آیا رهبری جنبش اجتماعی در راه، خود را از پس باز هم حماسه ای، به جامعه معرفی می نماید؟
فضای یاس و ناامیدی عمومی از پس چند جنبش عمومی، نمایانگر فقدان رهبری منسجم و انقلابی در حالت قلیان عمومی ولی حضور موقعیت انقلابی است.
* * *
شهریوری دیگر از راه رسید و از پس مردادی گران و جان فشانی هزاران مجاهد، با قتل عام اسیران از اردوی چپ (مرداد و شهریور ۱۳۶۷) جنایت کامل شد. یادمان اسیرکشی ۶۷ را اینبار در لوای مطلبی دیگر پی گرفتهام که بی تردید اشارهای است به علت بینالمللی ظهور مجدد اسلام سیاسی در ایران و منطقه خاور نزدیک و همچنین دریچهای است برای بررسی اوضاع کشمکشهای جدید و قدیم امریکا علیه رقبای تازه نفس که نقش بهسزایی در حوزه سیاسی ایران دارد.
* * *
من نیز همراه برخی مبارزین راه آزادی و رفاه مردم ایران هستم که معتقدند احتمالا جرقههای آغاز نبردی رویاروی به مثابه شروع درگیری همه جانبه علیه رژیم، از سکوی تنبیه تاریخی مسببین کشتار ۶۷ میگذرد. که هر نبردی سرنوشتساز را جرقهای ضروری است که معنای آخرین تغییر نظام سیاسی موجود است. که سرنوشت سیاسی مردم ایران در هر پیچ تند سیاسی و در تاریخ معاصر این سرزمین را عمدتا دخالتهای ارباب سرمایه جهانی و به نیابت از آن امپریالیستها رقم زدهاند. از سقوط قاجاریه تا ظهور پهلوی اول و دوم و از کودتای علیه دولت ملی دکتر مصدق تا کنفرانس گوادالوپ و اکنون باید دید این مسئول و عامل اصلی تعیین تکلیف واپسین جنبشهای مردمی در چه شرایطی است و سرنوشت کشمکشهای بینالمللی چیست تا قطب نمای ما باشد در نگاهی به آینده و سرنوشت یک جنبش اجتماعی دیگر.
* * *
ایالات متحده امریکا به عنوان مهمترین عامل کوچه باز کردن برای اردوی خمینی، هماکنون در تلاش حفظ رژیم اسلامی است به گونهای که آن را میپسندد و جامعه سرمایه جهانی برای آن آیندهای میبیند. این مسپله اما که در بروز جنبشی اجتماعی و تازه نفس اما که جایگرینهایی در نظر میگیرد که به همراه موءتلفین اروپایی خود، از گسترش جنبش به تکانهای جدی و ضدساختاری جلوگیری نماید. که تغییرات سیاسی در ایران همواره از رشد تضادهای اجتماعی و برخوردهای طبقاتی آغاز شده (چون همهجای دیگر جهان) و در آرزوی آزادی و استقلال اما که مغلوب خواست و برنامه امپریالیستها شدهاست. من معتقدم که اوضاع بهشدت طوفانی درون رژیم اکنون با دور جدیدی از تغییرات جدی در سیاست جهانی کاخ سفید و متحدین مواجه شده است. که ایالات متحده امریکا تقریبا هر نیم قرن یکبار و در تاریخ معاصر خود دست به تغییرات بنیادی در به روز کردن سیاستهای اقتصادی و در آن جهت تکنولوژی جدید به منظور مهار و منکوب کردن حریفان زده است. این سررسید به روز سازی تکنولوژی برتر از زمان بوش پدر شروع شد و هدف آن مجددا به حاشیه راندن تکنولوژیهای تولیدی است تا رقبا دوباره در چاه نیاز به آن سقوط کنند. در این معادله امریکا همواره و برای کمک تکنولوژیک و سهیم سازی رُقبا در بازار جهانی، بخشی از خط تولیدی و بزرگترین شرکتهای مربوطه را در خاک حریف از آن خود کردهاست. که مالکیت بر بخش بزرگی از شرکتهای تولیدی ژاپنی و چینی از دهه ۷۰ میلادی گویای مطلب است. که امریکا سلطه بی دریغ نظامی خود را بر جهان همواره با برتری تکنولوژیک و مالکیت جدی تولیدی بخشی از خط تولید جهانی تکمیل نموده است. این سلطه و مالکیت جهانی مجددا اکنون اما که به تنگ نفس افتادهاست.
* * *
جنگ عراق و حمله به افغانستان مرکز ثقل شکست سیاسی کاخ سفید نامیده میشود و درگیریهای امریکا در چند نقطه از جهان بدان افزود و اگر کورپوریشنهای امریکایی منفعت نجومی بردند ولی مردم امریکا تنها ۶ تریلیون دلار در عراق باختند! تحلیل گران معتقدند که اساس درگیری امریکا علیه چین نشان از رسیدن دوره جدیدی از تغییرات بنیادی در خط تکنولوژی و دستآوردهای نوین امریکا دارد که آن را به شرطی حاضر به همکاری میشود که مالکیت بیشتری در صنایع حریف بدست آورد. اگر امریکا اهرم لازم را داشته باشد موضوع دیگر است ولی اگر زمستان امسال و بحرانی دیگراز راه رسد (که نشانههای آن حاضر است) و سود سرمایه سقوط مجدد کند آنگاه همگرایی موقت با چین میسر میشود و شرایط سختتر برای نظام اسلامی!
در این تصویر دنیای جنوب با هر رنگ و لعاب سیاسی که باشد نمیتواند به روال گذشته ادامه راه سیاسی دهد و بیشک باید در جهت تغییرات بینالمللی گردش نقدینگی از یک طرف و تقسیم بازار و معادلات تولید و توزیع از سوی دیگر، معلولی باشد از علت این تغییرات در راس هرم سرمایه جهانی. چه امریکا در این زمستان به تعامل با چین برسد یا نه، اما که تغییرات در جهان جنوب و از راه مقاومتهای مدنی و ائتلاف اجزای بورژوازی با هم، نمیتواند وضع موجود را به نفع زحمتکشان تغییر دهد. که گسست از وضع موجود و آن هم در جهان جنوب چون ایران راهی جز برآمد جنبش انقلابی حاضر به پرداخت هزینه ندارد. فعلا نیروهایی که تحت عنوان جمهوری خواه فعالند و به قول مارکس (در نبردهای طبقاتی در فرانسه) چیزی جز نظم کهن بورژوایی را منهای تاج شاهی نمیخواهند! نظام سیاسی در ایران اگر همواره تابعی از مُقدرات جهانی و منافع امپریالیستها بوده، پس آغاز رهایی از این اوضاع جز نبردی دو سویه (علیه ارتجاع تروریستی و حامی امپریالیستی) نمیتواند باشد.
* * *
ایالات متحده امریکا هماکنون در حال گذار از تولید قرن بیستمی به ورود به سامانه سلطه مالکیت بر خط تولید جهانی از طریق خرید ۵۱ درصدی عمده کارخانجات بزرگ دنیاست. دراین راستا بودجه نظامی امپراطوری باید کاهش یابد و این را حتی دموکراتهای امریکا صراحتا عنوان کردهاند. سیادت گردش نقدینگی در جهان از دست امریکا رها میشود و اگر هزینههای نظامی امریکا و در نتیجهی فربه نمودن کنسرسیومهای نظامی ادامه یابد، چین ارباب نقدینگی میشود. در این شرایط امریکا حاضر به لشگرکشی نه به ایران و نه حمایت از آن را دارد و فقط بقای جمهوری اسلامی و حمایت از اصلاح طلبان امتحان پسداده از این اراده ناشی شدهاست. که جنبش انقلابی ایرانیان میتواند با جرقهای مجددا آغاز شود و تنبیه آدمکشان و طنابکشان عضو هیئت مرگ در سراسر ایران میتواند آغازی برآن باشد. آیا نیرویی که بتواند به مدیریت این جنبش انقلابی و آیندهسازی آن را تامین کند در دسترس است. آیا طیفی از انقلابیون جوان آمادگی سازماندهی جنبشی را دارند که سرآغازی بر تکان اگر نه جهانی که منطقهای باشد و بسیج نیروها و اتحادها اگر در این راستا و مبارزهای جدی در جریان باشد، جای بسی شادی خواهد بود که در غیر اینصورت، تئاتر وحشت جمهوری اسلامی و بورژوازی گندیده در تصاویر مختلف ادامه خواهد داشت. امریکا در جنگی دوران ساز علیه رقبا و برای تمدید سلطه تجاری، نظامی و سیاسی بر جهان است.
در این تصویر تعامل با چین و روسیه علیه بقای جمهوری اسلامی است و نیروهای اپوزیسیون برای جلب نظر کاخ سفید و نوکری آن آب در هاونگ میکوبند و بر باد گره میزنند که سرنوشت بینالمللی و سیاسی ایران در جایی دیگر رقم میخورد. آیا ما به تفسیر اوضاع ادامه میدهیم و همراه نیمای جاودان تکرار میکنیم: «داروَک، کِی میرسد باران؟» و یا دست به سازماندهی و تعرض میزنیم. که جنبش کارگری، زنان و دانشجویان، بیکاران و زحمتکشان را تشکیلاتی انقلابی و اهل مبارزه و هزینهدهی لایق است تا مدیریت اینبار جنبش اجتماعی مردم ایران دستخوش امیال غارتگران جهانی نشود