پس از دو سال بمباران بی وقفه و نسل کشی در غزه ، سرانجام ماشین جنایت جنگی اسرائیل با پذیرش یک توافق شفاهی بر اساس طرح 20 ماده ای ترامپ ، به طور موقت، متوقف گردید.
پذیرش آتش بس مشروط ، توسط اسرائیل به دلیل فشار بی وقفه نیروهای معترض طی دو سال گذشته و فشار جوامع اروپائی و آمریکای شمالی بر دولت های حامی اسرائیل و انزوای جهانی حکومت اسرائیل بود.
نسل کشی در غزه و جنگ تمام عیار یک ارتش مجهز در مقابل مردم بی دفاع غزه که جز زندگی خود اسلحه ای برای دفاع و مقاومت نداشتند، باعث گردید تا جامعه اسرائیل نیزگرفتار تنش های اقتصادی و سیاسی شود که هزینه های بسیاری را بر حاکمیت این کشور تحمیل کند، هزینه هائی که دیگر برای تامین کننده نیازهای نظامی و اقتصادی اسرائیل یعنی ایالات متحده آمریکا نیز قابل تحمل نبود.
این شرایط خصوصا پس از جنگ 12 روزه میان اسرائیل و ایران و آشکار شدن حفره های نظامی و دفاعی اسرائیل و بی نتیجه ماندن طرح رژیم چنج در ایران رو به وخامت نهاد. سناریوی اعلام پرهیاهوی بن بست نظامی اسرائیل و غرب در غزه با همان الگوی تکراری اعلام پیروزمندانه شکست ، در طرح موهوم 20 ماده ای ترامپ و پذیرش غیر مکتوب آتش بس توسط اسرائیل صورت گرفت، همان روشی که ترامپ برای توقف جنگ 12 روزه میان اسرائیل و ایران به کار گرفت.
طرح 20 ماده ای ترامپ که ظاهرا مبنای آتش بس کنونی است هیچ ارتباطی با شرایط موجود در غزه و منطقه ندارد. این طرح از سوی هیچ نهاد مورد اجماع جهانی و یا منطقه ای تدوین و یا تایید رسمی نشده است. در عالم واقع این طرح بیشتر به مثابه پیش نویس مزایده ملکی غزه به شمار میرود تا یک قرارداد رسمی صلح بر اساس موازین بین المللی . این طرح نه در حل مسئله غزه و نه در شکل دهی به آینده فلسطین هیچ نقش عملی نخواهد داشت.
در اجلاس شرم الشیخ که به دلیل عدم شرکت طرف های اصلی درگیری در غزه ومنطقه، بیشتر به یک نمایش تلویزیونی تحقیر آمیز شبیه بود تا اجلاس سران کشورهای درگیر، هیچ سندی با مرجعیت بین المللی که ضامن پایان نسل کشی در غزه باشد توسط اسرائیل و طرف های فلسطینی به امضا نرسید.
نسل کشی در غزه و جنگ 12 روزه اسرائیل و ایران و نحوه توقف این جنگها توسط آمریکا ، تاثیرات جدی بر توازن قوای سیاسی و نظامی در منطقه خاورمیانه داشته است. از یک سو افسانه شکست ناپذیری ارتش اسرائیل به پایان رسید و معادلات نظامی و یارگیریهای سیاسی در منطقه اشکال تازه ای از پیمان ها و شراکت های دفاعی را شکل داد و از سوی دیگر محدودیت های تازه ایالات متحده در ورود به جنگ های منطقه ای را نمایان ساخت. این شرایط تازه تا حدود زیادی موقعیت رقبای بلوک ناتو در خاورمیانه را تقویت نمود و همچنین موقعیت تازه اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه باعث توقف طرح های بلند مدت این دو کشور در ارتباط با عادی سازی حضور اسرائیل در خاورمیانه گردید.
در سوی دیگر این جنگ مردم غزه قرار دارند، مردمی که دو سال بمبارانها، کوچ اجباری، قحطی و کشتار هدفمند توسط اسرائیل را تجربه کرده اند، کشتار بیش از صد هزار فلسطینی در غزه و کرانه باختری، که بخش عمده آن کودکان و زنان هستند ، محاصره و ایجاد قحطی در غزه توسط اسرائیل که باعث مرگ هزاران کودک فلسطینی شد. تاثیرات وعوارض انسانی این کشتار و گرسنگی بر بازماندگان این جنایات تا سالها اثرات مخربی بر زندگی میلیونها فلسطینی بر جای خواهد گذاشت.
با توجه به این شرایط آتش بس ناپایدار کنونی در غزه که عملا به معنای توقف ماشین کشتار اسرائیل است، فرصتی برای مردم ساکن غزه است تا بدون کابوس بمباران دائمی و گرسنگی و کوچ اجباری زنده بمانند.
اما نباید فراموش کرد که نیروهای عملیاتی اسرائیل در 50 درصد غزه همچنان حضور دارند و گذرگاههای مرزی برای ارسال کمکها به غزه همچنان در اختیار ارتش اسرائیل قرار دارد. از سوی دیگر علیرغم ادعای حکومت اسرائیل ، حماس نه فقط نابود نشده، بلکه با توافق آمریکا تا اطلاع ثانوی وظیفه اداره غزه را بر عهده خواهد داشت. با وجود این شرایط علیرغم آتش بس در غزه وضعیت انسانی در این منطقه بسیار نگران کننده است. مردم غزه که هم اکنون در میان ویرانه های به جا مانده از این شهر و در میان هزاران قربانی مدفون در زیر این آوارها ، روزگار میگذرانند، هیچ چشم انداز روشنی در مقابل خود ندارند.
امروز و پس از دو سال نسل کشی در غزه بر کسی پوشیده نیست که نهاد ها و توافقنامه های بین المللی تنها زمانی کاربرد عملی دارند که تامین کننده منافع ایالات متحده آمریکا و شرکایش باشند.
در طی دو سال گذشته همه تلاش های جهانی در سازمان ملل برای توقف نسل کشی در غزه توسط آمریکا و کشورهای اروپائی به شکست کشانده شد. تنها طی ماههای گذشته و به دلیل فشار اعتراضات اجتماعی و جنایات غیر قابل توجیه ارتش و شهرک نشینان اسرائیلی ، دولت های فرانسه و انگلستان اعلام کردند که دولت فلسطینی را به رسمیت خواهند شناخت اما این به رسمیت شناسی عملا هیچ کمکی به پایان جنایت بر علیه مردم فلسطینی نخواهد داشت .
نسل کشی در غزه، موقعیت کنونی اسرائیل و آمریکا در جهان و مصائب و مشکلات امروز مردم فلسطینی به خوبی نشان میدهد که مسئله کلیدی فلسطین در خاورمیانه ، نه از طریق قرادادها و قطعنامه های تاکنونی سازمان ملل، نه از طرح ها و توافقاتی مانند صلح اسلو و یا نتایج این طرح یعنی تشکیلات خودگران و غیره و نه با طرح 20 ماده ای ترامپ حل نخواهد شد. شرایط کنونی و نتایج نسل کشی در غزه به خوبی نشان میدهد که نیروهای نظامی یا سیاسی شکل گرفته در میان فلسطینیان نیز خود بخشی از صورت مسئله فلسطین هستند . اما با توجه به اینکه در شرایط کنونی نیروی اجتماعی سازمان یافته در دفاع از مردم فلسطین در کشورها ی مختلف، در دسته بندی های نظم نوینی تاکنونی قرار نگرفته و توسط گرایش های چپ و تشکلهای کارگری نمایندگی میشوند، باید انتظار داشت که در میان فعالان فلسطینی نیز سازمان های سیاسی و اجتماعی ،متفاوت از نیروهای ملی گرای عربی ، قومی و دینی ، ظهور کند.
امروز حل مسئله فلسطین بر زمینه و شرایط جهانی متفاوت از قرن گذشته ، راه حل های تازه و فراگیر غیر قومی و غیر دینی را می طلبد. راه حل دو دولت، حتی با وجود دولت غیر مسلح فلسطینی منطبق بر استاندارهای آمریکائی نیز برای اسرائیل پذیرفتنی نیست، از سوی دیگر وجود دو دولتی که تاریخن نافی یکدیگر هستند، نه فقط راه حل نیست و عملن هم امکان پذیرهم نخواهد بود، بلکه تنها موجب ادامه جنگ و کشتارهای بی پایان خواهد بود.
به نظر می رسد با توجه به بستر تاریخی مسئله فلسطین در منطقه و با توجه به تغییرات جهانی در قرن 21 ، تنها راه حل عملی و موثر ، تشکیل کشوری براساس حقوق شهروندی برابر برای ساکنان این سرزمین بدون توجه به تعلقات دینی ، قومی و نژادی است. راه حلی که نه تنها به رنج ها و بی حقوقی درازمدت فلسطینیان پایان خواهد داد و امنیت مردم یهودی ساکن در این مناطق را تامین خواهد ساخت ، بلکه پایانی خواهد بود بر رقابت ها و نظامیگری حکومت های ارتجاعی در منطقه خاورمیانه.
آبان 1404- اکتبر 2025
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران
کارزار پشتیبانی از کارگران ایران
