۱- در تمامی طول عمر رژیم اسلامی مبارزه کارگری و جنبش کارگری به اشکال مختلف وجود داشته است. هر چند که گزارشات مربوط به اعتراضات کارگری در چند سال گذشته روند رو به افزایشی را نشان می دهد. این مبارزات، اعتصابات، اعتراضات در سالهای اخیر از نظر تعداد، در جهان کم نظیر بوده است ، حتی در دوران پاندمی کرونا کارگران به اعتراضات خود ادامه دادند که خود نشان از شرایط بدی معیشت، بی حقوقی مطلق، سرکوب و بیزاری از حکومت و سیاستهای آن و پاسخ کارگران و زحمتکشان به وضعیت تحمل ناپذیر و به بحران اقتصادی – اجتماعی عمیقی است که سراپای نظام سرمایه داری ایران را فرا گرفته است.
۲- طبقه کارگر با همه فشارها و سرکوب ها تلاش کرده خود را سازمان بدهد . جنبش کارگری در گفته هایش سالهاست که پیشاپیش جامعه حرکت کرده است، در مقابله با رژیم اسلامی تا حدی پیشروی های نسبی داشته است، با درجه ای از آگاهی و سازمانیابی، با وجود ممنوعیت اعتصاب و سازمانهای مستقل کارگری، با تشکیل اتحادیه های شرکت واحد و هفت تپه ، تشکیلات های فعالین کارگری مانند کمیته های هماهنگی و پیگیری، اتحادیه آزاد …و نیز تشکلهای نسبتا سراسری معلمین و بازنشستگان تا به امروز علیرغم فشار دائمی و بسیار خشن دستگاههای امنیتی رژیم اسلامی، اخراج، بیکاری، زندان و شکنجه فعالین کارگری، اعتراضات و اعتصابات موثری را چه در سطح کارخانه، محیط کار و شهرهای محل سکونت خود و چه در شماری از اعتراضات سراسری بویژه معلمین سازمان داده است. دستآوردهای چشمگیری داشته و نقش مهمی در کشیده شدن اوضاع به شرایط امروز داشته است.
۳- در جنبش کارگری کار مشترک و دمکراتیک بر روی یک اعلامیه، سند و یا اطلاعیه سابقه داشته است. در همین چند سال گذشته و تا کنون تشکلهای مستقل کارگری ( هر چند کوچک و محدود) و تشکلهای فعالین کارگری به همراه نهاد های دانشجویی، بازنشستگان ، زنان و… به مناسبتهای مختلف (نه فقط اول ماه مه و هشتم مارس)، بلکه روز دانشجو، روز معلم، علیه دستمزدهای زیر خط فقر، لایحه بودجه، حداقل دستمزد، واکسیناسیون و… گاها به تعداد متفاوت و هر چند تشکل با یکدیگر اطلاعیه و بیانیه مشترک ارایه داد ه اند. از نمونه های درخشان آن را میتوان: بیانیه در حمایت از فراخوان کارگران هفت تپه و اسماعیل بخشی که یازده تشکل دانشجویی ، ۲۶ تشکل کارگری، بیکاران، بازنشستگان و جوانان محلات آنرا امضا کردند.
۴- بیانیه اول ماه مه سال ۱۴۰۰ که ۱۵ نهاد و سندیکاهای کارگری، معلمان ، بازنشستگان و تشکلات مدافع حقوق زنان بیرون دادند در آن از جمله بویژه به تبعیض حداکثری بیش از همه در وضعیت معیشتی زنان ، حق اشتغال پایین آنان، قرار گرفتن در صف اول اخراج، بیکار سازیها، منزوی شدن زنان کارگر، وضع زنان کارگر خانگی و فشار مضاعفی که بر این زنان اعمال میشود اشاره کردند. در آن بیانیه از ایجاد یک شورای همکاری میان بخشهای مختلف کارگران، کارمندان، مزدبگیران، معلمان، بازنشستگان، زنان ، دانشجویان، بیکاران تاکید داشتند: … این یک حلقه اصلی کار سازماندهی در جامعه و در بین کارگران و زحمتکشان است. بدون هماهنگی و رفتن به سوی ایجاد نهاده های همکاری و سراسری برای هدایت مشترک جنبشهای مطالباتی قدرت آنها به هدر میرود.
۵- و بالاخره میتوان از انتشار منشور دوازده ماده ای بیست تشکل اجتماعی کارگری، زنان، صنفی و مدنی در ایران که بر متن جنبش انقلابی زن- زندگی-آزادی در سال گذشته بیرون داده شد، بعنوان نقطه عطفی نام برد که مطالبات حداقلی مردم و بویژه جنبشهای اجتماعی را بیان میکرد. این منشور با تاکید بر دخالت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خود، در تقابل آشکار با پلاتفورمها و منشورهای جریانات دست راستی تمامیتخواه با ائتلافهاى پشت پرده از بالای سر مردم بود. منشور در کل با همخوانی طبقاتی کارگری و گرایش به سوی طبقه کارگر رویکردی به سوی چشم انداز و افق برون رفت از مناسبات طبقاتی و انسان ستیز حاکم داشت و دارد.
۶- منشور مطالبات حداقلی به لحاظ اجتماعی انعکاس وسیعی داشت و با استقبال اکثریت نیروهای آزادیخواه و برابری طلب و سوسیالیست مواجه گشت و نیروهای ارتجاعی را به واکنش وا داشت. همچنین مورد حمایت تعدادی از اتحادیههای کارگری در سطح بینالمللی قرار گرفت. اکثریت سازمانها و جریانات چپ و سوسیالیستی ایران در خارج از کشور و بسیاری از فعالین اجتماعی با وجود ارزیابیهای متفاوت درباره کمبودهای آن، از این منشور حمایت کردند. و بسیاری از احزاب و سازمانهای سوسیالیست با یک همکاری بیسابقه در حمایت از منشور ۲۰ تشکل، یک همایش بزرگ در کلن برگزار کردند و از فعالین و تشکلهای کارگری در داخل کشور و حتی از زندان پیام حمایت دریافت کردند.
۷- در خیزش انقلابی ژینا که بزرگترین و عظیم ترین جنبش و عصیان انقلابی با وسعت و تداوم بی سابقه در دوران حکومت جمهوری اسلامی بوده است، کارگران و زحمتکشان همچون آحاد جامعه نقشی اساسی داشتند. بدون شک اکثریت معترضین شرکت کننده در کف خیابان ، دستگیرشدگان ، اعدام شدگان و زخمی ها متعلق به طبقه کارگر و خانواده های کارگری بودند. کارگران بخشهای مختلف تلاش کردند که در همبستگی با این جنبش عظیم به میدان بیایند بعنوان مثال: شورای سازماندهی اعتراضات پیمانی نفت در همان ابتدا اطلاعیه و هشدار داد و حتی ۱۸ مهر کارگران پروژه ای عسلویه و فاز دوم پالایشگاه آبادان اعتصاب کردند و حتی شعار مرگ بر دیکتاتور دادند که با دستگیری، تهدید، و بیکاری روبرو شدند. کارگران ذوب آهن اصفهان و پارهای دیگر از کارخانجات، اعتصابات و اعتراضات موردی را برگزار کردند. معلمان در هفته های نخست این خیزش، فراخوان دو حرکت سراسری را دادند و نیز کارکنان بخش بهداشت و درمان و رانندگان کامیون چندین اعتصاب و حرکت سراسری برپا کردند. اما طبقه کارگر نتوانست بطور سازمان یافته و همچون یک طبقه با شعار سرنگونی و یا با بر پایی اعتصاب سیاسی سراسری به میدان بیایند.
از موانع در راه پیوستن جنبش کارگری به جنبش انقلابی میتوان به ساختار اقتصاد ایران، نا امنی شغلی ، سرکوب گسترده و سیستماتیک ، خطر اخراج و بیکاری ، نا امنی شغلی و نبود صندوق اعتصاب نام برد.
۸- هر چند رژیم اسلامی با سرکوب گسترده، کشتار، و براه انداختن موج اعدام ها ،ترور، باز داشت ، مسمومیت جنایتکارانه، لشگر کشی و امنیتی کردن محل کار و دانشگاه تلاش کرد که سیاست خدای دهه شصت را بکار گیرد اما نتوانست اراده انقلابی را از مردم بگیرد. نیروی سرکوب دستگاه حاکم کارآیی اش گذشته اش را از دست داده است. بقول کارگران فولاد: نه تهدید، نه زندان دیگر اثر ندارد. به نظر میرسد که مرکز ثقل و دینامیسم اعتراضات، به مراکز تولیدی و حرکات اعتراضی و مطالباتی کارگران و زحمتکشان در جامعه منتقل شده است. شاهد حرکات کارگری رادیکال و سیاسی و سر دادن شعرهایی در رابطه با تحریم انتخابات، مجلس فرمایشی، لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی می باشیم. جنبش کارگری با هوشیاری در حال تلاش و یافتن راههای پیشروی و گسترش تداوم مبارزات است. به موازات اعتراضات منظم بازنشستگان، (تامین اجتماعی، کشوری و لشگری، مخابرات و …) که با هماهنگی و همزمان کف خیابان ها را به محل تجمع و طرح مطالباتشان تبدیل کرده اند، موج گسترده ای از اعتراضات کارگری در صنایع کلیدی منجمله نفت و گاز، پتروشیمی، معادن و فولاد ، پرستاران ، کادر درمان، معلمان و… جاری است. بنا به گزارشات اتحاد بین المللی اعتراضات کارگری در نه ماهه اول سال در مقایسه نسبت به مشابه آن در سال ۱۴۰۱ افزایشی ۵۱ در صدی داشته است.
۹- در این دوره هر چند همبستگی ها در جنبش کارگری و در حمایت از اعتصابات و اعتراضات یکدیگر روند رو به افزایشی داشته است، بعنوان مثال در اعتصاب کارگران فولاد – که با حضور یکپارچه و قدرتمندانه و با همبستگی و با برگزاری مجمع عمومی توانستند به برخی از خواست هایشان برسند- شاهد زنجیره حمایتی در میان بخشهای دیگر طبقه و نهادهای دانشجویی و مردم آزادیخواه بودیم. با این وجود جنبش کارگری همچنان با وجود حمایتهای بیدریغ از یکدیگر از پراکندگی رنج می برد.
۱۰- همانگونه که در قطعنامه کنگره ۲۶ سازمان آمده : مسئله ایجاد تشکیلات پایدار و حرکت به سوی ایجاد تشکیلات سراسری کارگران همچنان پاشنه آشیل جنبش کارگری ایران است. اشکال تشکل سندیکا ، شورا، کمیته های کارخانه ، اتحادیه و جنبش مجامع عمومی و … از دل مبارزات طبقه بیرون می آید و محصول شرایط عینی مبارزه طبقه کارگر می باشد. در غیاب این تشکیلات نیروی عظیم اعتراضی جرقه وار خود می نماید و امر همگرائی لازم بین حرکات بخشهای مختلف کارگران و حقوق بگیران با حرکت لاک پشتی و با افت و خیز به پیش خواهد رفت. ایجاد اتحاد عملهای بزرگ در غیاب چنین تشکیلاتی به سختی ممکن بوده و همانطور که می بینیم تنها به اعلام همبستگی و صدور بیانیه های حمایتی خلاصه خواهد شد.
۱۱-ضرورت هماهنگی و تلاش برای تشکل یابی سراسری که حلقه مقدم آن میتواند ایجاد شورای هماهنگی فعالین کارگری و همکاری با دیگر تشکلهای کارگران و مزد بگیران خصوصا تشکلهای معلمان بازنشستگان و پرستاران، کارگران بیکار در ایران باشد. بعلاوه از آنجاییکه طبقه کارگر کلیتی یک پارچه و همگون نیست، و بخشهای مختلف آن با مسایل و مسیرهای متفاوتی به سازمانیابی میتوانند دست یابند. بنابراین با توجه به موقعیت، وزن نسبی هریک از آنها در اردوی عمومی مزد و حقوقبگیران، و نیز ظرفیتهای مبارزاتی آنها تنوع سازمانیابی آن را باید به رسمیت شناخت. از آنجاییکه بخش اعظم نیروی کار در مراکز کاری زیر ده نفر اشتغال دارند وبا توجه به ارتش عظیم بیکاران سازمان یابی نیروی کار در محل کار و زیست ، و استفاده از فضای مجازی ظرفیت بیشتری برای انطباق با شرایط موجود و تضمین بقا و ادامه کاری این بخش از کارگران را دارد.
۱۲-در شرایط ضعف کنونی سازماندهی حزبی، اهمیت سازماندهی کارگران در مبارزات جاری مطالباتی برای حرکت در جهت کسب هژمونی گفتمان سوسیالیستی و تلاش برای تشکیل و گسترش بلوک سوسیالیستی در میان کارگران آگاه و مسلح به درک طبقاتی، در کنار و همراه تلاش برای ایجاد همگرائی و اتحاد های هرچه گسترده تر توده کارگران درگیر در جریان مبارزه مطالباتی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد. در این راستاست که میتوان به گسترش اتحاد و همبستگی اکثریت عظیم مردمان ایران برای در هم شکستن رژیم سرمایه داری اسلامی امید داشت.
اسفند ۱۴۰۲