در تاریخ معاصر افغانستان کودتای حزب پرچم و خلق و سپس اشغال این کشور از سوی نظامیان شوروی و در پی آن حمله نظامی امریکا و هم پیمانان آن به افغانستان، از جمله، به هدف جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور، همگی در قدرت گیری طالبان و وضعیت فلاکت بار کنونی مردم افغانستان نقش تعیین کننده داشته است. دستاویز این تجاوزات « دفاع از آزادی و دمکراسی »، « دفاع از برابر حقوقی زنان با مردان » و « مبارزه با تروریسم » … اعلان شده بود. اما هدف واقعی ایالات متحده نه دفاع از دمکراسی یا برابر حقوقی زنان با مردان بلکه انتصاب رهبران دست نشانده و فرمانبرداری چون کرزای و اشرف غنی، غارت منابع زیر زمینی این کشور و حفظ دولت های فاسد اسلامی در راستای پیشبرد سیاست های توسعه طلبانه ی خود در این منطقه بوده است. پی آمد بیست سال اشغال افغانستان نه تنها کشته و زخمی شدن صدها هزار نفر از مردم درمانده، فقیر و محروم از ابتدایی ترین حقوق انسانی بلکه آوارگی میلیون ها نفر در کشورهای همسایه و زندگی تحت سخت ترین شرایط است.
الف: از آنجاکه حاکمیت طالبان از همان روزهای نخست با کشتار و سرکوب اعتراضات بر حق مردم، مخصوصا زنان، آغاز شد و طالبان هر نوع خواست و مطالبه ای را می خواهد با توسل به شریعت اسلامی داوری کند، امری که در عمل جمهوری اسلامی ایران طی ۴۳ سال حکومت پیاده کرد و نتایج آن جامعه استبداد زده، ورشکسته و بی حق و حقوق کنونی ایران است.
ب : از آنجاکه طالبان شیعه کشی ( کشتن هزاره ای ها )، نو دینی اجباری و دگر اندیش کشی را طی بیست سال مبارزه خود با حکومت های افغانستان ادامه داده و با سیطره استبداد خود زمینه ی جنگ های قومی – فرقه ای را تدارک دیده است.
ج : از آنجا که خروج نیروهای نظامی امریکا از أفغانستان بمعنی عدم حضور و دخالتگری ایالات متحده در أفغانستان نیست و امریکا هم اکنون ۲۵۰۰ نیروی نظامی در پایگاه کویت برای پیشامدهای احتمالی آتی در أفغانستان آماده نگه داشته است.
د : از آنجاکه امریکا همچنان تحریم های خود علیه مردم درمانده و فلاکت زده أفغانستان را ادامه می دهد بطوریکه اعتراضات علیه قطع کمک های مالی بشر دوستانه امریکا روز به روز افزایش می یابد.
ه: از آنجا که تحولات جدید پس از به قدرت رسیدن طالبان بستر رقابت اسرائیل، ترکیه، پاکستان، آذربایجان، ایران، قطر، روسیه و چین را فراهم کرده که تنها هدفشان سلطه جویی منطقه ای، دخالت در امور داخلی این کشور و بهره برداری این نظام های عمدتا استبدادی است و نه حل مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آحاد مردم افغانستان.
ما بر این باوریم که:
۱ ـــ توده های به جان آمده و تهیدست افغانستان نباید فریب وعده های طالبان مبنی بر عفو عمومی کارکنان دولتی یا آزادی رسانه ها، حق کار زنان، دولت قانونمند فراگیر، جلوگیری از فعالیت های تروریست های اسلامی چون داعش و القاعده و…. یا پایان دادن به تولید تریاک یا هروئین را باور کنند. اینها همه تبلیغاتی است که طالبان می خواهد از طریق آن به کمک های مالی کشورهای بیگانه دست پیدا کند تا بتواند نظام ارتجاعی خود را تثبیت کند.
۲ ـــ وظیفه ی همه نیروهای مترقی و برابری طلب است که در همبستگی و کمک به نیروهای سکولار جامعه ی مدنی افغانستان که با دوران پیش از سال ۲۰۰۱ بسیار متفاوت اند، به هر طریقی که ممکن است یاری رسانند. اراده راسخ این نیروها، مخصوصا زنان، را در تظاهرات اخیر در کابل و جلال آباد شاهد بودیم، تظاهراتی که چند کشته و تعدادی زخمی را در پی داشت.
۳ ــ از همه ی کشورها از طریق سازمانهای بین المللی، حقوق بشر و جنبش های مدافع پناهجویان می خواهیم تا پناهندگان آواره در مرزهای خود را بپذیرند و از آوارگی و مرگ آنها در شرایط سختی که با آن مواجهند جلوگیری کنند.
۴ ـــ وظیفه ی همه نیروهای مترقی، آزادیخواه و سوسیالیست ایران است که در همبستگی با مردم ستمدیده و آوارگان افغانستان که به کشورهای دیگر از جمله ایران پناه برده اند، از حق پناهندگی، حق کار و زندکی آنها بدون قید و شرط دفاع کنند.
۵ ـــ شکست راهبردی امریکا و متحدین آن در عراق، سوریه، لیبی و فجایع انسانی و ویرانی هایی که با ایجاد گروههای افراطی اسلامی چون القاعده، مجاهدین، طالبان، داعش و…موجب شدند می بایست درس تاریخی ی مهمی باشد برای همه نیروهایی که به امامزاده امپریالیسم دخیل بسته اند و از امریکا یا کشور بیگانه ای انتظار دارند رژیم را برایشان تغییر دهد ( رژیم چینج ) بجای آنکه به نیروی خود وقدرت توده های متشکل زحمت و کار تکیه داشته باشند. از همه نیروهای مترقی و آزاده أفغانستان انتظار می رود که چنین نیروهای جیره خوار دول امپریالیستی را افشا و از صفوف مبارزاتی خود دور کنند.
۶ـ ـــ رهایی مردم ستمدیده افغانستان از جنگ، فلاکت، فساد، مناسبات ارتجاعی و مداخلات امپریالیست ها و کشورهای مرتجع منطقه جز با ایجاد تشکل های مستقل بر محور نیروهای کار و زحمت متشکل و آگاه به حقوق خود و در پیوند با همه ملیت های تحت ستم قابل دستیابی نیست. در این مسیر وظیفه همه نیروهای آزادیخواه و برابری طلب است که به هر طریق ممکن به بسط و گسترش هرچه بیشتر این نیروها یاری رسانند.
دسامبر 2021