشتغال دارند. با شیوع کرونا کارهای خدماتی نه تنها در اینجا بلکه در تمامی دنیا بشدت کاهش و لذا زنان بسیار زیادی بصورتی وحشتناک شغل خود را از دست داده اند.
برای اینکه میزان بیکاری زنان در ایران را لمس کنیم بهتر است نگاهی به آمار بیکاری در سال 1398 بیاندازیم، طبق آماری که مرکز آمار رژیم در پایان سال 1398 یعنی همزمان با شروع بیماری کرنا اعلان کرده بود، تقریبا دو میلیون نفر به جمع بیکارهای اعلان شده در فروردین آن سال افزوده شده اند. از جمع این دو میلیون نفر تقریبا یک میلیون و بیست هزار نفر زن و مابقی مرد بوده اند. این را میدانیم که اشتغال زنان نسبت به مردان در ایران بشدت نامتوازن است ، در اوائل سال 1398 بر اساس آمار بیمه های اجتماعی تعداد کل شاغلین ایرانی 22 میلیون و 963 هزار نفربوده که از این تعداد تنها سه میلیون و هفتصد و نود هزار نفر زن بوده اند! حال اگر از این تعداد زن شاغل یک میلیون و بیست هزار نفر را کسر کنیم در حقیقت باید گفت نزدیک به سی درصد زنان شاغل تنها در ابتدای شیوع کرونا بیکار شده اند.
این آمار مربوط است به آخر سال 1398 آمار و ارقام قابل قبول دیگری هنوز در دسترس نمی باشد. اما با نگاهی به تعطیلی برخی از بنگاه های تجاری، متوجه می شویم تعداد دو میلیون نفری که در ابتدای شیوع بیماری، خود را به اداره خدمات اجتماعی معرفی کرده اند، باضافه تعداد بیکاران قبلی که اعلان شده است و در اینجا زیاد مورد بحث نیست، بیکاران رسمی در ایران تلقی می شوند. ولی خیل کارگران و کارکنانی وجود دارند که از بیمه های خدمات درمانی و اجتماعی بهره نمی برند و به خاطر سود جوئی های جاری از سوی صاحب کار ها، اصولا نامشان برای پرداخت بیمه ثبت نمی شوند، این دسته از کارگران و کارکنان چنانچه بیکار شوند ، نامشان به عنوان کارگر بیکار در اداره بیمه ثبت نمی شوند و اصولا آنها بعنوان بیکار محسوب نمی گردند.
در نتیجه وقتی میگویند 22 میلیون و 963 هزار نفر جمعیت کشور شاغل می باشند معلوم نیست از جمعیت 80 میلیونی ساکن در ایران چند نفر بازنشسته و چند نفر کودک و چند نفر بیکار می باشند.
بر همین اساس است که باید تاکید نمود، اگر آمار آخر سال 1388 را پایه قرار دهیم و بر این فرض محال اتکا کنیم که از زمان شروع و در دوران تداوم کرونا، تا کنون هیچ زنی بیکار نشده است! می باید به ناچار قبول کنیم از کل جمعیت بیش از 40 میلیونی زن و دختر در ایران تنها دو میلیون و هفتاد هزار زن شاغل هستند! حال بررسی میزان واقعی زنان بیکار نیازبه داشتن آمار کودکان و بازنشستگان زن است ، که نوشته را طولانی می نماید.
نتیجتا می توان گفت زنان در چنین وضعیتی، زیر شدید ترین فشار های اقتصادی، که فشارهای اجتماعی را نیزدو چندان میکنند، بسر می برند.
وقتی اتکای ما آمار داده شده در فروردین سال 1399 باشد متوجه خواهیم شد از بیست ویک میلیون نفر شاغل مورد بحث تنها دو میلیون و هفصد هزار نفر زن می باشند. با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه خواهیم رسید که تنها 13 و یا 14 درصد کارگران و کار کنان در آن تاریخ زن بوده اند، با نگاهی به مشاغل زنان در ایران متوجه خواهیم شد بخش زیادی اززنان در کارهای خدماتی مشغول بکار هستند. اما از زمان شیوع کرونا بخش های قابل توجهی از این مشاغل تعطیل و لذا زنان زیادی بیکار شده اند، در نتیجه ابعاد فاجعه را بیشتر متوجه خواهیم شد.
این وضعیت را نه تنها در ایران بلکه در کشورهای مختلف صنعتی شاهد هستیم، با نگاه به آمار های بیکاری در کشورهای اروپائی متوجه می شویم 85 درصد بیکارهای ناشی از شیوع کرونا گریبان زنان را گرفته است.
بطور نمونه اگر به آمار بیکاری ها در کشور اتریش توجه کنیم پی به ابعاد فاجعه خواهیم برد، چرا که آمارهای این کشور مورد اطمینان تر از آمارهای دروغین رژیم اسلامی می باشند.
در اتریش اکثر بیکار شدگان در رستوران ها، هتل ها، فروشگاه های کوچک، گروه های اجتماعی که اکثرا خانم ها در آن بخش ها کار می کنند، تعلق دارند.
آخر ماه فوریه 2020 یعنی همزمان با شروع شیوع کرونا، بر اساس آمار های وزارت کار اتریش 399359 نفر بیکار شدند، در آخر یونی این مقدار به 463.505 نفر افزایش یافت یعنی تقریبا 64 هزار نفر در ظرف چهار ماه به تعداد بیکارها افزوده شدند. قابل توجه است که از این تعداد 64 هزار نفر بیکار 54146 نفر زن و تنها 9500 نفر مرد بوده اند، و به یک معنی 85 درصد بیکاران ناشی از کرونا در اتریش در این مقطع زن بوده اند.
با نگاهی به آمار بیکاران که از سوی اداره کار اتریش اعلان شده است، در صنوف مختلف هتلداری، رستوران، تعمیرات اتوموبیل و حتی بنائی و کارهای اجتماعی متوجه خواهیم شد که در هر یک از این آمارها تعداد زنان بیکار شده بیشتر از مردان بیکار شده میباشند، بطور مثال در کارهای تجارتی و تعمیرات از 67433 نفر بیکار 53860زن بوده اند.
نا عادلانه بودن گسترش بیکاری زنان مختص اتریش نیست.اداره کار آلمان اعلان کرده است با شروع کرونا بر تعدا بیکاران افزوده شده و این افزایش بیشتر نصیب رستوران ها، هتل ها و آژانس های مسافرتی و توریستی و غیره بوده است در این مشاغل تقریبا 80 درصد زنان اشتغال دارند، اکنون 87000 نفر در ماه سپتامر تا اکتبر بیکار ثبت شده است که اگر 80 درصدر این بیکاران را زن فرض کنیم تقریبا 60000 نفر از بیکاران باید زن باشند .
دولت آلمان برای جلوگیری از فاجعه ای وحشتناک، بیکاری مقرر کرده است ، برای ماه اکتبر 75 درصد درآمدهائی که اعلان شده است را به مناصبی که از رونق افتاده اند بپردازد، البته این سیاست به نفع طبقات پائین و کم درآمد نمی باشد، زیرا این مناصب خواه ناخواه در آمدهای آن چنانی نداشته اند و لذا دریافت این مبلغ نمی تواند چندان کمکی به نجات آنان از غرق شدن در فقر بنماید، این کمک می تواند برای مناصب بالاتر که صاحب درآمد های مکفی میباشند رهگشا باشد.البته دولت آلمان هم یک سلسله مراتب بده و بستان هائی در تقویت پایه های سیستم سرمایه دارد که نتیجتا در وضعیت قشر تهی دست و خصوصا زنان تاثیربسیار خفت باری خواهد داشت.
با نگاهی به آمارهائی که از سوی وزارت کار ایالات متحده آمریکا (United States Department of Labor) بیکاران ناشی از کرونا در آمریکا، متوجه این نا برابری و ناموزون بودن فاجعه می شویم.
بر اساس این آمار زنان بیکار آمریکائی در پایان سال 2019 کمی بیشتر از پنجاه درصد بیکاران آن کشور بوده اند، این آمار محصول مبارزات زنان و برابر سازی با مردان بوده است، گرچه بیکاری مردان و زنان تیره پوست و سفید پوست از یک آمار نا عادلانه حکایت دارد، اما میانگین بیکاری زن ها و مردها تقریبا برابر بود است.
با شیوع کرونا 865000 نفر زن آمریکائی بیکار شدند، این تعداد با مقایسه با بی کار شدن 216000 مرد گویای تقریبا 80 درصدی بیکاری زنان و 20 درصدی بیکاری مردان ناشی از شیوع کرونا میباشد.
درد سر های زنان برای اشتغال بسیار فراتر از اشتغال مردان می باشد، تنها مادر بودن نیست که آنان را مجبور می نماید در کارهای نیمه وقت اشتغال یابند، غیر از کودک، گاها مردها خود نیز نقش کودکی بزرگ را در خانواده ایفا می نمایند، زنان غالبا در نگه داری خانواده های وخویشان نیز مسئولیت می پذیرند، کارهائی که مردها کمتر به آن تن می دهند، از این رو اشتغال زنان نه به خاطر ضعیف بودن جثه خود نسبت به مردان ، بلکه بدلیل انتظاراتی که کارفرمایان از کار بدنی دارند، مردانه بودن تصمیم گیری ها برای استخدام و اهداف گاها بسیار مشمئز کننده ای که در مغز صاحبان ثروت وجود دارند نیز در بیکاری و استخدام و پرداخت حقوق زنان تاثیر حقیقی دارند.
از این رو آمارهای ارائه شده در مورد بیکاری مساوی مردان و زنان در آمریکا را نمی توان ایدآل نامید، از این گذشته نه تنها در آمریکا بلکه در کشورهای مختلف جهان، زنان شاغل از حقوق کمتر برخوردارند، موقعیت مالی زنان در خانواده ها همواره بشدت لرزان است، نا برابری اقتصادی منشا نا برابری حقوق زنان در هر خانواده می باشد!
ر/ باقری