بحران زیستبومی در حال حاضر یکی از مهمترین مسایل اجتماعی و سیاسی قرن ۲۱ است و همچون خطری جدی، فوری و حتمی که در ماهها و سالهای آینده ابعاد بیشتری پیدا می کند. آینده کره زمین و در نتیجه بشریت در دهه های آینده با این مسئله رقم خواهد خورد!
دانشمندان معتقدند که شکافی آنتروپوژنیک ( بشر پیدایشی ) در چرخه های زیستی سیاره بدلیل تغییرات آب و هوا، اسیدی شدن اقیانوس ها، تخریب لایه اوزون، از دست دادن تنوع زیستی ( از جمله انقراض گونه ها)، اختلال در چرخه نیتروژن و فسفر، از دست دادن آب شیرین (بیابان زایی)، افزایش آئروسل ها، آلودگی شیمیایی و رادیو اکتیو بوجود آمده که سیاره زمین را برای زندگی نا امن کرده است.
حوادث ناشی از تغییرات آب و هوا در تابستان امسال نشان داد که تغییر بزرگی در آب و هوا رخ داده است که همچنان ادامه دارد. موج گرمای فوق العاده امسال از اواخر ژوئن تا اواسط ژوئیه در غرب آمریکای شمالی در ایالات متحده و بریتیش کلمبیا و سرزمین های شمال غربی کانادا بی سابقه بوده است. با دمای حیرت انگیز ۴۹.۶ درجه سانتیگراد که بالاترین درجه حرارت در کل منطقه و بالاترین دمایی است که تا کنون در کانادا (معمولاً یکی از سرد ترین کشورهای جهان) ثبت شده است. این گرمای شدید باعث آتش سوزی های گسترده متعددی بعضا به مساحت صدها کیلومتر شد، و روستای لیتون با بالاترین رکورد دما را ویران کرد، خسارت فراوانی به محصولات زراعی با پیامدهای اقتصادی گسترده به بار آورد و باعث مرگ بیش از ۶۰۰ نفر شد. پس از آن روز ۱۲ ژوئیه سیل عظیمی در اروپا جاری شد که بیشترین خسارت را به مردم آلمان وارد کرد با حد اقل ۱۷۷ کشته در آلمان، ۴۰ کشته در بلژیک و خساراتی حدود ۲/۵۵ بیلیون یورو و احتمالا خسارات بیشتری به زیر ساخت ها.
سیل در بسیاری از نقاط چین جاری شد که بدلیل سانسور دولتی تصویر کاملی از وسعت آن وجود ندارد. در ”کویژو” سیل منجر به منجر به بی خانمانی ۲۶۰۰۰ نفر و آسیب به نوزده هزار خانه شده است در ”سیچوان ” ۱۲۰۰۰۰نفر در معرض سیل قرار گرفتند. استان ”شانکسی” ۵۸۰۰۰ نفر مجبور به تخلیه خانه های خود شدند. در مغولستان داخلی باران های سیل آسا منجر به فرو ریختن دو سد و تخریب پل ها و زمین های کشاورزی شد. از همه بدتر در استان هنان باران سیل آسا (۷/۹ اینچ در ساعت) سبب سیل ویران گر در ”ژنگژو” مرکز این استان شد که ۹۹ نفر جانشان را از دست دادند، ۱/۱ میلیون نفر مجبور به تخلیه خانه های خود شدند و ۹ میلیون نفر نیز آسیب دیدند. همزمان (۲۷ ژوئیه) بارش شدید باعث جاری شدن سیل در ایالت ”ماهاراج ترا” در غرب هند شد که بیش از ۲۰۰ کشته بر جای گذاشت. در فیلیپین هزاران نفر به دلیل بارش شدید باران مجبور به ترک خانه های خود شدند.
در تابستان امسال (۲۰۲۱) دمای ۵۱ درجه سانتیگراد در جنوب شرقی ترکیه آتش سوزی های وسیعی را موجب شد که تعدادی کشته بر جای گذاشت. انسان نمی تواند برای مدت طولانی گرمایی با این شدت را تحمل کند. زیستبوم شناسان پیش بینی می کنند که در سال های آینده دوره های بیشتری از گرمای شدید وجود خواهد داشت.
هر چند موج گرما در شمال روسیه و شرق سیبری از لحاظ تأثیر فوری بر زندگی بشر بسیار فاجعه بار نیست (زیرا این منطقه بسیار کم جمعیت است) اما از جهاتی حتی فاجعه بارتر است. موج گرمای حیرت انگیز در سیبری در سال ۲۰۲۰ در ”ورخویانسک” (شمال شرقی رودخانه لنا) به ۳۸ سانتیگراد رسید و منجر به آتش سوزی وسیع شد. در ماه مه و ژوئن ۲۰۲۱، درجه حرارت در مدار قطبی بیش از ۳۰ درجه سانتیگراد بود. در مسکو بالاترین دما در ماه ژوئن ۸/۳۴ درجه سانتیگراد ثبت شد. سواحل دریای ”بارنتز” که در مدار قطبی قرار دارد برای چندین روز دمایی حدود ۳۰ درجه سانتیگراد، حتی بیشتر از سواحل ایتالیا و جنوب فرانسه، داشته است. موج گرمای دیگری منطقه دریای ”لاپتف” ( در قطب شمال ) را در نوردیده است.
آنچه این امر را برای آینده بسیار خطرناک می کند این است که باعث ذوب یخبندان های دائمی می شود، امری که هم اکنون جریان دارد. بدین ترتیب میلیاردها تن متان در جو آزاد می شود که گاز گلخانه ای کشنده تری از دی اکسید کربن است. در نتیجه یک حلقه بازخورد گسترده ایجاد می کند.
در ماه ژوئیه امسال گزارش شد که جنگل های بارانی آمازون که به عنوان ریه های کره زمین شناخته می شوند از وضعیت تله/ سینک کربن (به خاطر جذب دی اکسید کربن از هوا) به انتشار دهنده کربن تبدیل شده است. بر اساس مطالعات اخیر، میزان انتشار گازهای گلخانه ای سالانه بالغ بر یک میلیارد تن دی اکسید کربن است. مهم ترین علت انتشار گازهای گلخانه ای آتش سوزی های مهیب است. این آتش سوزی ها را عمداً کمپانی ها برای تولید گوشت گاو و سویا موجب می شوند. اما حتی بدون آتش سوزی، دمای بیشتر و خشکسالی به این معنی است که جنوب شرقی آمازون به جای گرفتن گاز تبدیل به منبع تولید گاز دی اکسید کربن می شود.
بر اساس تحقیقات زیست شناسان و اکولوژیست ها با ادامه وضع موجود در آینده برخی مناطق می تواند برای زندگی انسان بگونه ای گرم و غیر قابل تحمل شود که مهاجرت های گسترده ای را به دنبال داشته باشد! این آینده قابل پیش بینی برای برخی مناطق پر جمعیت مانند هند، بنگلادش، آسیای جنوب شرقی و مناطق گسترده ای از آفریقا ست. بالا آمدن سطح آب دریاها، آلودگی روبه گسترش آب و هوا و طوفان های ویرانگر موجب مهاجرت صدها میلیون نفر از مردم چه در قالب مهاجرت درون کشورها، چه به صورت مهاجرت گسترده به خارج از کشور می شود. در عین حال، کشورهای ثروتمند هم اکنون در حال ساختن دیوارها و استقرار نیروی نظامی در مرزها برای بیرون نگه داشتن پناه جویان و از جمله پناه جویان اقلیمی اند. افزون بر این، وقوع خشکسالی های گسترده در چشم انداز است. خشکسالی امسال کشور ماداگاسکار را در شرایطی قرار داده که سازمان ملل آن را نخستین قحطی ناشی از تغییرات اقلیمی جهان میداند.
همانگونه که هیئت بین دولت ها در مورد تغییرات آب و هوا توضیح میدهد اگر درجه متوسط حرارت ۱.۵ درجه بیشتر از دوره قبل از انقلاب صنعتی شود، امکان ایجاد روند برگشت ناپذیر تغییر آب و هوا وجود دارد. بحران زیست محیطی جنبه های متعدد با عواقب خطرناک دارد، اما بی شک مسئله آب و هوا چشمگیر ترین تهدید است. پیامدهای این امر چه خواهد بود؟ فقط چند مثال: افزایش آتش سوزی های بزرگ، خشگ شدن رودخانه ها و بیابان زایی در مناطق خشک، ذوب و جابجایی یخ های قطبی و بالا آمدن سطح دریاها که می تواند به ده ها متر برسد. بالا آمدن آب دریا هاحتی اگر به دو متر برسد مناظق وسیعی از بنگلادش، هندوستان و تایلند و همچنین شهرهای بزرگ مانند هنگ کنگ، کلکته، ونیز، آمستردام، شانگهای، لندن، نیویورک، ریو زیر آب می روند. دما چقدر می تواند بالا برود؟ از چه دمایی به بعد جان انسان در این کره خاکی تهدید می شود؟ هیچکس پاسخی برای این سوالات ندارد.
اینها پیامدهای فاجعه ای است که در تاریخ بشر بی سابقه بوده است و ممکن است انسان را به دوران پلیوسن به میلیونها سال پیش بازگشت دهد. بیشتر زمین شناسان معتقدند که ما وارد دوره جدیدی از زمین شناسی شده ایم ، یعنی آنتروپوسن، دوره ای که شرایط روی کره زمین با اعمال انسان تغییر کرده است. چه اعمالی؟ تغییرات آب و هوایی با انقلاب صنعتی قرن 18 آغاز شد، اما پس از سال ۱۹۴۵ و نیز با جهانی شدن سرمایه داری نئولیبرال، جهشی کیفی پیدا کرد. به عبارت دیگر، تمدن صنعتی سرمایه داری مدرن باعث تجمع کربن دی اکسید در جو زمین شد.
سیستم کشاورزی صنعتی مسئول پیدایش بیش از یک سوم کل گازهای گلخانه ای است که پنجاه د رصد آن از تولیدات حیوانی ناشی می شود. کشاورزی صنعتی اثرات منفی زیست محیطی زیادی ایجاد می کند و در حال نابودی اکوسیستم هاست. کشاورزی و دامداری صنعتی با جنگل زدایی انبوه به هدف تولید محصولات منفرد مانند روغن نخل و سویا، نابودی مناطق وسیعی از دریا با آلاینده هایی چون کود و سایر مواد شیمیایی، بیابان زایی و تخریب زمین با سوزاندن و پاکسازی هزاران جریب از جنگلهای بارانی آمازون بعنوان ریه ی زمین، و انتشار گونه هایی مانند گاوهایی که گازهای فراوان متان و گاز کربنیک تولید می کنند، اثرات منفی زیست محیطی زیادی در پی دارد. حیوان آزاری یکی از آشکارترین این موارد است گیرم که آنرا با تبلیغات مردم فریبانه و برچسب های “انسانی” پنهان کرده باشند. در این مزارع صنعتی عظیم گونه هایی مانند خوک، گاو شیر ده و مرغ که تمام زندگی خود را در داخل قفس های بسیار تنگ و در آغل های بسته و کثیف میگذارند و از تولد تا مرگ تحت فشار، دستکاری و کنترل کامل هستند. بریدن گلوی حیوانات را نمی توان چیزی جز زجر کش کرده آنها نامید. امروزه هدف سیستم کشاورزی صنعتی کمپانی های بزرگ پر کردن هر چه بیشتر جیب سرمایه داران است. روش های کشاورزی متناسب با محیط زیست می تواند به آسیب های کشاورزی صنعتی پایان دهد.
برخورد بیرحمانه و سود جویانه همه دولتها ( با استثناهای بسیار نادر) نشان میدهد که همه در خدمت انباشت سرمایه شرکت های چند ملیتی، الیگارش های صاحب مواد فسیلی و کالایی شدن دارایی های عمومی اند. برخی از آنان مانند دونالد ترامپ، بولسونارو، اسکات موریسون (استرالیا) آشکارا منکر خطرات زیست بومی اند. کنفرانس سالانه دولت ها نمایشی دوره ای است که با شعارها و لفاظی های مبهم و در واقع بی عملی کامل برگزار می شود. موفق ترین آنها کنفرانس پاریس بود که با وعده های رسمی همه دولتهایی که در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای مشارکت دارند به پایان رسید اما جز چند جزیره در پاسفیک کشور دیگری به آن عمل نکرد.
کنفرانس محیط زیست سازمان ملل در ماه اکتبر۲۰۲۱ به مدت دو هفته در گلاسکو با هیاهوی زیادی به عنوان کنفرانسی که می تواند سیاره را نجات دهد، آغاز بکار کرد. توافق علمی همگانی این است که حذف کامل زغال سنگ برای فراتر نرفتن از حد ۱.۵ درجه گرمایش جهانی ضروری است. اینها اهدافی بود که در توافقنامه پاریس تصویب شد. کنفرانس گلاسکو نیز در همین راستا تشکیل شد. برای دستیابی به این هدف، چهار اولویت اصلی ترسیم شد: توقف سوزاندن سوخت های فسیلی، پایان دادن به فروش خودروهای جدیدی که با بنزین و گازوئیل کار می کنند، کاهش جنگل زدایی و کمک مالی به کشورهای فقیر جهان از سوی کشورهای ثروتمند برای سرمایه گذاری به هدف مقابله با تغییرات آب و هوا. کنفرانس گلاسکو در راه رسیدن به هر یک از این اولویت ها شکست فاحشی بود. توافقاتی که انجام شد، در واقع باز سازی بیانیه های قدیمی فقط با کلمات زیبا که هیچ برنامه مشخصی برای چگونگی دستیابی به آنها وجود ندارد و یا اقداماتی است که تغییرات بسیار کمی بوجود می آورد.
فروپاشی پیمان پاریس و متعاقب آن گسترش تمایلات حمایتی و بدنبال آن شکست کنفرانس گلاسکو نشان داده است که این وعده ها و اهداف چقدر شکننده اند و در واقع هر گونه صحبت از یک طرح جهانی برای اجرای آنها کاملاً بی معنی است. مالکیت خصوصی و دولت – ملت ها ویژگی های ذاتی دوران سرمایه داری اند و موانع اساسی برای برنامه بلند مدت جهانی تولید برای نیازهای بشر.
حقایق علمی و پیامدهای اجتماعی اجتناب ناپذیر آنها دهه ها است که شناخته شده است. با این وجود اکثریت عظیم سیاستمداران، دولتها، رهبران تجاری جهان و حاکمان که بدون تلاش جدی برای بررسی مسائل موجود، اجازه داده و پذیرفته اند که بحران آب و هوا تا این حد به وخامت گراید، مجرم اند. آنها سال به سال دروغ میگویند، طفره میروند یا چشم بر حقایق می بندند. آنها جنایت بزرگی علیه بشریت مرتکب شده اند. زیرا بی رحمانه حرفه و حرص خود را فراتر از اکثریت قریب به اتفاق مردم و حیات وحش کره زمین قرار داده اند. آنها از منطق سرمایه داری پیروی می کنند که انباشت سرمایه را بر احتیاجات انسانها برتر می دانند. به همین دلیل است که تغییر سیستم لازم است.
مسئولیت سیستم سرمایه داری در فاجعه قریب الوقوع کاملا شناخته شده است. شعاری که در سراسر جهان در تظاهرات زیست محیطی سر داده می شود این است: “سیستم را تغییر دهید نه آب و هوا را “. نقطه عزیمت اکو سوسیالیست ها این پیش فرض است که نابودی محیط زیست و نابرابری اجتماعی از یک منبع مشترک ناشی می شوند: دنیائی که در آن سود هدف نهایی است. از این منظر رهایی انسان از سرمایه داری و اربابانش با رهایی زمین و زیست کره از سرطان سرمایه داری دریک راستا پیش می رود.
تغییر سیستم به معنای تغییر فکر یا ذهن بخشی از دولت یا کسب و کارها و کمپانیها یا مردم نیست. این به معنای تغییر در روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است بطوری که تولید تحت کنترل دمکراتیک جمعی و برنامه ریزی آگاهانه قرار گیرد. این به معنای انقلابی است که بر اساس قدرت مردم، اقدامات توده ای آنها و طبقه کارگر در محل کار و زندگی انجام شود. اما نیروهای مولده خود نیز باید دگرگون شوند: با تغییر منابع انرژی ( منابع تجدید پذیر به جای سوخت های فسیلی)، با کاهش مصرف جهانی انرژی، با کاهش تولید کالا ( کاهش رشد) و با حذف فعالیتهای تبلیغی بیهوده و زیان آور در باره سموم دفع آفات و سلاحهای جنگی، با توقف برنامه ریزی هدفمند برای کم دوام کردن اجناس به هدف فروش و سود بیشتر، با روش های کشاورزی پایدار و حفظ محیط زیست، با کنترل جمعیت از طریق آموزش و با توانمند کردن زنان و حق آنان بر بدن خویش بدون اجبار به فرزند آوری . اکو سوسیالیسم شامل تغییر مدلهای مصرف، اشکال حمل و نقل، شهرنشینی و “ شیوه های زندگی” هم میشود. به طور خلاصه امری فراتر از تغییر اشکال مالکیت است: دگرگونی در تمدن مبتنی بر ارزش های همبستگی ، برابری و احترام به طبیعت است. تمدن اکو سوسیالیستی از تولید گرایی و مصرف گرایی جدا می شود. زمان کار کوتاه تر و در نتیجه زمان بیشتر به فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، تفریحی ، هنری و غیره اختصاص داده می شود.
اما علاوه بر راه کارهای اساسی و کلان، موارد متعددی از راه کارهای فردی وجود دارد که شهروندان با رعایت آنها میتوانند سهمی در پاکیزه نگه داشتن محیط زیست داشته باشند. راه کارهایی چون: کاهش و جدا سازی زباله ها و رعایت بازیافت، مصرف بهینه انرژی و آب در خانه، صرفه جویی در مصرف کاغذ، عدم استفاده از لوازم پلاستیکی و یکبار مصرف، مصرف کمتر گوشت، آموزش کودکان و نوجوانان در رابطه با حفظ محیط زیست و …
برای فرایند گذار به اکو سوسیالیسم به برنامه ریزی دمکراتیک نیاز است که با دو معیار هدایت می شود: برآوردن نیازهای واقعی و احترام به تعادل زیستبومی کره زمین. با از میان رفتن بازار بی لگام تبلیغات و وسواس در مصرف که بازار سرمایه داری بوجود آورده است، مردم خود بطور دمکراتیک تصمیم خواهند گرفت که نیازهای واقعی آنها چیست. اکو سوسیالیسم شرط بندی بر عقلانیت دموکراتیک طبقات مردمی است.
هم اکنون در خط مقدم مبارزه جوانان، زنان، مردم بومی و دهقانان حضور دارند. زنان در شورشی که جوانان راه اندازی کرده اند حضور گسترده دارند. مشارکت گسترده زنان در بسیج ها از این واقعیت ناشی می شود که آنها نخستین قربانیان آسیب سیستم ها به محیط زیست اند. مشارکت اتحادیه ها در فعالیت های زیست محیطی آغاز شده که امر مهمی است زیرا در تحلیل نهایی بدون شرکت فعال کارگران در شهرها، محلات و روستاها که اکثریت مردمان را تشکیل میدهند غلبه بر سیستم امکان ناپذیر است. در هر جنبش با اهداف اکولوژیکی کارگران و تشکل هایشان عنصر حیاتی در هر پروژه تغییر رادیکال و فرا گیرند. از اینرو وظیفه فعالین چپ و سوسیالیست است که در اعتراضات ، کمپین ها و اعتصابات فعالین محیط زیست بطور فعال مشارکت داشته باشند.
امروزه گذار به سوسیالیسم و گذار به جامعه ای دوستار محیط زیست دو روی یک سکه اند. اقتصاد پایدار نیازمند مناسبات پایدار با طبیعت در مقیاس جهانی است: جامعه ای که در آن ”تولید کنندگان هم بسته” متابولیسم انسان با طبیعت را به شکلی عقلانی مدیریت میکنند.
آیا پیش از آنکه دیر شود شانس پیروزی در این نبرد وجود دارد؟ برخلاف کسانی که با صدای بلند اعلام می کنند که فاجعه اجتناب ناپذیر است و هر گونه مقاومت بیهوده است، آینده هنوز مشخص نیست. هیچ تضمینی وجود ندارد که این آینده سوسیالیسم زیست محیطی باشد. اما همانگونه که برتولت برشت گفت: آنانی که می جنگند ممکن است ببازند کسانی که نمی جنگند از پیش باخته اند.
محیط زیست ایران
در تمامی دوران حکومت اسلامی تخریب طبیعت و محیط زیست کشور در سطح گسترده ای پیش رفته است. کارنامه سیاه رژیم در عرصه زیست محیطی جز نابودی طبیعت وثروت های طبیعی و افزایش بحران چیز دیگری نبوده است.
امروزه کارشناسان و صاحبنظران آمار و اطلاعات بسیار نگران کنندهای از وضعیت آب و هوا و زندگی مردمان منتشر واعلام می کنند در زمینهی آب که مایه اصلی حیات است ایران به مرز ورشکستگی رسیده است و آینده بسیار نگران کنندهای در پیش رو دارد.
پس از انقلاب، جهاد سازندگی به موازات وزارت کشاورزی به وجود آمد و لجام گسیخته به دخالت در امور آب و خاک و زمین و کشاورزی پرداخت و با دستکاری و دخالت همه جانبه و غیر تخصصی در همه امور ابتدا و قبل از هر چیز با رها کردن آبهای سطحی و قنوات و رودخانه ها، سیاست استفاده از سفره های آب زیرزمینی را برای استفاده در بخش کشاورزی و آب آشامیدنی را پیش گرفتند. لذا چاه های عمیق و نیمه عمیق در کوتاه مدت و با سرعت در سراسر دشت و دمن کشور و با هزینههای گزاف حفر شد. به این شکل استفاده از سفره های آب زیر زمینی بی ضابطه و بی حد و مرز سالهای طولانی ادامه یافت تا جایی که امروزه کارشناسان معتقدند بیش از ۸۰ در صد از سفره های آب زیر زمینی کشور از بین رفته، امری که غیر قابل جبران است و خشکی منطقه و رانش زمین و بسیاری مشکلات و معضلات محیط زیستی و آب و هوایی را در پی داشته و خواهد داشت.
از سوی دیگر اقدام به سد سازی در سطح وسیع و آن هم زیر نظر سپاه پاسداران، قرارگاه خاتمالانبیا و بنگاههای عظیم اقتصادی آستان قدس و ستاد اجرایی فرمان امام و نیز نقش مافیای سپاه پاسداران در تخریب محیط زیست ایران عامل دیگری است که عوامل طبیعی مثل گرمایش و تغییرات اقلیمی را تشدید و چند برابر کرده و سرزمین ایران را به سوی خشکسالی و نابودی محیط زیست پیش میراند. تهدید فرونشست زمین خطری است که بعضا در داخل شهرها رخ میدهد و خصوصا کلان شهرهایی مثل تهران، اصفهان، شیراز و بسیاری از دیگر شهرها را تهدید میکند. بیست میلیون نفر از جمعیت کشور در مناطق فرو نشست زندگی می کنند. خطر فرو نشست زمین بدلیل مصرف بی رویه آبهای زیرزمینی عواقب وخیمی در پی دارد و به تاسیسات زیر بنایی شهرها آسیب می رساند.
رژیم جمهوری اسلامی دست در دست مافیای کوه خوار، مافیای شکار، مافیای زمین خوار، خاک خوار و مافیای جنگل خوار که جنگلهای وسیعی در کشور را که در خنک نگه داشتن منطقه نقش بزرگی داشتند، نابود کرده است. مجموعه این عوامل باعث تغییرات وسیع در اکوسیستم مناطق وسیعی از کشور شده است و نتایج آن خشکسالی های غیر طبیعی، نابودی و خشکیدن دریاچه ها و رودخانه ها و صدها سراب و قنات و چشمه، مرگ آبزیان و نابودی گونه های بسیاری از پرندگان را به دنبال داشته است. منابع طبیعی و هزاران گونه ی گیاهی و جانوری دچار خسارتهای جبران ناپذیر و اکثرا در معرض نابودی اند. بخش های گسترده ای از ایران به خشک سالی و بیابان زایی کشیده شده و منابع آبی بسیاری نابود شده اند. کشت زار ها و مراتع گسترده ای ویران شده اند و کشاورزان بیشماری ورشکسته!
در دوران کرونا بحرانهای زیست محیطی و تغییرات اقلیمی ادامه داشته و طرحها و پروژههای جمهوری اسلامی در ارتباط با آلودگی هوا که یکی از بزرگترین معضل هاست همچنان بی پاسخ مانده. بوی آزار دهنده هوای تهران که به دلیل درصد بالای گوگرد یا کوه زباله است نفس کشیدن را در این شهر چهار ده میلیونی دشوار کرده. اما تهران تنها شهر آلوده ایران نیست. شهرهای بزرگ دیگر همچون مشهد و تبریز و اصفهان و اراک و شیراز و زاهدان و اهواز و … هم با آلودگی هوا روبرویند. سوزاندن مازوت در نیروگاههای تولید برق و ریز گردهای برخاسته از دل مناطق بیابانی شده و تالابهای رو به نابودی از دیگر عوامل آلودگی هوا اند.
در تمامی سالهای ۹۸ و ۹۹ از یکسو با خشکسالی و کاهش ۳۴ درصدی باران نسبت به میانگین بلند مدت روبرو بودیم و از سوی دیگر سیلاب ها تکرار شدند. پنج استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان و خراسان رضوی با بارش بسیار اندک روبرویند. در عین حال سیلاب های شدید در سیستان و بلوچستان و هرمزگان در جنوب کرمان و استان کرمانشاه جاری شد. سیل خسارات زیادی به خراسان رضوی وارد آورد و استان فارس و خوزستان را فراگرفت و هفت استان دیگر را نیز درگیر کرد.
جمهوری اسلامی نه تنها محیط زیست را بطور غیرقابل توصیفی تخریب می کند بلکه فعالینی که دست به اطلاع رسانی و افشاگری علیه فجایع محیط زیستی حکومت میزنند را زندان ، شکنجه و اعدام میکند. هر فعالیتی در جلوگیری از تخریب محیط زیست از آنجا که فعالیت های سپاه و ارگانهای ریز و درشت آن در محیط زیست و سوء استفاده های اقتصادی کلان مقامات و ارگان های حکومتی را برملا میکند و فاجعه ای که حکومت بر سر محیط زیست میاورد و تاثیرات آنرا بر زیست مردمان افشا میکند، موجب می شود که حکومت علیه فعالین محیط زیست پرونده سازی و توطئه کند و دست به جنایت زند.
کشته شدن شریف باجور و سه نفر دیگر از فعالین محیط زیست در جنگل های مریوان، سقوط پر ابهام هواپیمای تهران- یاسوج که منجر به کشته شدن حداقل ۱۶ فعال و متخصص محیط زیست شد. محکومیت هفت نفر از فعالین محیط زیست مربوط به موسسه حیات وحش میراث پارسیان به ۴ تا ۱۰ سال زندان تحت عنوان جاسوسی. دستگیری و قتل کاظم امامی در زندان. قتل دو برادر به نامهای محمد صادق و محمد باقر یوسفی از فعالان محیط زیست در استان بوشهر بر اثر حادثه مشکوک رانندگی، قتل فرشید هکی و … گوشه کوچکی از جنایات رژیم اسلامی علیه فعالین محیط زیست بشمار میرود.
علیرغم همه این فشارها جنبش وسیعی در نقاط مختلف کشور در دفاع از محیط زیست و علیه سیاست های حکومت وجود دارد، نهادهای مختلفی توسط فعالین تشکیل شده است. اعتراضات وسیعی علیه بی آبی و سایر فجایع زیست محیطی که رژیم مستقیما در آن نقش داشته است به اشکال مختلف جریان داشته است. اعتراضات سالهای اخیر کشاورزان در اصفهان و خوزستان، قیام زحمتکشان خوزستان در تابستان گذشته، تظاهرات گسترده مردم شهر کرد و چهار محال بختیاری، هم چنین دو هفته تحصن و اعتراضات با شکوه کشاورزان و شهروندان اصفهانی در بستر خشک زاینده رود تنها بخشی از این اقداماتند. هر چند این اعتراص هابا تعرض و ضرب و شتم و سرکوب وحشیانه رژیم روبرو می شوند اما همانند آتش زیر خاکستر سر بر خواهند آورد.
اهداف زیست محیطی با مساله عدالت اجتماعی و سایر ستمها در ایران گره خورده است. عدالت زیست محیطی که بویژه با توجه به معضل گرمایش جهانی از ستونهای اصلی جامعه آینده بشمار میرود، متضمن پروژهای ست که بر انداختن همه ستمها را در دستور کار خود دارد. کل نظام تولیدی باید دگرگون شود. این امر تنها با روش های اکو سوسیالیستی امکان پذیر است یعنی برنامه ریزی دمکراتیک اقتصاد که حفظ توازن زیست محیطی را مد نظر قرار میدهد از این رو به دست خود مردم امکان پذیر است. جنبش دفاع از محیط زیست مانند سایر جنبش های مردمی آزادیخواهانه و عدالت طلبانه بخشی از جنبش سرنگونی حکومت است و باید با تمام قوا به آن پیوست و آنرا تقویت کرد.
آذر 1400 – دسامبر 2021