ما بار دیگر بر این حقیقت بنیادین تأکید میکنیم که آزادی، کرامت و برابری، امتیاز نیست، بلکه حق مسلم هر انسان است؛ حقی که امروز بیش از هر زمان دیگری با یورش سرمایهداری جهانی، امپریالیسم، بنیادگرایی، اشغالگری و حکومتهای سرکوبگرتحت الشعاع قرار گرفته است. جهان امروز با فاجعههایی مواجه است که شکست نظم موجود و دروغین بودن ادعاهای قدرتهای جهانی درباره حقوق بشرو انسانیت را آشکار میکند. قتلعام بیش از صد هزار انسان، آوارگی دو میلیون و سیصد هزار نفر، گرسنگی، محاصره و حمایت بیقید و شرط دولتهای غربی از ماشین جنگی و نسل کشی فلسطینی ها توسط اسرائیل، لکهای پاکنشدنی بر حاکمان قدرت های جهانی و وجدان انسانیت و جهانی است؛ بهویژه وقتی این جنایتها در روزها و زمانی رخ میدهند که در جهان از حقوق بشر سخن میگویند.
در ایران، خفقان، سرکوب، شکنجههای قرون وسطایی و امواج گسترده اعدامها ادامه دارد و حقوق انسانی از سوی قدرتهای جهانی نیز تنها به ابزاری برای فشار سیاسی تبدیل شده، نه یک اصل جهانشمول. بخش وسیعی از پناهندگان، مهاجران، کارگران، زنان، کودکان و اقلیتها در جهان زیر بار فقر ساختاری و نابرابری سیستماتیک قراردارند. و جنگهای نیابتی و دیکتاتوریهای وابسته، زندگی میلیونها انسان را، از زندگی، امنیت، خانه و آینده محروم کرده است. همزمان، سرمایهداری جهانی با نابودسازی طبیعت، جنگلها و محیط زیست، حق نسلهای آینده برای زندگی سالم را از بین میبرند .
در چنین جهانی، حقوق انسانی تنها زمانی معنا پیدا میکند، که از چارچوب بیانیههای رسمی و بازیهای دیپلماتیک قدرتهای حاکم فراتر رفته، و به تحقق حق تعیین سرنوشت ملل و رهایی از انواع تبعیض ها و ستم ها تبدیل شود. حقوق انسانی باید، با برابری زنان و مردان در همه عرصههای زندگی سیاسی، اقتصادی واجتماعی، عدالت اجتماعی و نفی امپریالیسم، ستم و استثمارهمراه باشد. حقوق انسانی می بایست همراه با برابری اقتصادی، سیاسی و جنسیتی باشد، بدون آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی، ممنوعیت شکنجه و لغو کامل اعدامها قابل تصور نیست. بدون پایان یافتن اشغالگری، نسلکشی، استعمار و تبعیض قومی و نژادی، حقوق بشر هرگز به رهایی نخواهد رسید، ولی ضروری است از هرگونه اقدامات که درجهت بهبود حقوق انسانی در عرصه های گوناگون صورت می گیرند، حمایت و پشتیبانی کنیم .
تجربه مردم ایران یکی از روشنترین نمونههای نقض ساختاری و مستمر حقوق بشر در جهان معاصر است. در ایران، حقوق انسان نه تنها رعایت نشده، بلکه در دو دوره متفاوت و سرکوبگر، دیکتاتوری پهلوی و سپس جمهوری اسلامی به شکلی سیستماتیک و گسترده پایمال شده است. در دوران شاهنشاهی، ساواک ابزار شکنجه، سرکوب و حذف مخالفان سیاسی به وحشیانه ترین شکل استفاده می شد. آزادی بیان، مطبوعات مستقل، تشکیل احزاب و تشکلهای کارگری به شدت سرکوب می شدند و هزاران فعال سیاسی، دانشجو، روزنامهنگار و کارگر دستگیر، شکنجه ، محاکمه نمایشی و نیز توسط رژیم گندیده سلطنتی اعدام میشدند. آن دوره تلاش میکردند با ظاهر نوسازی، چهرهای مدرن ارائه دهند، اما واقعیت آن بود که مردم از ابتداییترین حقوق سیاسی و مدنی محروم بودند و فقر و بیکاری هر روز بیشتر و اکثریت جامعه را در برمی گرفت.
با سقوط سلطنت پهلوی، جمهوری اسلامی همان ساختارهای سرکوب را اینبار به شکلی گستردهتر، ایدئولوژیکتر و خشنتر بازتولید کرد. طی ۴۷ سال گذشته، دستگیری ها، شکنجه ها، اعدام های گسترده و ناپدیدسازی قهری به بخشی رسمی و سیاست حکومتی تبدیل شده است؛ از اعدامهای دهه ۶۰ و قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ تا کشتار آبان ۹۸ و موج اعدامهای گسترده تا امروز را می توان نام برد.
زنان در معرض آپارتاید جنسیتی، حجاب اجباری و قوانین تبعیضآمیز قرار گرفتهاند. اقلیتهای قومی و مذهبی تحت تبعیض ساختاری و امنیتیسازی دائمی هستند. کارگران زیر بار خصوصیسازیهای غارتگر، سرکوب سندیکاها و فقر تحمیلی قراردارند. روزنامهنگاران، دانشجویان، هنرمندان و فعالان مدنی در معرض بازداشت، سانسور و تهدید دائمیاند. ایران یکی از رکوردداران جهانی اعدام است و زندانها به مراکز شکنجه، تجاوز، اعترافگیری اجباری و تحقیر انسان ها تبدیل شدهاند. رژیم اسلامی با ایجاد و تقویت سیستم پلیسی-امنیتی، هر اعتراض اجتماعی را «تهدید امنیتی» معرفی کرده و آزادی ها را سرکوب کرده است. اگر دیکتاتوری پهلوی آزادیها را با توجیه توسعه از بالا سرکوب میکرد، جمهوری اسلامی با توجیه شرع، دین و حفظ نظام، خشونتی بهمراتب گستردهتر و عریانتر را بر جامعه تحمیل کرده و ایران را به یکی از تاریکترین نمونههای نقض حقوق بشر تبدیل کرده است.
نتیجه آن است که مردم ایران در هر دو دوره از آزادی بیان، حق انتخاب، حق تشکل، حق امنیت، ایمنی کار، حق تعیین سرنوشت، حق برابری و حق کرامت انسانی محروم بودهاند؛ اما جمهوری اسلامی این سرکوب ها را در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جنسیتی و اقتصادی به شکلی شدیدتر و فراگیرتر اعمال می کند.
ما کماکان در کنار همه مردمانی میایستیم که برای آزادی و کرامت انسانی مبارزه میکنند: در کنار مردم فلسطین، در کنار کارگران و بازنشستگان، در کنار زندانیان سیاسی ایران، در کنار زنان و پرستاران مبارز ایران و افغانستان، در کنار مزدبگیران و زحمتکشان، در کنار جوانانی که برای آیندهای بهتر در خیابانها ایستادگی میکنند، برای تمامی کسانی که برای معیشت همگانی، برای آموزش و درمان رایگان مبارزه می کنند، روز جهانی حقوق بشر؛ روز یادآوری مبارزه و زندگی است. روزی برای عدالتخواهی، برای همبستگی جهانی، برای پایان دادن به سکوت در برابر جنایتها و برای یادآوری یک حقیقت رهاییبخش: حقوق انسان از پایین میجوشد، نه از بالا. حقوق انسانی را مردم با یاری و همبستگی، با تشکل یابی و سازماندهی عمومی و اجتماعی میسازند، نه قدرتهای حاکم امروز. رهایی تنها در سایه مقاومت، همبستگی، مبارزه و سازمانیابی جمعی ممکن است.
زنده باد آزادی، زنده باد برابری، زنده باد زندگی
زنده باد همبستگی جهانی علیه هر گونه ستم
نه به استثمار، نابود باد طبقه حاکم
رژیم جمهوری اسلامی سرنگون باد
هیئت هماهنگی نهادهای چپ و دمکراتیک، دسامبر ۲۰۲۵
