خیزش گسترده مردمی علیه نژاد پرستی و خشونت پلیس آمریکا با شدت و ابعاد گسترده تر، دو هفته پس از به قتل رسیدن جورج فلوید مرد سیاه پوست ۴۶ ساله آمریکایی توسط پلیس این کشورهمچنان ادامه دارد. در آمریکا میلیون ها نفر در اعتراض به این قتل و علیه نژاد پرستی ضد سیاهان که در دستگاه پلیس و ساختار قدرت سیاسی طبقه حاکم در این کشور نهادینه شده است، هر روز دست به تظاهرات زده اند. سرکوب گری های پلیس علیه تظاهرات کنندگان، دستگیری و بازداشت بیش از ده هزار نفر و گسیل گارد ملی توسط دولت نژاد پرست و دست راستی ترامپ برای مقابله با تظاهرات و تهدید به فراخواندن ارتش برای کشتار و سرکوب معترضان، نه تنها موجب ترس مردم و رفتن آنها به خانه نشده، بلکه بر خشم آنها و دامنه اعتراضات افزوده است. با گسترش تظاهرات، شکاف در میان مسئولین و مقامات دولتی و بطور کلی در نظام سیاسی در مورد چگونگی مقابله با موج خروشان اعتراضات سر باز کرده است. تا هم اکنون تظاهرکنندگان توانسته اند دولت ترامپ را به عقب نشینی وادار کنند. دولت، گارد ملی را فعلا از صحنه بیرون کشیده و در حال حاضر دیگر سخنی از بکار گرفتن ارتش علیه مردم نیست. همزمان با تظاهرات گسترده در آمریکا با شعار اصلی “جان سیاهان مهم است”، مردم برابری طلب و نیروهای ضد تبعیض نژادی در سایر کشورها، از بریتانیا، آلمان و فرانسه گرفته تا آفریقای جنوبی، استرالیا و کانادا در خیابانها و میادین شهرها علیه نژاد پرستی دست به اعتراض زده اند. شواهد نشان می دهد که این اعتراضات به اشکال مختلف ادامه خواهد یافت.
در سالهای گذشته در بسیاری از کشورها نیروهای راست افراطی، فاشیست و شوینیست با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا تقویت شده اند. این بلوک بطور آشکار از برتری نژادی طرفداری می کند، دشمن برابری جنسیتی است، تخریب محیط زیست توسط سرمایه داری را انکار می کند و حمله به همه دست آوردهایی که نتیجه بیش از دو قرن مبارزه جنبش کارگری و دیگر جنبش های مترقی و آزادی خواهانه بوده را هدف خود قرار داده است. تظاهرات کنونی در ماهیت خود، بیان گر خشم ، انزجار و اعتراض علیه مجموعه این بلوک ضد انسانی است که دولت ترامپ سرکردگی اش را به عهده گرفته است؛ این امواج اعتراضی از این پتانسیل برخوردار است که کل سیستم سرمایه داری که این شرایط تبعیض آمیز و فقر و فرودستی نژادی-طبقاتی را نهادینه کرده است را هدف قرار دهد.
در این میان موضع گیری مقامات رژیم جنایتکار و سرکوب گر جمهوری اسلامی ایران نسبت به این اعتراضات ضد نژاد پرستی و برابری طلبانه به همان اندازه واکنش دولت نژاد پرست ترامپ، انزجار آور است. خامنه ای در رابطه با این اعتراضات و با اشاره به دولت آمریکا می گوید: “آدم می کشند و زبان شان هم دراز است”. این را رهبر رژیمی می گوید که نیروهای تحت فرمان او در آبان ماه سال گذشته مردم محروم و معترض ایران را در خیابان ها مستقیما به گلوله بستند و طی سه روز صدها نفر و طبق گزارشات رسانه ای حدود ۱۵۰۰ نفر را کشتند و هزاران نفر را دستگیر و زندانی کردند که تا کنون نیزاز سرنوشت بسیاری از آنها خبری در دست نیست. رژیمی که کارنامه اش شامل بالاترین تعداد اعدام ها و شکنجه هزاران زندانیان سیاسی است و نیروهای سرکوب آن از جمله نیروهای انتظامی، پلیس، سپاه و بسیج، نماد های وحشت و جنایت هستند، رژیمی که حقوق و آزادیهای طبقه کارگر، تشکلات و فعالین کارگری را وحشیانه پایمال کرده و در قوانین خود رسما زنان را نیم انسان تعریف کرده است و بیش از چهل سال، سیاست تبعیض و سرکوب جنسیتی، ملی، نژادی و مذهبی را در ایران پیش برده است، حال این رژیم جنایتکار و ارتجاعی به همتای سرکوب گر و امپریالیست خود می گوید که چرا “حقوق بشر” را رعایت نمی کند.
در همین حال، موضع گیری اپوزیسیون دست راستی و شونیست ایرانی نیز از لحاظ ماهیت ضد مردمی آن تفاوتی با مواضع ترامپ و رژِیم جمهوری اسلامی ندارد. این اپوزیسیون که حامی دولت ترامپ و به ویژه حامی تحریم های اقتصادی دولت ترامپ علیه ایران و دخالت ها و ماجراجویی های نظامی آمریکا در منطقه است، از برخورد دولت ترامپ نسبت به تظاهرات مردم علیه نژادپرستی آشکارا دفاع می کند. بعضی از عناصر این اپوزیسیون بدون هیچ شرمی حتی تظاهرات میلیونی مردم آمریکا علیه نژاد پرستی و خشونت پلیس را اغتشاش عده ای آشوب گر و غارت گر می نامند. انتظار دیگری نیز از این ها نمی رفت و راهی دیگر هم ندارند؛ اپوزیسیونی که امیدش آن است که به کمک دولت ترامپ و با دخالت های نظامی آمریکا به قدرت برسد و یک سیستم سرکوب گر دیگر را بجای جمهوری اسلامی مستقر کند، برایش صرف نمی کند که مردم ایران بدانند که سیاست مبتنی بر تبعیض ها و محرومیت ها در قدرت سیاسی طبقه حاکم آمریکا نهادینه شده و ترامپ و دولت او نژاد پرست است، و مردم معترض را سرکوب می کند و اگر بتواند ارتش را همانطور که رسما اعلام کرده برای کشتن مردم غیر مسلح به خیابان ها گسیل می کند. این اپوزیسیون بنابراین باید سیاهان و مردم معترض در آمریکا را ارازل و اوباش بنامد تا بر خورد دولت ترامپ با معترضان در آمریکا، با سرکوب گری های رژیم جمهوری اسلامی علیه مردم ایران، تداعی نشود.
توجیه خشونت پلیس و حمایت از نژادپرستی ضد سیاهان و بومیان آمریکا توسط اپوزیسیون دست راستی ایران را باید افشا و محکوم کرد و در همان حال به رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی اجازه سوءاستفاده از مبارزات برابری طلبانه در آمریکا را نداد.
اتحاد بین المللی به همراه کارگران، تشکل ها و اتحادیه های کارگری در آمریکا و سایر کشورها از اعتراضات به حق جامعه سیاهان آمریکا و مردم معترض علیه نژاد پرستی و خشونت پلیس و جنبش “جان سیاهان مهم است” حمایت می کند و همبستگی خود را با آنها اعلام می دارد. ما از کارگران و تشکل های کارگری و برابری طلب در ایران می خواهیم که همگام با کارگران و تشکل های کارگری و مردم مترقی و برابری طلب در جهان هر گونه که می توانند از این مبارزات برحق پشتیبانی کنند.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
۲۰ خرداد ۱۳۹۹، برابر با ۹ ژوئن ۲۰۲۰
شرکتهای نفت و گاز و پتروشیمی از بیکاری جوانان مردم در جهت منافع مسئولین سوء استفاده میکنند چه در زمان گروگانگیری و چه در زمان بیکاری قبل و بعد از زمان گروگانگیری کارگران
قبل از گروگانگیری فریب استخدام و آینده درخشان
سالها بلاتکلیف نگه داشتن کارگران با مستندات نامعتبربرای از بین بردن فرصتهای شغلی و وادار نمودن آنها به انجام کار بلاتکلیف با وعده های استخدامی توخالی و زمینه سازی روی کار آوردن بخش خصوصی
روی کار آوردن بخش خصوصی و گروگانگیری کارگران با اتهامات و جوسازی سیاسی به منظور از بین بردن ردپای تخلفات مسئولین و دریافت مستندات از کارگران در قبال امور مسئولین و مسئول قرار دادن کارگران در مقابل مسئولین بدون کوچکترین ردپائی از مسئولین در امور مربوط به خود و از بین بردن ردپای پیمانکاران بخش خصوصی و پلمپ سیستمهای کامپیوتری و تحمیل آن به کارگران و اقدام به تراکنش دیتا از سوی مسئولین در این سیستمها بدون اطلاع کارگران به منظور ثبت آن در شبکه های کامپیوتری و اقدام برای برچسب زنی و متهم نمودن کارگران و وادار کردن به سکوت
اقدام به اعمال فشارهای سیاسی بر کارگران توسط عوامل بسیجی در این شرکتهای دولتی و پافشاری بر عضویت در بسیج که سبب کناره گیری کارگران از کار بلاتکلیف گردیده و اشخاصی که به عضویت در بسیج درآمده بودن بلافاصله قرارداد مستقیم این شرکتها گردیده بودند.
مغایرت مفاد قراردادهای قبلی کارگران با قراردادهای تحمیلی در زمان ورود بخش خصوصی
نامه نگاری مسئولین مربوطه و دلیل تراشی برای از بین بردن مستندات آنها توسط کارگران قربانی
تحمیل قراردادها کاری سالهای گذشته با مفاد غیرقانونی به کارگران با خیر نشان دادن پیمانکار و کارفرما در قبال کارگر یعنی در طول مدت زمانی که بخش خصوصی روی کار آمده بود قراردادهای کارگران توسط پیمانکاران به حالت معلق در آمده و در زمان اتمام کار کارگر به وی تحویل داده میشود تا کارگر در طول مدت زمان کاری اطلاعی از روند کاری نداشته باشد و دست کارگر سند معتبری نباشد در حالی که کارگر استخدام یا طرف قرارداد مستقیم این شرکتها نبوده و مفاد قرارداد وی با قراردادهای قبلی که بخش خصوصی روی کار نیامده بود کاملا مغایر بوده است یعنی در طول مدت زمانی که بخش خصوصی وارد کار شده بود کارگران به عناوین مختلف و مانوردهی کارفرمایان و پیمانکاران در قراردادهای کارگری کارگر را مسئول تمامی امور مربوط به کارفرمایان و مستندات مربوط به آنها کرده و در بسیاری از این موارد کارگر هیچ اطلاعی از روند فوق نداشته است و لی سکوت و عدم نظارت و باز گذاشتن دست مسئولین در درج عناوین دلخواه بر روی قراردادهای حجمی کارگران آنها را در امور مربوط به خود به گروگان در آورده بود.
بعد از بیکاری کارگران:
تزریق عوامل بسیجی وابسته به نهادهای دولتی در زندگی خصوصی کارگران به منظور صحنه سازیهای ساختگی مرتبط به سپاه و عوامل اطلاعاتی و مسئولین برای برچسب زنی هویت کارگران به خود رژیم به منظور پنهان کردن هویت مسئولین و شناسائی روابط خصوصی کارگران و سوء استفاده از این روابط با بدنام کردن کارگران با وعده و وعیدهای واگذاری دارائیهای تصاحب شده آنها توسط سپاه به آنها به منظور جمع آوری شهود
اعمال فشارهای سیاسی و منحرف نمودن اعتراضات کارگران به سمت دشمن فرضی و جلب اعتماد توام با فریبکاری به منظور پرونده سازی در جهت منافع مسئولین و پنهان کردن هویت آنها
تحمیل شرکتها با اساسنامه های از قبل طراحی شده به کارگران توسط عوامل بسیجی با داخل نمودن برخی از اشخاص وابسته به دستگاههای دولتی که تا به مراحل ثبت منجر نگردیده برخی از مستندات توسط عوامل بسیجی ربوده شده و به مسئولین زیربط ارسال میگردد تا مقدمات فرار آنها با هویتهای جعلی و دشمن تراشی ساختگی زمینه سازی گردد.
چگونگی ثبت این شرکتها با فعالیتهای مغایر با سایر فعالیتهای ذکر شده در مفاد اساسنامه های این شرکتها را باید ادارات ثبت شرکتها پاسخگو باشند در حالی که کارگران هیچ یک از صلاحیتها و تخصصهای لازمه در فعالیتهای ذکر شده در اساسنامه های مندرج در این شرکتها را نداشته اند.
لازم به ذکر است قالب کردن این شرکتها با اساسنامه های از قبل طراحی شده در قالب دوست و خیر و سوء استفاده از بیکاری و جلب اعتماد توام با فریبکاری و با اطلاع از دست دادن فرصتهای شغلی گذشته کارگران بوده است که عوامل بسیجی از فرصت استفاده کرده و برای پنهان کردن هویت مسئولین پشت دشمن تراشیهای ساختگی کارگران را به روشهای مختلفی مرتبط به دستگاهها و نهاهای دولتی به نمایش گذاشته اند تا راهی برای فرار مسئولین تدارک دیده شود.
تمامی موارد فوق و دیگر موارد فریبکارانه به این موضوع ختم گردیده که در زمان شروع تحریمها مسئولین با ترفنددشمن تراشی ساختگی وابسته به عوامل سپاهی و بسیجی اقدام به سندپراکنی در سایتهای مختلف کرده و با وادار نمودن کارگران به سکوت با استناد به اتهامات واهی از قبل طراحی شده مسئولین برعلیه کارگران قربانی کارگران را دزد و وابسته به رژیم برچسب زنی کرده و مسئولین و اشخاصی که با عضویت در بسیج همسفره مسئولین در سالهای گذشته بودند و با بیت المال مردم با هویتهای جعلی در کشورهای دیگر نفوذ کرده بودند هویت این اشخاص را پشت دشمن تراشی ساختگی پنهان کنند.
سندپراکنی و دلیل تراشی بر بیکاری کارگران توسط نهادهای دولتی با استناد به اتهامات وارده به کارگران در سالهای گذشته توسط مسئولین همزمان با شروع تحریمها و مصادف با شاکی شدن کارگران برای دارائیها تصاحب شده آنها توسط عوامل دولتی و بعد از اتمام مراحل نفوذ مسئولین در دیگر کشورها بوده است.
تریبونهای مدعی عدالتخواهی وابسته به دستگاههای دولتی که با انعکاس افشاء گریهای ساختگی به دیگر سایتها با استناد به مستندات سالهای گذشته و بدون کوچکترین اشاره ای به مستندات زمان روی کار آمدن بخش خصوصی که نامه ها از حالت سابق خارج گردیده و به حالت اتوماسیون در آمده بودند و سرور برخی از این سایتها را کشورهای اروپایی و تغییر نام پیدا کردن هر از گاه این سایتها و اشخاص بوجود آورنده این سایتها و پنهان شدن گاه و بیگاه این سایتها.
کارگران بدون داشتن تخصص و نداشتن صلاحیتهای استخدامی مطابق با شرایط استخدام وزارت نفت و گاز و پتروشیمی و زیر نظر پیمانکاران خدماتی و بکارگیری در تمامی زمینه های مربوط به مسئولین دولتی با حقوق کارگری – نبود مستندات معتبر در طول مدت زمان کاری تا زمان ورود بخش خصوصی – عدم وابستگی به رژیم و دستگاههای دولتی و سرپیچی از عضویت در بسیج سبب گردیده مسئولین با خدشه دار کردن هویت کارگران و به گروگانگیری آنها در جهت تامین منافع خود و عوامل بسیجی آنها را دشمن تلقی نمایند.
تریبونهای مدعی عدالتخواهی ساختگی و دیگر سایتهای مرتبط به رژیم با قرار دادن کارگران حجمی در مقابل تخلفات مسئولین و با ایجاد جوسیاسی زمینه سازی سرکوب کارگری بصورت مستقیم و غیر مستقیم تدارک میبینند.
از جوامع مدافع حقوق بشری و نهادهای حامی حقوق کارگران خواهشندیم مدارک و مستندات کارگران در زمان قبل و بعد از روی کار آمدن بخش خصوصی در این شرکتها را با فریبکاریهای عوامل بسیجی از طریق تریبونها در زمان شروع تحریمها و بررسی هویت مسئولین دولتی در این شرکتها که هویتهای ساختگی از خود به نمایش گذاشته و با حمایت عوامل حزب اللهی و بسیجی مسبب نفوذ آنها به کشورهای دیگر شده اند مورد بررسی قرار دهند.
اینها اشخاص تروریستی هستند که اهداف ضد کارگری و تفرقه افکنی و فریبکاریهای آنها در زمان تحریمها گویای تمامی موارد فوق بوده که اهداف آنها مهمتر از جان کرگران بوده است. این اشخاص بعد از انقلاب بر سر سمتهای کلیدی و ثروت و قدرت قرار گرفته و با حمایت رژیم و تمامی دست اندرکارهای آن اقدام به ارسال بستگان و اطرافیان خود به کشورهائی میکنند که با فریب مردم به آن کشورها توهین کرده و زمینه سازی گریز خود در زمان شروع تحریمها را تدارک میبینند.