موج سواری رضاپهلوی تازگی ندارد. سوای موارد قدیمی، چنان که شاهدبودیم در همین اواخز در مورد خیزش زن زندگی آزادی تمامی تلاش خود را برای سوار موج آن شدن به عمل آورد و با تصوراین که بوی کباب می آید، به فیل هواکردن یک مشور و ائتلافی حول آن را سازمان داد. حباب سیاسی که بیش از سه هفته نپائید و ترکید. اما همین تحرکات پرسروصدا اما توخالی تاثیرات منفی و عمیق خود را در ایجاد و تشدید تتشت ها و بباددادن امیدهای کاذب و برانگیخته شده بجا گذاشت. و درسی هم که گرفت این بود که هیچ گاه نباید میراث و شخصیت منحصر به فردخود را ، همان عنصر فره ایزدی را با نشست درکناردیگران چوب حراج زد.(توصیه وانتقادی که امثال امیرطاهری ها در انتقاد به آن ائتلاف و منشور ابرازداشتند). از همین رو برآن شد که از این پس به شکل خودخوانده یکه و تنها بر طبل رهبری خویش بر کشور و و هدایت دوره گذار بکوبد. و در این راستا بالماسکه وکالت خواهی و حزب اخص و شبه فاشیستی خویش (همان فرشگرد) را علم کند.
اکنون یک باردیگر با حمله اسرائیل به ایران که با همدستی و چرا غ سبز و حمایت دولت ترامپ صورت گرفته است دوباره بوی کباب شنیده است و این باربرآن شده که شانس خود را با سوار شدن برموج جنگ ببرحمانه ای بیازماید که بی بی با سودای شکل دادن به خاورمیانه جدید برپاکرده است. جنگی که تر و خشک را با هم می سوزاند. و اساسا در آن، فرق و تمایزی بین نظامی و غیرنظامی و جبهه و پشت جبهه و مردم و حاکمیت وجود ندارد و از قضا سرکوب مردم بخش مهمی از آماج های آن هستند. چنان که در غزه برای صید حماس به جان بیش از دو میلیون مردم آواره اعم از کودک و جوان و زن ومرد، بیمار و سالم افتاده و با کشتار و جابجاکردن آنها در اردوگاههاها وخرابهها بدنبال تحقق سودای خود است. در لبنان هم به همین شکل است و… . و اینک مضحک است که ضمن ریختن اشک تمساح برای مردم ایران و تشویق آن ها به قیام و اعتراضات گسترده، اما همزمان دستورتخلیه تهران ده میلیون را با حمایت ارباب خود، ترامپ، صادر می کند و رسما می گویند که مردم باید تاوان دیکتاتوری را بدهند و تخریب گسترده زیرساخت های کشور و شخم زدن زندگی مردم در چهارگوشه کشورپهناورایران، دستورکاراو را برای کوبیدن سراختاپوس تشکیل میدهد. در چنین وانفسای غلیان بربریت و درندگی و داروینسم اجتماعی است که شاهدیم باردیگر، رضاپهلوی بوی کباب شنیده و در کنار همسرش یاسمین ترانه بزن بزن توئیت می کند، باردیگر بند را آب داده و به شکل مضحکی هر روز به صحنه آمده و جنایتهای اسراییل را یک فرصت طلایی برای بازگشت خود و خاندان سرنگون شده اش میبیند. آن چه که در این میان به شکل کمیک-تراژیک به نمایش در میاید، همانا لخت شدن پادشاه قبل از جلوس به اریکه قدرت است.
چنان که بهخاطر داریم مدتی پیش تر و قبل از تحولات بحرانی اخیر نماینده اسرائیل در خارج کشور در ملاقات با او وعده دیدار در تهران را داد. نباید فراموش کنیم که پدرش نیز در کودتای ۲۸ مرداد با حمایت انگلیس و آمریکا برگشت و از همان زمان هیچ گاه نظام سلطنتی نتوانست خود را از رنج فقدان مشروعیت بهرهاند.
واقعیت آن است که مردم ایران هیچ گاه هیچ کسی را که با حمله دشمنان به خاک کشور همراه و همکار باشد نمی بخشند و از خاطره خویش پاک نمیکنند. انزوای مسعودرجوی و تشکیلاتش در مورد همکاری تنگاتنکش با صدام و ارتش آن نیز جلوی چشم همه هست.
جالب است که رضاپهلوی در همین حال از اعتصابات و اعتراضات کارگران و معلمان وجامعه مدنی دم میزند و بهروی مبارک نمی آورد که بیانیههای کارگران و معلمان و زنان و …. و بسیاری گروهها و کنشگران و فعالین و شخصیتها با محکوم کردن جنگ جنایتکارانه اسرائیل درکنار رژیم ایران، از قضا برغم منازعاتشان به همدیگر سوخت مشروعیت می رسانند و ارضای اثبات هویت می کنند، دارند به رفتارهای دلقک مابانه او پوزخندمیزنند.