نگاهی به زندگی زنانی که در سکونتگاههای غیررسمی شهرها به قربانی خشونت تبدیل شدند
خشونتی که در آستانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان علیه زن بندرعباسی ۳۵ ساله رخ داد، نشان میداد که زنان حاشیهنشین در ایران، علاوه بر خشونت خانگی، از تیغ خشونتهای اجتماعی نیز در امان نیستند. گرچه شیوع کرونا در سالی که گذشت و قرنطینههای جهانی آمار خشونت خانگی علیه زنان و دختران را بهشدت افزایش داد و خانه را در قرنطینه، به بزرگترین تهدید برای آنها بدل کرد،../
******
نیلوفر رسولی/ اعتماد
آنها صدایی ندارند که شنیده شود، مگر آنکه روزی فریاد و ضجههایشان دست به دست بچرخد و از پشت صفحه گوشیهای تلفن همراه به گوش برسد. آنها یک نفرند که در برابر صف مردان درشتهیکل، ماموران معذوری که با اقتدار وظیفه تخریب یک آلونک دوازدهمتری را دارند، در برابر صف بولدوزرها، کلنگها، مشت و لگدهایی میایستند تا از یک وجب جا برای زندهماندن دفاع کنند. صدای آنها زمانی شنیده میشود که یا خود را آتش زدهاند یا از تنفس گاز فلفل جان دادهاند، زمانی که جان خود را برای بقا از دست دادهاند و تصویر شوربختی آنها را ناظران بیشمار دیدهاند و صدای التماس فرزندانشان را گوشهای فراوانی شنیدهاند، اما آنها که باید میدیدند و میشنیدند، ترجیح میدهند یکی از آنها را معتاد بخوانند و دیگری را ساکن غیرقانونی که در برابر پیگیریهای ماموران شهری لجاجت کردهاند، ترجیح میدهند همچنان سر کار خود بمانند و به نام ادای وظیفه، چشم بر خشونت عریان علیه این زنان بیدفاع، این زنان در حاشیه، این زنانی که جز چهار دیوار چیز دیگری برای جنگیدن ندارند، ببندند.
«خشونت علیه زنان» در سالی که گذشت، با تصاویر بدیعی به میان اخبار رسانهها رسید، قتل رومینا و رومیناها به دست پدرها، برادرها و همسران خود به بهای حفظ ناموس، تلاش برای ثبت آیین «خونبس و فصلیه»، هزارتوی بیانتهای ممنوع بودن یا نبودن دوچرخهسواری زنان و افزایش خشونتهای خانگی علیه زنان با شیوع ویروس کرونا در کشور نمونهای از بازنمایی گستره خشونتهای اعمال شده بر زنان بودند. در کنار این اخبار، تخریب خانه دو زن در کرمانشاه و بندرعباس شیوه دیگری از اعمال خشونت عریان علیه زنان فرودستی بود که میزان خشونت اعمال شده در مقایسه با وضعیت بغرنج زندگی آنها تکاندهنده بود؛ خشونتی که در آستانه روز جهانی منع خشونت علیه زنان علیه زن بندرعباسی ۳۵ ساله رخ داد، نشان میداد که زنان حاشیهنشین در ایران، علاوه بر خشونت خانگی، از تیغ خشونتهای اجتماعی نیز در امان نیستند. گرچه شیوع کرونا در سالی که گذشت و قرنطینههای جهانی به گفته آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد آمار خشونت خانگی علیه زنان و دختران را بهشدت افزایش داد و خانه را در قرنطینه، به بزرگترین تهدید برای آنها بدل کرد، اما به نظر میرسد علاوه بر خشونتهای خانگی علیه زنان که بیشترین سهم مطالعات و پژوهشها را در حوزه خشونت و زنان عهده دارد، در سال جدید شاهد شکلگیری و تداوم شیوه دیگری از اعمال خشونت بر زنان بودیم، و آن خشونت اجتماعی علیه زنان حاشیهنشین یا آلونکنشین بود؛ زنانی که زندگی آنها، نتیجه سیاستهای غلط شهری بود، سیاستهایی که مطرودان را از مرکز شهر به حاشیههایی میراند و آنها را به حال خودشان رها میکرد.
زنان حاشیهنشین در آمارها نیز در حاشیه هستند، اعلام آمار حاشیهنشینی در ایران عموما با تخمین و به طور کلی اعلام میشود، در این میان آنچه از آمار زنان حاشیهنشین نایابتر است، آماری از میزان و اشکال خشونتهای وارد بر آنهاست که عموما جز در مطالعات و پژوهشهای علمی، نهادهای رسمی در مقابل آن سکوت کردهاند. این در حالی است که حاشیهنشینی در مطالعات رصد اجتماعی شورای اجتماعی کشور در صدر آسیبهای اجتماعی کشور قرار دارد و بررسی آمارهایی که هر ازگاهی از سوی یک مرجع رسمی منتشر میشوند، خبر از روند صعودی حاشیهنشینی در کشور دارند. محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران خرداد ماه سال ۱۳۹۹ در گفتوگو با پانا آخرین آمار حاشیهنشینها و بدمسکنهای ایران را ۴۵ درصد جمعیت شهری کشور اعلام کرده بود. به گفته او، در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۹ میلیون نفر از ایرانیان در سه هزار منطقه حاشیهنشینی سکونت داشتند، اما امروز با گذشت حدود دو سال، همزمان با وقوع بحرانهای مالی و اقتصادی کشور، این جمعیت به ۳۸ میلیون نفر رسیده است. این ۳۸ میلیوننفر به گفته «ابوالفضل ابوترابی»، نماینده مردم نجفآباد و تیران در مجلس دهم صرفا در حاشیه شهرهای بزرگ، زاغهها یا حتی حلبیآبادها زندگی نمیکنند، «کورهنشینی» یکی از شکلهای دیگر این سکونتگاههای غیررسمی است که به گفته این نماینده مجلس چنان در کشور افزایش پیدا کرده است که جای حلبینشینی و زاغهنشینی را گرفته است.
آسیه پناهی، زن بندرعباسی و زنان روستای حضرت ابوالفضل اهواز از همان جمعیت ۳۸ میلیون نفری هستند، جمعیتی که اگر نیمی از آنها را زن بدانیم، معرف حدود ۱۹ میلیون زنی هستند که در میان دیوارهای حلبی، تکههای حلبی، نایلونهای ضخیم، بیبهره از آب، غذا و هوای سالم، بیبهره از آموزش، کار، سرگرمی و امید، در آستانه شهرها یا در عمق درههای میان شهرها زندگی میکنند و صدایشان شنیده نمیشود مگر آنکه مقاومت آنها در برابر بولدوزرها شکسته شود و کسی پنهانی این صحنه را ضبط و منتشر بکند. گرچه روز جهانی منع خشونت علیه زنان در سال جاری با تمرکز بر خشونتهای خانگی علیه زنان در همهگیری کرونا برگزار میشود، اما تکرار سرنوشت آسیه پناهی در بندرعباس زنگ خطری است که اهمیت پرداختن به خشونتهای اجتماعی علیه زنان حاشیهنشین و آلونکنشین را دوچندان میکند. تکرار سرنوشت آسیهپناهی و افزایش شدت خشونت در ماجرای زن بندرعباسی نشان میدهد که عدم توزیع عادلانه فضای شهری چگونه مولد چنین شکلهایی از خشونت است که وجدان عمومی جامعه را جریحهدار میکند و عذرخواهی بعدی مسوولان امر را بیمعنا و بیاثر میکند. آسیهها قربانیان محرومیت شهری هستند، محرومیت از فضایی که آنها را ببیند، صدای آنها را بشنود و به آنها صدا بدهد، اندک امکانات رشد انسانی را در اختیار آنها قرار دهد تا آنها نیز با تهیدستی اما با کرامت انسانی زندگی کنند. در غیاب این فضایی که از آنها دریغ شده است و شهرهایی که از آلونک آنها آغاز میشود و به برجها با باغهای اختصاصی میرسد، روز جهانی منع خشونت علیه زنان اندک فرصتی است که میتواند یادآور آن باشد که همچنان ۱۹ میلیون آسیه پناهی دیگر در کشور زندگی میکنند و پیش از مرگ و عصیان آنها میتوان چارهای برای آنها اندیشید.
۸ آذر ۹۹