مبارزه زنان برای بدست آوردن حقوق خود از هفته های نخست حاکمیت فاشیستی جمهوری اسلامی آغاز شد. زنان در نخستین تظاهرات خود در ماه اسفند سال ۱۳۵۷ با شعار « ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم » مبارزات خود علیه قوانین اسلامی از جمله حجاب اجباری، سنگسار، قصاص و خشونت های خانگی، جنسی و جنسیتی و برای حقوق برابر با مردان در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را آغاز کردند.
پاسخ رژیم به خواست های زنان سرکوب اعتراضات آنان، تحمیل حجاب به آنان، اخراج آنان از کار به اتهام بد حجابی یا دگر اندیشی بود. سرکوب زنان، با اقداماتی نظیر: اسید پاشی، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه، کور کردن آنها با گلوله های ساچمه ای، تجاوز و تباهی جسم و جان آنها در سیاه چال ها ادامه یافت. زنان به شیوه های گوناگونی چون حرکت « دختران انقلاب » علیه حجاب اجباری و کارزار مقابله با آزار جنسی « من هم » علیه ستم چند گانه ای که به آنها تحمیل می شد به مبارزات خود ادامه داده و همگام با مردان و پیشاپیش آنان در جنبش دانشجویی سال ۷۸، اعتراضات علیه تقلب در انتخابات سال ۸۸ و خیزش های انقلابی دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ حضور فعال داشته اند.
طوفان خشم فروخورده مردم به ویژه با قتل جنایت کارانه ژینا مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله کرد، در روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، بدست نیروهای انتظامی گشت ارشاد در تهران به اتهام بد حجابی شعله ور شد. این خیزش تحولی انقلابی عظیمی را بوجود آورد و بازتاب گسترده جهانی آن همبستگی و هم آوازی قابل توجهی را در پی داشت. این جنبش:
ـــ سکولار و شدیدا مخالف حاکمیت دین، دین مداران و مبلغین مذهبی است. خواهان پایان دادن به دخالت روحانیت و مذهب در زندگی مردم است. روشن است که این به معنای آغاز پایان حکومت اسلامی در ایران است.
ـــ ساختار شکن است، زنان که ۴۵ سال از ابتدایی ترین حقوق خود در یک جامعه متعارف محروم بوده اند پیشگامان جنبش زن ، زندگی ، آزادی اند.
ــــــ مبارزات آنان زمینه را برای تحول عمیق فرهنگی علیه ستم جنسیتی آماده می کند.
ــــ این خیزش رادیکال، آزادیخواه ، برابری طلب و مدرن است. زنان با برداشتن روسری و سوزاندن آن بر آنند تا برای همیشه بر ایدئولوژی مذهبی حاکم خط بطلان بکشند.
ــــ حضور زنان کرد، فارس، آذری و بلوچ … در همبستگی با یکدیگر در این جنبش چشمگیر و تحسین بر انگیز بود.
ـــــ خیزش زن زندگی آزادی، جنبشی است که ستم ساختاری بر زنان در همه عرصه های زندگی را به چالش می کشد و خود را تنها به طرح مساله ی زیستی زنان محدود نمی کند، به هیچ جناحی از رژیم توهم ندارد و خواهان سرنگونی کلیت رژیم اسلامی آنست.
ـــ جنبشی است مدنی، اجتماعی، سیاسی و طبقاتی که مشخصا در طرح شعارهایی چون: “از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان”. “نه روسری، نه توسری، آزادی، برابری”. “فقر، فساد، گرونی، میریم تا سرنگونی”. “آزادی، برابری، حکومت کارگری”. “از کردستان تا جلفا، قدرت به دست شورا”. “کرد، بلوچ، آذری، آزادی، برابری”.”نه پهلوی، نه رهبری، دمکراسی، برابری”. “فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” و دهها شعار انقلابی دیگر تجلی پیدا کرد.
در این خیزش انقلابی، جریاناتی در اپوزیسیون راست سعی کردند آنرا به نفع خود مصادره کنند، از جمله سلطنت طلبان با طرح شعار ناسیونالیستی و مرد سالارانه « مرد، میهن، آبادی » و نیز شعار “رضا شاه روحت شاد” در داخل کشور و شعار ” مرگ بر سه فاسد: ملا، چپی، مجاهد” و برافراشتن پرچم شیر نر و شمشیر توحش و تصاویر اعضای خاندان پهلوی و آرم ساواک جنایتکار در خارج از کشور، انقلاب ژینا را به انحراف ببرند.
در این خیزش، هر چند بخش اعظم دستگیر، اعدام و کشته شدگان و مجروحین، از طبقه کارگر و اقشار زحمتکش و یا جوانان متعلق به خانواده های کارگری بودند، اما از آنجایی که ما در دوران جنبش های انقلابی چندگانه بسر می بریم، هم سطح نبودن جنبش هایی چون جنبش معلمان، جنبش کارگران، پرستاران، بازنشستگان … با جنبش زن، زندگی، آزادی به گونه ای بود که حضور آنها بعنوان طبقه کارگر و نیرویی مشخص آشکار نبود.عنصر مهمی که لازمه رهبری انقلاب اجتماعی توسط طبقه کارگر است
این خیزش انقلابی با ارائه منشورهای مطالباتی تشکلهای صنفی و مدنی، قطعنامه ها و بیانیه های متنوع، شعارهای روشن و با درس آموزی از تجربه خونین شکست انقلاب ۱۳۵۷ نشان داد که مسئله قدرت سیاسی و بدیل (آلترناتیو) سیاسی انقلابی و کارگری در مقابل حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی و پس از سرنگونی آن، اهمیت کلیدی دارد. بدون چنین بدیل رادیکالی، گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و پیروزی انقلاب اجتماعی در ایران ممکن نیست.
رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی بجای پاسخگویی به خواست های انباشته شده چهل و پنج ساله مردم به سرکوب و کشتار آنها متوسل می شود. طبق گزارش سازمان های حقوق بشر طی خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی دست کم ۵۲۷ نفر به دست عوامل رژیم در کف خیابان کشته و دهها هزار نفر زندانی شده اند. طبق گزارش دفتر حقوق بشر « حال وش » بلوچستان، تنها در این استان ۶۲۸ نفر از جمله ۸۲ سوخت بر مرزی کشته شده اند. درماندگی رژیم در مقابله با خیزش زن ، زندگی، آزادی تا بدانجا بود که حتی به تجاوز به زندانیان و مسموم کردن دسته جمعی دانش آموزان مدارس دخترانه نیز متوسل شد. اساسا با چنین جنایات هولناکی بود که رژیم اسلامی توانست موقتا از سرنگونی خود توسط خیزش عظیم ژینا جلوگیری کند.
کجا ایستاده ایم؟
امروزه جمهوری اسلامی با بحرانهای بی سابقه ای مواجه است: بحران اقتصادی، گرانی همه اقلام خوراکی، فقر، فلاکت، تورم، استثمار و نابرابریهای عظیم طبقاتی، ستمهای چند گانه، آپارتاید جنسیتی علیه زنان، اعمال تبیعضات شوونیستی علیه ملیتهای تحت ستم، سرکوب سیستماتیک حق گرایش جنسی، نبود آزادی، دخالت مذهب در خصوصی ترین ارکان زندگی مردم، تخریب محیط زیست، کمبود آب، فرسایش خاک، بیابان زایی، خشکیدن دریاچه ها، مساله ریز گرده ها و… ، انبارهای باروتی هستند که میتوانند زمینه گسترش جنبش های اجتماعی و دور بعدی خیزش های انقلابی و انفجارهای سیاسی را بوجود آورند.
خیزش انقلابی ژینا جنبشی خود انگیخته و خود جوش بود و مانند هر جنبشی از این دست، بویژه در دوره های انقلابی فراز و فرود هایی دارد. این خیزش با سبعیت بی سابقه سرکوب شده است. این خیزش انقلابی در بعد خیابانی، شورشی و تعرضی خاموش شده است اما مقاومت، نافرمانی و مبارزه در اشکال گوناگون و روش های ابتکاری جدید تداوم دارد.
اعتراض، مبارزه و مقاومت در متن جامعه ادامه دارد، نه فقط مقاومت و مبارزه زنان در برابر تهاجمات افسار گسیخته رژیم به امری روزمره و فراگیر بدل شده، بلکه حرکات اعتراضی بخشهای مختلف مردم از جمله کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، خانوادههای جانباختگان و زندانیان سیاسی همچنان ادامه دارد و بعضا گسترش یافته است، هر چند مطالبات مزد و حقوق بگیران عمدتا هنوز صنفی – اجتماعی است، اما آنها روزبروز رادیکال تر می شوند و شاهد سیاسی شدن شعارها و مطالبات جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی دیگر هستیم.
از آنجا که اولویت اصلی رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی، دزدی و چپاول ثروت های ملی و سرپا نگه داشتن نیروهای ارتجاعی نیابتی و به هدر دادن ثروت های کشور است.
از آنجا که جمهوری اسلامی سرمایه داری، طی ۴۵ سال عملا نشان داده است که نه می خواهد و نه میتواند خواست ها و نیازهای مردم را برآورده کند.
ما براین باوریم که:
ـــ وظیفه همه نیروهای چپ، کمونیست و آزادیخواه است که در همبستگی با جنبش زن، زندگی، آزادی به هر طریقی که میتوانند به آن یاری رسانند.
ـــ از همه سازمانهای چپ و سوسیالیست، اتحادیه های کارگری، تشکل های مستقل زنان و نهادهای بشردوست در تمام جهان، می خواهیم علیه سرکوب معترضین و اعدام زندانیان سیاسی ایران از جمله کودکان و اقلیت های ملی و مذهبی اعتراض و نمایندگان رژیم اسلامی را از کشورهای خود اخراج کنند.
ـــ از همه سازمان های آزادیخواه، مترقی و چپ می خواهیم که به سرکوب و زندانی کردن دانش آموزان، دانشجویان و استادانی که در جنبش زن، زندگی، آزادی شرکت و از آن حمایت کرده اعتراض و برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی به هر طریق ممکن اقدام کنند.
ـــ وظیفه همه نیروهای چپ و سوسیالیست است که با همه نیرو و توان بدیل های ارتجاعی ـــ امپریالیستی از جمله سلطنت طلبان و مجاهدین خلق را افشا کنند. این نیروها در صدد مصادره و به انحراف کشاندن خیزش انقلابی جاری و بازسازی نظامی استبدادی و ارتجاعی در چارچوب همین نظام جهنمی سرمایه داری هستند.
کمک به تشکل یابی و خود سازمان یابی کارگران و زحمتکشان از یک سو و گسترش و تداوم جنبش جاری و تبلیغ شعارهایی چون « نان، کار، آزادی، اداره شورایی »، « دانشجو، کارگر، معلم، اتحاد اتحاد » و « نه سلطنت، نه رهبری، آزادی، برابری » جزیی از وظائف نیروهای چپ و انقلابی است. در عین حال تلاش جهت ایجاد ائتلاف و همکاری گسترده ای از نیروهای چپ و سوسیالیست به هدف سرنگونی رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی و گذار به جامعه ای که در آن برابری، آزادی و عدالت اجتماعی تحقق یابد را باید با تمام نیرو پی گرفت.
اسفند ۱۴۰۲