بازنشستگان و لایحه بودجه ۱۴۰۰: هر موفقیتی به اتحاد گسترده بازنشستگان بر پایه مطالبات مشترک شان گره خورده است
هم راه کارگران: بحث های مربوط به «لایحه بودجه ۱۴۰۰» در مجلس بار دیگر سهم پائینی ها از تخصیص منابع و بویژه حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران را در کانون توجه قرار می دهد.
کشور اگر نظم و قانون داشت و نظم و قانون اگر سر سوزنی معنایی داشت بودجه باید بر پایه اجرای مفاد قانون اساسی و انجام تعهدات حاکمیت در برابر شهروندان بسته می شد. ولی نه آموزش و پرورش رایگان و عمومی، نه بهداشت و درمان رایگان نه تامین مسکن که در قانون اساسی همین نظام آمده هیچ کدام معنی جدی ندارد و در بودجه سالانه دیده نمی شود. سایر قوانین نظیر قانون کار، قانون مدیریت خدمات کشوری که مصوب همین مجلس است، یا مصوباتی نظیر تعهد دولت به پرداخت سهم و بدهی خود به سازمان تامین اجتماعی هم معمولا در بندها و ماده های بودجه لحاظ نمی شود. عدم اجرای تعهدات قانونی حاکمیت در قبال مردم و بازنشستگان به عنوان یکی از گروههای کم درآمد مردم، به هیچ وجه از سر نادانی و ناآگاهی حاکمان نیست. از طریق توسل به راهها و طرح های قانونی و تصویب لوایح و مصوبات بیشتر هم نمی توان این تعهدات را عملی کرد. مثلا روشن و قطعی است که نه دولت روحانی نه هیچ دولت دیگری از هیچ جناحی از این حاکمیت، از دستبرد به سازمان تامین اجتماعی، یا ایجاد اختلاف در میان گروههای مختلف بازنشستگان با توسل به طرح های اجرایی خودداری نخواهد کرد. هیچ دولتی چه حالا چه تا زمانی که این نظام برجاست، چه در لایحه بودجه، چه در قوانین عادی هیچ حقی را در حق هیچ گروه مطالبه گری به زبان خوش و بدون تفرقه افکنی میان آنان و بازداشت و زندان و پرونده سازی و سرکوب فعالان و کنشگرانش عملا استیفا نخواهد کرد؛ سرکوب مزدی را متوقف نخواهد کرد و به هیچ صدا و فریاد و اعتراضی تا زمانی که هزینه اش برای موجودیتش سنگین و پیامدهایش سهمگین نشود تن نخواهد داد. این پنبه که گویا با ذکر مصیبت خوانی دل سنگ شان نرم می شود و بالاخره حصه ای از حقوق محرومان را می دهند را باید از گوش بیرون آورد. تجربه واقعی نشان می دهد که حاکمیت هر جا هم که عقب نشینی کرد به مجرد تغییر توازن قوا در اولین فرصت چند برابر بیش از آنچه عقب نشسته بود جلو آمد. نباید فریب گرایش هایی را خورد که فصل تنظیم بودجه سالانه که می رسد مطالبه گری را به سطح روضه خوانی برای وضعیت فجیع معیشتی فرودستان فرومی کشند و مطالبه گران را به افتادن دنبال دلالان کارکشته و کارگزاران سیاست های ضد کارگری جناح های حکومت، یا عریضه نویسی برای سران قوا، شکایت به دیوان عدالت اداری و آویزان شدن به طناب پوسیده «قانونِ» زور و سرکوب و دروغ تقلیل می دهند. تجربه می گوید که از این امور هیچ آبی برای بازنشستگان گرم نمی شود در حالی که به طور واقعی همه چیز به قدرت سازمان یافته گی و اتحاد گسترده بازنشستگان بر پایه مطالبات کلیدی مشترک مشروط است.
شرایط کرونایی اکنون برپایی تجمعات گسترده را با خطر مرگ همراه کرده است اما این شرایط دائمی و همیشگی نیست. این شرایط را می توان در خدمت پویش های مرتبط با گسترش اتحاد میان بازنشستگان بر پایه مطالبات کلیدی آنان با بهره برداری از شبکه های اجتماعی قرار داد؛ می توان نقشه راهی برای تقویت خودسامان یابی گروههای نابسامان تر و ضعیف تر تهیه کرد و بر پایه پیوندهای خانوادگی، دوستی ها، ارتباطات متکی بر اعتماد متقابل، به گسترده تر شدن پایه جنبش مطالباتی و سازمان یافتگی بیشتر آن در میان زحمتکشان کمک کرد. مطالبه گران اگر نیرومند و سازمان یافته باشند، می توانند نه فقط بر سر لایحه بودجه ۱۴۰۰ که بر سر هر طرح و لایحه ای، هر قانونی، هر بندی، هر مصوبه ای، هر سیاست نابکارانه ای، هر نمونه نمادینی از وادادگی های فاجعه سازانه حاکمیتی، گریبان مسئولان و مجریان نابکار و ریاکار را بگیرند، اما اگر سازمان یافته و مستقل نباشیم، لقمه بشقاب دلالان جناح های حکومتی و بازی های قدرت آنها و مدعیان مردم فریب دیگر خواهیم شد. جنبش نیرومند و مستقل مطالباتی می تواند هم قانون و هم نافرمانی مدنی را به مثابه ابزاری برای مطالبه گری موثر به کار بگیرد، اما در غیاب قدرت مستقل و سازمان یافته مطالباتی، نه قانون نه نقض آگاهانه و عامدانه آن، قدرت بازدارندگی موثری برای مطالبه گران ایجاد نخواهد کرد.
از: کانال تلگرامی هم راه کارگران