

وقتی تجربۀ آزار و #تجاوز_جنسی را از سر میگذرانی، فقط متجاوز نیست که فرمان «سکوت» میدهد؛ حکومت، خانواده و عُرف و سنت هم چنین میکند. برای «امنیت جانی»، «امنیت شغلی»، «امنیت روانی»، «آبروی خانواده» و… باید سکوت کنی. چون همه چیز علیه تو چیده شده و آنقدر این «فرمان سکوت» در ذهن و گوش تو پُر شده که با خودخوری به سکوت کشیده میشوی. حال وقتی افراد جسوری علیرغم «خطر جانی» و «تهدیدهای قانونی» و «از دست دادن شغل» و «طرد و خشونت اجتماعی» و «منزوی شدن» و «قلدرمآبی مردسالارانه» و… «سکوت» را میشکنند، باید سر تعظیم در برابر شجاعتشان فرود آورد و این حرکتِ عمومی به شکستن سکوت را تقویت کرد.
هرچند این روایتها نتواند به تنهایی مناسبات گستردۀ تجاوزکارانهای را که خصوصاً علیه زنان و کودکان چیده شده تغییر دهد، اما شکستن این «سکوت» گامی مهم با دستاوردهایی مهم است:





بر گرفته از فیس بوک خیابان: تریبون زندانی سیاسی