«استقبال رژیم از تروریست ها و ترور دانشمند هسته ای رژیم اسلامی!»
در سال 94 رسانههای رژیم تروریستی ایران، برای انکار نقش حکومت در ترورنافرجام تایلند با تاکید بر چلفتی بودن تروریستها و مشروبخواری و همنشینیشان با روسپیان و یا غیرحرفهای عملکردنشان و تاکید بر غیر مکتبی بودن آنها، عدم دخالت رژیم در آن ترور را عنوان کرده بودند!
اما بعد از چندین سال “جرس”، تائید کرد محمد خزایی یکی از تروریست های دستگیرشده در بمبگذاری تایلند مأمور باسابقه تیم برونمرزی وزارت اطلاعات رژیم است؛ بر اساس نوشته سایت جرس، فرد دستگیرشده برادر خزایی معاون ضدجاسوسی وزارت اطلاعات در دوران محسنی اژهای است.
این تروریست ها سه روز قبل از انجام ترور محسن فخری، پس از معاملات پشت پرده، وارد فرودگاه امام خمینی شدند و در آنجا با سلام وصلوات مورد استقبال عراقچی، معاون جواد ظریف قرار گرفتند.استقبال رسمی مقامات وزارت خارجه از تروریستهای آزاد شده، نشان داد رژیم بیشتر از پیش در ادامه سیاست تروریستی خود در چهار دهه گذشته تاکید دارد و هیچ گونه تغییری در آن بوجود نیامده است که هیچ بلکه عریان تر از گذشته خود را ملزم نمی داند حمایت مستقیم خود از تروریست ها را مخفی نگاه دارد.
تنها چند روز پس از این استقبال بود که در روز جمعه 27.11.2020 خبر ترور دانشمند هسته ای اعلان گردید. رژیم اسلامی در ابتدا منکر این ترور شد و تاکید داشت که سوء قصد به جان یکی از دانشمندان شده است، اما سوء قصد به بجان یک دانشمند هسته ای را تکذیب نمود، اما ساعاتی بعد از بروز حادثه، اعلان کردند دکتر محسن فخری زاده رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع در منطقه آبسرد شهرستان دماوند هدف یک حمله تروریستی قرار گرفته و در بیمارستان فوت شده است
از این ساعت به بعد تبلیغات همه جانبه رسانه ها و گویندگان و مروجان حکومت ترور، دروغ و وحشت در سراسر ایران و جهان شروع به بزر پاشی برای برداشتی ماهرانه از چنین اقدامی کردند! تا آنجا که سفیر و نماینده دائم این رژیم درسازمان ملل طی نامه ای به دبیرکل و رئیس شورای امنیت، ضمن مسئول دانستن آمریکا و اسراییل در این حمله، از آنها خواست ضمن محکوم کردن این ترور، اقدامات لازم را در این زمینه به عمل آورند. آنها با این تبلیغات توانستند نظر نماینده عالی اتحادیه اروپا را جلب و وی با صدور بیانیه ای این ترور را محکوم و به اعضای خانواده افرادی که در این اقدام جان خود را از دست داده اند، تسلیت گفت و برای کسانی که در این حادثه مجروح شده اند، آرزوی سلامتی کامل کند. کشته شدن دانشمندی در خدمت رژیم تروریستی، توسط تروریست های دیگر، نه اهدافی انسانی در بر دارد و نه منجر به تضعیف برنامه های هسته ای هزینه بردار رژیم سرکوبگر اسلامی خواهد بود، اما محکوم کردن آن توسط کسانی که چشم بر قتل عام ها بستند و در همین سال گذشته چشم بر کشتار 1500 نفر ازجوانان بستند و هیچ گاه پیگیر مجروحان و کشته شدگان نبودند، خود نشانگر به اهمیت انگاشتن خون انسان هائی است که برای آزادی و حق زیست به خیابان ها می آیند و مراودات غیر انسانی برای آنها بیشتر از خون پاک جوانان میباشند.
بعد از اعلان رسمی این ترور توسط دستگاه های رژیم، نمایندگان سر سپرده، خود را صاحب موقعیتی “خدادادی” دیدند تا برای عربده کشی از آن سود جویند. آنها هر یک به فراخور جایگاه دفاع از سیستم ولائی سخنانی ایراد نمودند .اما همانگونه که سربازان بلامنازع گوش به فرمان دارند تا دستور مافوق خود را پیش ببرند،بعد ازاینکه محمدباقر قالیباف با تاکید بر آیه ۲۲۷ سوره شعرا و 22 سوره سجده درباره انتقام سخن گفت و ادامه داد:”لازم است نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نسبت به شناسایی، دستگیری و اشد مجازات عوامل این حادثه تروریستی اقدامات لازم را به انجام رسانند. امروز راه مماشات بسته است و انتقام گرفتن از آمران و عاملان این جنایت های بزرگ است که هزینۀ سنگین و غیرقابل بازگشت این ترورها را برای آنها مشخص خواهد کرد” ، دیگران نیز یکی پس از دیگری در تویتر ها و سخنان خود گفتند و نوشتند: “دشمنان دست از توطئه بر نمیدارند، اعتماد به دشمن، خوش باوری است ، اقدامات مذبوحانه و وقیحانه تروریستی نه تنها اراده ملت بزرگ ایران را ضعیف تر نمی کند بلکه اراده و تصمیم مردم و مسئولان را برای ادامه راه خود محکم تر خواهد کرد، رحم بر گرگ درنده ظلم است بر خون شهیدان، خواب را بر سران خون آشام صهیونیسم حرام خواهیم کرد، حالا یک ایران میگوید ” انتقام حق ماست” ایران جدا از همه این تئوری ها پاسخ سختی به این جنایت خواهد دا ، اقدام تلافی جویانه و شتاب برنامه هسته ای یک خواسته جدی است، دستِ ناپاک جریان نفوذ و ترور در حوادث اخیر امنیتی، حکایت از تلاش و برنامه ریزی برای ضربه به اقتدار کشور دارد، باید نشان دهیم دوران بزن و در رویی تمام شده است، آقایان سران قوا با پیام تسلیت دادن مشکل جنایات تروریست ها در ایران حل نمی شود! تسلیت را مردم می گویند شما پاسخگو باشید مقصر این ناامنی ها کیست؟ پاسخ این ترورها کِی داده خواهد شد؟”
در پشت این نظریات و این نوشته ها پاسخ خشنی وجود دارد، ولی نه به عاملین اصلی ترور فوق، بلکه به مردم بی دفاع ایران! نمایندگان و یا سخنوران رژیم بر تشدید فشار و سرکوب تاکید نموده اند! آنان برای تقویت کنترل هر پوینده ای، پیشنهاد بکارگیری ابزار های سخت تر را، نموده اند! آنها برای تهییج افکار عمومی علیه این ترور و بهره برداری از پشتیبانی توده های ساده از مواضع ارتجاعی خود و جهت تقویت جایگاه بشدت متزلزل خود، دست به کار شده اند. اینکه ترور توسط چه کسی و چه ارگانی ، از درون خود حکومت؟ توسط جاسوسان خارج از حکومت؟ و یا غیر رژیم انجام شده است بحثی کارشناسی است که در حوزه بحث من نمی باشد! در آینده متوجه واقعیات پشت پرده این برنامه خواهیم بود. اما میدانیم سیستم های موجود در جهان امروز، زائیده دستگاه های تروریستی می باشند، در سال های نه چندان دور، هر عمل تروریستی، بشدت مورد محکومیت بخش های زیادی از جهان قرار می گرفت، اما اکنون تروریسم نه تنها آنچنان مورد نقد و محکومیت دولت ها قرار نمی گیرد، بلکه عاملین ترور ها وسیله ای جهت مراودات آنها گردیده است. تبادل تروریست ها مخصوصا با دولت های مجری بدعت شده است. اکنون چنین استنباط می شود که توافق همگانی برای ترور ها وجود دارد. وقتی منافع بلوک هائی حکم نماید، از شناسائی تروریست ها هم خود داری می نمایند.از این گونه را میتوان عدم پیگیری قاتلین و تروریست های شناخته شده وابسته به رژیم اسلامی هستند، که در ترور فعال های سیاسی ایرانی شرکت داشته اند. قتل خبرنگارها و نویسندها از کشورهای مختلف جهان و بطور مثال قتل فجیع خاشقچی و صد ها مورد دیگر نیز نمونه های دیگری می باشند که شاهد عدم تمایل جهان سرمایه در پی گیری آنها بوده ایم.این رویه، نشان از یک خواست همگانی دولت های میباشد و به نوعی نه همراهی مطلق بلکه بی تفاوتی مطلق آنها را در انجام این ترور ها نشان میدهد. هر کجا انجام عمل تروریستی منجر به افشاء هویت واقعی آن ها می گردد، با برنامه ریزی های از قبل تعیین شده تروریست را در همان عمل تروریستی نابود می شوند و گرداننده اصل آن عمل تروریستی، نامرعی می ماند. حمله ۱۱ سپتامبر و ده ها نوع دیگر، ازاین جمله می باشند. اما در انواعی که تروریست ها دستگیر می شوند، برای آنها راه چاره ای جز معامله برای مبادله تروریست ها باقی نمی ماند. اکنون بکار گیری چنین شیوه ای متداول گردیده، که گویای تائید تروریسم دولتی، از سوی کشورهای سرمایه داری در جهان میباشد.
تنها کاری که از دست ما بر می آید افشاگری است. حمایت از یک سو و محکومیت دگر سو ما را در ردیف یکی از تروریست ها قرار خواهد داد.
ر. باقری