قطعنامه پیشنهادی به کنگره 26 سازمان راه کارگر : در باره وضعیت جنبش کارگری ایران
قطعنامه پیشنهادی به کنگره 26 سازمان راه کارگر : در باره وضعیت جنبش کارگری ایران
جنبش کارگری ایران در چند سال گذشته گامهای بلندی، چه در دامنه و وسعت و چه در حیطه خواسته ها به جلو برداشته است. امروز با قاطعیت می توان گفت که پس از آغاز جنبش نوین کارگری در نیمه دهه هشتاد تا کنون، جنبش کارگری هرگز در چنین موقعیت بالنده و پرتوانی قرار نداشته است. آمار اعتراضات و اعتصابات کارگری و حقوق بگیران ثابت؛ کارگران صنعتی، معلمان، بازنشستگان، کارکنان دون پایه ادارات دولتی و شهرداری ها، پرستاران و .. آنچنان ابعادی داشته که نه فقط در منطقه بلکه در جهان بی همتا بوده است، حتی در شرایط ناشی از همه گیری کرونا. این پاسخ کارگران ایران به بحران اقتصادی – اجتماعی عمیقی است که سراپای نظام سرمایه داری ایران را فرا گرفته است. بحرانی ناشی از اجرای سیاستهای ریاضت اقتصادی نئولیبرالی توسط حکومت که از دوران پس از جنگ با عراق بدون هیچ گسستی ادامه داشته و با تحریمهای قدرتهای امپریالیستی تشدید شده است.
علیرغم ممنوعیت اعتصاب و تشکلات مستقل کارگری، در مراحل مختلفی، که با تشکیل اتحادیه کارگران خباز سقز ، کمیته های هماهنگی و پیگیری و بازسازی اتحادیه های شرکت واحد و هفت تپه شروع شد، تا به امروز، فعالان جنش کارگری با ابتکارات متنوع از انواع تاکتیکها و اشکال سازماندهی استفاده کرده اند تا علیرغم فشار دائمی و بسیار خشن دستگاههای امنیتی رژیم اسلامی ، اعتراضات و اعتصابات موثری را چه در سطح کارخانه ،محیط کارو شهرهای محل سکونت خود و چه دریک سری اعتراضات سراسری سازمان دهند. بویژه معلمان ایران درزمینه سازماندهی اعتراضات سراسری کارنامه درخشانی از خود به جا گذاشته اند که می باید مورد توجه و استفاده اقشار دیگر کارگران و حقوق بگیران ثابت قرارگیرد.
فعالین کارگری درین میان انواع فشارها را متحمل شده اند، اخراج، بیکاری، زندان و شکنجه جزو شرایط زندگی آنان شده است اما با اینهمه پرچم استقلال جنبش کارگری و تلاش برای ایجاد تشکلات مستقل کارگری را بر زمین نگذاشته اند. این کنشگران در انواع میدانها حضور داشته و آبدیده شده اند. ما امروزه نه با ده ها بلکه با حضور و فعالیت هزاران فعال سازمانده اعتصابات و اعتراضات کارگری روبرو هستیم. تمام دستگیری ها، اخراجها، سرکوبها و بگیر و ببندها نه تنها نتوانسته است که از گسترش اعتصابات جلوگیری کند بلکه بر عزم و تعداد آنها افزوده است.
سطح آگاهی طبقاتی درمیان این کارگران فعال بوضوح افزایش قابل توجهی داشته است. آنها به تفاوت جایگاه طبقاتی خود با کارفرماها و دولتی ها و تضاد ماهوی این دو اردوگاه، پی برده اند. درست بهمین دلیل مانورهای جناح های مختلف حاکمیت در منحرف کردن آنان با شکست روبرو شده اند. حتی خریداری کردن فعالان کارگری، امری که به قدمت خود جنبش کارگری و حربه ای دائمی در دست سرمایه داران و دولت حامی آنان در سراسر جهان است، علیرغم شرایط معیشتی بسیار دشوار کارگران و زحمتکشان ایران، در میان این فعالان ، نتایج بسیار ناچیزی داشته است.. از طرف دیگر نگاهی به بیانیه های مشترک انجمنها، اتحادیه ها، و دیگر اجتماعات کارگری و دفاع قاطعانه آنان از آزادی بیان و تشکل، برابری حقوق زن و مرد، دفاع از محیط زیست، آموزش و بهداشت رایگان، که در دوران کرونا به شکل خواسته درمان و واکسیناسیون رایگان خود نشان داد، و…. همه و همه نشان ازین اعتلای آگاهی سیاسی فعالان و سازمان دهندگان اعتراضات کارگری دارد. همه اینها نشان میدهند که فعالین جنبش کارگری در روند مبارزات مطالباتی خود، پرچم مطالبات عمومی مردم ایران را نیز به میزان قابل توجهی، به دست گرفته اند.
ورود کارگران اعتصابی هفت تپه به حیطه مالکیت و مدیریت تولید و کارخانه از طریق مخالفت با خصوصی سازی های فاجعه بار و مبارزه پیروزمند آنان درین زمینه از طریق تبدیل این مسئله به یک امر عمومی در برابر افکار عمومی، بهترین نمونه این اعتلای آگاهی و ناموفق بودن تلاشهای سرمایه داران و دولتی ها در میان کارگران فعال است. طرح مجدد خواسته های بی پاسخ مانده نهضت ضد سلطنتی دهه پنجاه یعنی کار، نان، مسکن و آزادی از طرف جنبش کارگری و اضافه کردن اداره شورائی، گذر این جنبش از یک آستانه مهم را نشان میزند. اینکه این مورد اخیر هنوز به یک شعارعمومی کل جنبش کارگری تبدیل نشده است از اهمیت طرح آن در هنگامه مبارزه اعتصابی – مطالباتی کارگران نمی کاهد و این سنگ بنای محکمی در مبارزات جاری و آتی کارگران خواهد بود. طرح اداره شورائی بیانگر درجه بالای جدیدی از اعتماد به نفس و آگاهی کارگران به امکان ورود آنان در عرصه های جدیدی در روابط کار و سرمایه است. نظارت و کنترل کارگری، مدیریت کارگری، اداره شورائی واحدهای تولیدی مقولات جدیدی هستند که در طی دوسال اخیر وارد جنبش توده ای کارگران شده اند. چنین چیزی حتی در مبارزات سیاسی کارگران در اواخر جنبش ضد سلطنتی با این صراحت دیده نشده بود.
در طول مبارزات اخیر فعالان کارگری و سازماندهندگان اعتراضات به انواع تاکتیکها و اشکال سازماندهی، چه علنی و چه نیمه مخفی روی آورده اند. نه فقط در سلسله اعتصابات درخشان نیشکرهفت تپه بلکه در اعتصاب حماسی کارگران پروژه ای که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی از مرز صدهزار کارگر اعتصابی گذر کردند، ما با استفاده موثراز تاکتیکهائی چون انتخاب نمایندگان کارگری و طرح دسته جمعی خواسته ها در مجامع عمومی کارگری روبرو بودیم. استفاده موفق و بهینه ازین مجامع عمومی هم نشان از تمایل کارگران به هدایت و خرد جمعی اعتصابات توده ای و هم پیدا کردن شیوه های مبارزه با سرکوب و دستگیری نمایندگان کارگران دارد. فعالین کارگری نشان دادند که از توانائی و انعطاف بالائی در انتخاب شیوه های متنوع مبارزاتی برای تاثیرگذاری در روند پیشبرد مبارزات خود برخوردارند.
این بر عهده کارگران و فعالان دارای آگاهی سوسیالیستی است که درین بررسی صره از ناصره تمیز داده، به تجارب طبقه کارگر در کشورهای دیگر رجوع کرده و درسهای به نقد موجود درین رابطه را مورد مداقه قرار دهند. ایجاد آشقتگی در مفاهیم و مقولات طرح شده و استفاده از شباهتهای اسمی برای نتیجه گیریهای بسیار نامربوط نه تنها کمکی به فعالان کارگری نمیکند بلکه بر عکس با ایجاد اغتشاش به سردرگمی در میان آنان دامن میزند. طرح اداره شورائی و رجوع به خرد جمعی برای پیشبرد مبارزه اعتصابی یک چیز هست و هم تراز کردن مقولاتی چون شورا بمثابه یک تشکل پایدار مبارزه مطالباتی – سیاسی و تنوع آنها همچون شوراهای کنترل و نظارت کنترل، شوراهای حکومتی و نظام شورائی یک چیز دیگر. کارگران جهان در بیش از صد و پنجاه سال مبارزات خود، بویژه پس از پیدایش شوراها در اوائل قرن بیستم در روسیه و سپس آلمان، مجارستان و یوگسلاوی مباحث و تجارب درخشانی را در اختیار ما گذاشته اند. این مفاهیم و این اشکال سازماندهی درین زمینه کشف الشهود مبارزان ایرانی نیست. تاریخ خونین جنبش کارگری یک صفحه سفید نیست که ما تازه باید داستان دیگری را در آن بنویسیم. برخی از فرقه های ایدئولوژیک درین زمینه نقش بسیار مهمی در ایجاد اغتشاش ، درهم آمیزی نادرست مفاهیم و اشکال موجود تاکنونی ایفا کرده اند. سوءاستفاده از تشابهات اسمی بحدی هست که میتوان به جرات گفت که این فرقه ها منطق صوری و فلسفه نومینالیستی را جایگزین دیالکتیک مارکسی کرده اند. این نه فقط کمکی به جنبش کارگری نمیکند بلکه در بردن مفاهیم درست مارکسیستی و ترویج آگاهی سوسیالیستی در بین فعالان کارگری اشکالات جدی ای ایجاد میکند.
بررسی حتی اجمالی مبارزات پانزده سال اخیر کارگران ایران نشان میدهد که فعالان کارگری از انواع تشکلات و تاکتیکهای برای پیشبرد مبارزه مستقل خود در جدال با دستگاههای امنیتی و کارفرمایان دولتی و خصوصی استفاده کرده اند. اتحادیه ، شوراهای گوناگون، استفاده از مجامع عمومی و غیره. این حق مسلم فعالین است که برای پیشبرد مبارزات خود از ملموس ترین، آشناترین و ممکن ترین شکلی که آنها برای پیشبرد مبارزه خود صلاح میدانند استفاده کنند و صدالبته آنان تاکنون منتظر ” اجازه” کسی نشده اند. در تاریخ جنبش کارگری جهانی همواره این توده کارگران مبارز هستند که اشکال پایدار مبارزاتی را ایجاد کرده اند. اتحادیه و شورا هیچکدام در مغز هیچ متفکری ساخته نشد که آن را نسخه پیچ کرده بعنوان شکل لازم و حتمی این یا آن مرحله از رشد و توان جنبش کارگری عرضه کنند. بر عکس این سوسیالیستهای تخیلی و فرقه های ایدئولوژیک هستند که این نسخه های حاضر و آماده را ارائه کرده و به کارگران حکم میکنند تا در برابر آنها زانو بزنند. تاریخ نشان داده که هر چه جنبش توده ای کارگران عمق و اوج والاتری بگیرد اصرار این فرقه ها در تحمیل فورمولهای پیش ساخته برای حفظ فرقه شان بیشتر میشود.
امروز برخی فرقه های ایدئولوژیک که به نقد داعیه ایفای نقش یگانه حزب انقلابی کارگران ایران را دارند و خود را عملا قیم آن میدانند با ایجاد تقابل کاملا مصنوعی میان اشکال پایدار تشکلات کارگری چون اتحادیه، کمیته کارخانه، شورای کنترل و…. اغتشاشی در ذهن کارگران فعال ایجاد کرده اند. آنها با در هم آمیزی نادرست مفاهیم بکلی متفاوت، هر نوع کار اتحادیه ای را مترادف با رفرمیسم و سندیکالیسم بورژوائی معرفی میکنند و، مستقل از شرایط زمان و مکان، مستقل از توازن قوای میان اردوی کار، سرمایه و دولت، بدون تحلیل از شرایط مشخص و تمایل واقعی فعالان دست اندر کار مبارزه تنها به برپائی یک نوع تشکیلات حکم میدهند که به زعم آنان شورائی است حال آنکه تشکل پیشنهادی آنها، در بهترین حالت، به لحاظ نگاه مارکسیستی، کمیته های موقت کارخانه یا اعتصاب، با اداره شورائی هستند. تبلیغات وسیع این فرقه ها علیه کار اتحادیه ای و مطالباتی باعث افتراق در بین برخی فعالین کارگری شده است. ما این معضل را بویژه در مورد مبارزات نیشکر هفت تپه مشاهده کردیم. این فرقه ها در حال تکرار فاجعه شقه کردن فعالین کارگری در فردای پیروزی قیام بهمن 57 به گروههای ایدئولوژیک طرفدار این یا آن گروه سیاسی کمونیست هستند. سیاستی که به جای ایجاد اتحاد عمل های گسترده و حرکت در جهت تقویت جبهه کارگری در مقابل دولت و سرمایه داران با شقه کردن فعالان، قدرت تدافعی کارگران را در برابر حمله اوباش اسلامی و توده ای – اکثریتی های متحد آنان بشدت کاهش دادند. این تفرقه بر اساس مرزهای مصنوعی ایدئولوژیک مانع بزرگی در برابر اتحاد عمل فعالان ضد رژیمی ایجاد کرد و ضربات سنگین و جبران ناپذیری به کارگران زد. باید با افشای این سیاستهای فرقه گرایانه از تکرار این فاجعه جلوگیری کرد. اهمیت مبارزه با این فرقه گرائی چندان کمتر از مبارزه بی امان با دستگاههای امنیتی دولت نیست. به رسمیت شناختن واقعیت اشکال متنوع سازمان یابی کارگران ایران یک اصل تخطی ناپذیر دمکراسی کارگری در ایران است.
آخرین ” کشف” این فرقه های ایدئولوژیک، ارائه مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان درین مجامع، بعنوان ” بالاترین شکل تازه کشف شده تشکل پایدار کارگری در ایران” است. حال آنکه اولا مجامع عمومی و نمایندگی کارگران همواره در جنبش کارگری کشورهای مختلف بعنوان ابزاری در جریان یک حرکت اعتراضی – اعتصابی برای اتخاذ تصمیمات مربوط به آن حرکت معین، برپا شده و مورد استفاده قرار گرفته اند. جمع بندی و درس آموزی ازین استفاده از مجامع عمومی، تاکتیکی که از اواخر قرن نوزدهم تا جنبش اعتصابی میلیونی ماه مه شصت و هشت ( بویژه فرانسه، اسپانیا و ایتالیا) تا جنبشهای اعتراضی – اعتصابی علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی نئولیبرالی درحال وقوع در اروپا، از اهمیت بالائی برخوردار است. ثانیا تنها در شرایط یک مبارزه در جریان و در شرایطی که دقیقا بعلت وجود یک حرکت اعتراضی که توده کارگران و کارکنان واحد تولیدی یا خدماتی را درگیر کرده و کارفرما و دولت قادر به جلوگیری از فراخواندن مجامع عمومی برای تبادل نظر و انتخاب نمایندگان نباشند، امکان برگزاری مجامع عمومی وجود دارد. در کشوری مثل ایران، در شرایط عادی و روزمره، دستگاههای حراست و دیگر ماموران امنیتی هرگز اجازه تشکیل چنین مجامعی را نخواهند داد. استفاده درخشان کارگران پروژه ای صنعت نفت در جریان اعتصاب شکوهمند اخیر موید این واقعیت هست. همین کارگران سال گذشته نیز اعتصاب بزرگی را سازمان داده و بمیزان قابل توجهی از مجامع عمومی استفاده کرده بودند اما در فاصله این دو اعتصاب هیچ خبری از برگزاری چنین مجامعی نبود و نمیتوانست باشد. جمعبندی ازین مبارزات اخیر برای استفاده آتی حرکات اعتراضی این بر عهده رهبران عملی جنبش کارگری و همه کسانی هست که خود را شریک و همدل این جنبش میدانند. وانمود کردن به اینکه مجامع عمومی شکل پایدار جدید یک تشکلات کارگری و تضمین کننده ادامه کاری در میان کارگران است نه با تجارب صد و پنجاه سال جنبش جهانی کارگری خوانائی دارد و نه با تجربه مشخص کارگران ایران تائید میشود. این در زمره آن آموزشهای نادرستی است که عملا خاک به چشم فعالان کارگری ریخته آنها از چاره جوئی برای ایجاد تشکیلات پایداری که در فاصله دو حرکت اعتراضی – اعتصابی نمایندگی کارگران را بر عهده بگیرد، باز می دارد.
آنچه به درستی و با تیزهوشی از جانب کارگران اعتراضی تحت عنوان ” اداره شورائی” اعتصاب در هفت تپه و چند جای دیگر مطرح شد، تلاشی مهم و در خور تقدیر برای جاری کردن دمکراسی هرچه مستقیم تر در یک حرکت مهم اعتصابی بود. این شیوه اداره شورائی هم اکنون و به نقد در اتحادیه های بزرگ برخی کشورها، نظیر اتحادیه سولیدر( با بیش از صد و بیست هزار عضو متشکل در ده ها فدراسیون) در فرانسه ، برخی فدراسیونهای کمیسیون های کارگری در اسپانیا و نیز تعدادی از اتحادیه های آنارکوسندیکالیستی، برای جلوگیری از رشد بوروکراسی و افتادن فاصله بین نمایندگان منتخب و بدنه این سازمانها، بکار برده میشود. اینها تجارب درخشانی برای احتراز از رشد آفت بوروکراسی در اتحادیه های کارگری هستند. اداره شورائی جایگزین کمیته کارخانه، اتحادیه یا شورا ی کارگری نبوده بلکه یک شیوه اداره و جاری کردن دمکراسی هر چه مستقیم تر در این تشکلات کارگری هست. استفاده از اداره شورائی در جریان مبارزه یا در صحن اتحادیه یا کمیته ها یک دستاورد بزرگ کارگری هست. توجه به تجارب بخش سازمان یافته کارگران در کشورهای دیگر یک امر تخطی ناپذیر در تلاش برای آموزش فعالان کارگری ایران است. جمله پردازی انقلابی، دادن تصاویر نادرست از اشکال موقت و ناپایداری که در جریان یک حرکت پدید می آیند، بدترین نوع ” جمع بندی” و “آموزش انقلابی” کارگران است.
سالهاست که ایران کشور تظاهرات و اعتصابات کارگری هست. اما علیرغم تعداد بالا و وسعت این حرکات و ابتکارات درخشانی که سازماندهندگان این حرکات به آن دست می زنند، مسئله ایجاد تشکلات پایدار و حرکت به سوی ایجاد تشکلات سراسری کارگران پاشنه آشیل جنبش کارگری ایران است. در غیاب این تشکلات نیروی عظیم اعتراضی بصورت جرقه وار خود می نماید و امر همگرائی لازم بین حرکات بخشهای مختلف کارگران و حقوق بگیران با حرکت لاک پشتی و با افت و خیز به پیش خواهد رفت. ایجاد اتحاد عملهای بزرگ در غیاب چنین تشکلاتی به سختی ممکن بوده و همانطور که می بینیم تنها به اعلام همبستگی و صدور بیانیه های حمایتی خلاصه خواهد شد.
کارگران و فعالان سوسیالیست جنبش کارگری می بایستی مشوق و پرچمدار ایجاد تشکلات مستقل و پایدار کارگری شده و از طریق اتحاد عمل میان گرایشات گوناگون موجود در جنبش به ایجاد آنها یاری برسانند. در عین حال اتحاد عمل و تقسیم کار میان خود این سوسیالیستها برای تشکیل بلوک سوسیالیستی و فراکسیون سوسیالیستی – کمونیستی از گرایشات موجود در کل جنبش کارگری – توده ای برای تضمین پیشرفت مبارزه برای سوسیالیسم از همین امروز یک وظیفه مبرم و تخطی ناپذیر است. هر نوع کم کاری درین زمینه راه را برای نفوذ سلطه غیر کارگری- سوسیالیستی باز میگذارد.